جنبش کوبانی، رهبری ناسیونالیستی و وظیفه ما

بی شک کوبانی در شرایط موجود یک نمونه درخشان است. نه فقط برای مردم کوبانی، بلکه برای مردم سراسر خاورمیانه، و حتی مردم جهان، آنهائی که علیرغم سانسور و سکوت معنا دار رسانه های غربی توانسته اند متوجه اهمیت آن شوند.

البته کوبانی را نباید تنها در احزاب ناسیونالیست رهبری کننده اش دید و به قضاوت نشست. هرچند نباید آنها را نیز نادیده گرفت. این درست است که رهبری هر جنبشی خصلت و سرنوشت آنرا تعیین می کند. اما بشرط آنکه آن جنبش با همان حزب رهبری کننده ای که کار را شروع می کند آنرا خاتمه دهد. در حالیکه واقعیات تاریخی گاها خلاف این را نشان می دهند. شوراهای روسیه با رهبری اس ارها و منشویک ها شروع شد ولی در جریان تکامل خود با رهبری بلشویک ها به پیروزی رسید. آنچه که ملاک شرکت یا عدم شرکت در یک جنبش را تشکیل می دهد، در وهله نخست، نه ماهیت رهبری آن، بلکه حضور توده ای، یعنی دخالتگری نیروئی است که پتانسیل تغییر رهبری بوقت لزوم را در خود دارد. در شرایط متحول سیاسی، وقتی با حضور فعال توده مردم در میدان سیاست توام گردد، برخلاف شرایطی که در آن مردم کاری به کار سیاست نداشته و نسبت به آن بی اعتنایند، جزئی ترین انحراف و سازشکاری احزاب رهبری کننده، بسرعت از طرف توده مردم تشخیص و به آن پاسخ داده می شود. بنابراین، وجود رهبری سازشکار در یک جنبش، ضرورت شرکت، و نه عدم شرکت در آنرا نتیجه می دهد. جنبشی که از یک رهبری رادیکال و پابرجا برخوردار باشد بدون شرکت عناصر و نیروهای رادیکال بیشتر نیز می تواند به راه خود ادامه دهد. بی شک در جائی در آینده ک ک پ و احزاب برادرش دست به خیانت خواهند زد، و در همانجاست که احزاب و نیروهای رادیکال، بشرط آنکه از همان ابتدا بطور فعالانه با جنبش همراه باشند، خواهند توانست نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. همه اینها موید ضرورت شرکت فعالانه در جنبش کوبانی و انقلاب ژواناست.

با اینحال، جنبش کوبانی، صرفنظر از اینکه به کجا ختم خواهد شد، در همان نقطه شروع اش یک واقعه مهم است. چرا که در شرایطی که در اثر فوق وحشی گری باندهای اسلامی و تاخت و تازهای ویرانگر و سرنوشت ساز نیروهای امپریالیستی توده مردم خاورمیانه دچار هراس و ترس شده، و در بلاتکلیفی و بی عملی کامل، برای نجات جان خود و خانواده خویش، در برابر این نیروهای سیاه، پا به فرار می گذارند، مردم کوبانی جسارت بخرج داده، اسلحه بدست گرفته، در برابر نیروهای سیاه اسلامی قهرمانانه و با شجاعت می جنگند. مردمی که یکبار با شکست داعش و گوشمالی آن، ظاهرا، شکست ناپذیرترین نیروی اسلامی را به سخره گرفته، قدر قدرتی آنرا نقش بر آب کرده اند.در چنین شرایط دلسردکننده و بی افقی این یک واقعه عظیم و سرنوشت ساز است. و درست به همین خاطر است که نمونه کوبانی این پتانسیل را نیز در دل خود دارد که در صورت پیروزی مجدد بر نیروهای داعش بعنوان یک نمونه موفق از اعمال اراده توده ای و خود مدیریت توده ای، علیرغم همه کاستی هایش، مورد عمل توده های خاورمیانه قرار گیرد. در چنین صورتی است که تاریخی که رو به عقب می رفته، روی پای خود چرخیده، حرکت به جلو را آغاز می کند.

درگذشته هم این اتفاق افتاده است. هنگامی که فشار جبارانه تاریخ، در ضعیف ترین حلقه، با مصائبی که ببار می آورد، طاقت انسانیت تحت ظلم و استثمار را از هم می درد، باین وسیله، خود، راه را برای وقوع بزرگ ترین معجزات انقلابی باز می نماید.

سیامک ستوده ۳۱ سپتامبر ۲۰۱۴