به استقبال ٨ مارس میرویم ( نوشین ش )

امسال ۸ مارس، روز جهانی زن همچون چند سال اخیر قبل از اینکه بهانه ای برای جشن و گرامیداشت این روز باشد،باید فراخوانی برای ادامه و تشدید مبارزه علیه سرکوبهای گسترده و دستگیریها ودر بند کشیدن فعالین کارگری و دانشجویان مبارز و کل زندانیان سیاسی  در کنار مطالبات و خواسته های دمکراتیک و اعاده حقوق پایمال شده زنان ایران باشد.

علیرغم اینکه رژیم زن-ستیز اسلامی ایران هر ساله با توسل به نیروهای انتظامیش، تلاش در متوقف کردن برگزاری ۸ مارس داشته و آشکارا به اجتماعات بر پاشده وحشیانه حمله برده، ما شاهد قدرتنمایی زنان در این روز و اثبات حضور آنان در صحنه مبارزاتی علیه تعرضات ارتجاعی رژیم بوده ایم. سال گذشته فعالین جنبش و آزادخواهان مبارز خیابان را به عرصه مقاومت و ایستادگی بدل کرده و نشان دادند نه سر عقب نشینی دارند و نه با رژیم کنار خواهند آمد.
ولیکن این واقعیت به معنای آن نیست که تمامی طیفها و گرایشات موجود در این جنبش همه درتمامی اهداف، شعارها و مطالبات زنان همسو بوده و یا تمایل و توان زیر سئوال بردن کلیت رژیم را دارند. این طیف که از رفرمیستهای اسلامی تا فمینیستهای لیبرال و سوسیال دموکرات را در بر میگیرد عمدتاً ستم جنسی را نه محصول یک مناسبات نابرابرو طبقاتی و جزیی از مکانیسم یک سیستم سرکوبگر، بلکه  به عنوان یک پدیده انتزاعی و در خود قلمداد میکنند که حاصل سیاستهای غلط و نابخردانه دسته و یا جناحی  از حاکمیت است  و لاجرم برای پاسخگویی و حل آن با دست به دامن شدن به طرح یکسری  تعدیلات و یک رشته تغییرات در قانونمندیها قضایی و حقوقی در همین چارچوپ نظام حاکم،مدعی اینند که  میشود مسئله زنان رابا این اصلاحات مختومه اعلام کرد. اگر تنها یک درس از تجارب گذشته و تاریخ  آموخته باشیم، این است که مماشات با این گرایشات راست و رفرمیست به بهانه اتحاد عمل و اشتراک مطالبات دموکراتیک هزینه ای به بهای اگر نه به شکست و به بیراهه کشاندن؛دستکم  به حاشیه راندن مبارزات دموکراتیک که باید به رهبری چپ رادیکال و در کنار جنبش کارگری تعریف میشد؛ داده است.جنبش زنان یکی از عرصه های مبارزه طبقاتی است که اگر چه مضمونی دموکراتیک دارد ولی بدون مرتبط بودن با بدنه اصلی جنبش اجتماعی- مبارزات کارگری- نه تنها به ثمر نمیرسد بلکه قادر به حفظ و ابقای دستاوردهای اندکی که از قبَل مبارزات این جنبش بدست آمده، هم نیست. جنبش زنان  مطالبات مستقل خود را دارد و حول این مطالبات و شعارهای مستقل سازمان یافته است ولی نباید به این واقعیت که بیحقوقی زنان بخشی از یک ستمگری طبقاتی است و موجودیت این جنبش  و موضوعیت مطالباتش باید در زمینه  و متن طبقاتی اش ارزیابی شود، بی اعتنا ماند.  ۸ مارس سنتاً نماد مبارزه جهانی  زنان علیه نابرابری و بی حقوقی و بر خاسته از جنبش زنان کارگر است ، باید تلاش کرد که ۸ مارس امسال معرف چنین مضمونی باشد و در مقابله با مصادره این روز توسط رفرمیستها و اصلاح طلبان با هرچه گسترده تر کردن مطالبات و خواسته های زنان با دیگر جنبشهای جاری –جنبش کارگران، دانشجویان، معلمین، خلقهای تحت ستم ..- ایستادگی کرد.

هنوز بسیاری از دانشجویان دستگیر شده در ۱۶ آذر در کنج شکنجه گاههای رژیم بسر میبرند. اسانلو و محمود صالحی هنوز در بندند.توده های بسیاری قربانی نبود سوخت و وسایل گرمایی شده اند، گرانی، بیکاری، فقر، اعتیاد و… تنها گوشه هایی از فلاکت و مصیبت مستمری است  که ره آورد! رژیم حافظ سرمایه داری است، و طبق ادوار نیوز همین امروز –یک شنبه ۷ بهمن-  رژیم  که با موچ بگیر و ببندها و ضرب و شتم  فعالین  ۱۶ آذرنتوانسته که این جنبش  راتسلیم و مرعوب کند مذبوحانه اوباش یگانهای ویژه ضد شورشش رابرای سرکوب اعتراضات و تجمعا ت دانشجویان که همچنان ادامه داشته گسیل کرده و بسیاری از این فعالین را مجروح و روانه اورژانس کرده است.  زنان تحت  ستم ایران از درون این جامعه آمده و خود کارگر استثمار شده، دانشجوی سرکوب شده و محروم از تحصیل ویا همسر، خواهر و مادر این مبارزین و فعالین هستند، متعلق به این طبقه و اقشار زحمتکشند؛ این زنان از کره مریخ نیامده اند،این زنان همینانند که هر روزه باید با این مصائب دست و پنجه نرم کنند. حالا چگونه است که مدافعان صف مستقل زنان و طراحان  " فقط مطالبات دموکراتیک  زنان" از زنان میخواهند که جنبششان را با اهداف سیاسی نیامیخته و آسوده خاطری رژیم را از بابت اینکه اینان سر سرنگونی رژیم و ضدیت با کلیت این رژیم را نداشته، فراهم کنند و اصلاً به زنان چه که محمود صالحی، اسانلو، گرایلو، کریمی زاده،توانچه و قضایی و دهها مبارز آزادیخواه دیگر هنوز تحت شکنجه های رژیم هستند و یا فردا پس فردا احتمالاً چند زندانی دیگر خودکشی میشوند ویا مشکوکانه جانشان را از دست میدهند، زنان باید که مستقل بمانند که ستمگریهای دیگر " انشاءاله که گربه است"!!!.

 این گرایشات که هنوز با کمپین یک میلیون امضاء و بار کردن آش نذری و دست به دامن ائمه و اطهار آسمانی مشغول فروش توهم  به زنان ستمدیده هستند، تلاش دارند که ۸ مارس را به صحنه نمایشی " بخدا ما هدف و منظور سیاسی نداریم  و…" و چانه زدن با رژیم بر سر مدل مانتو و رنگ روسری  تبدیل کنند.   فعالین چپ جنبش زنان الزاماً باید از دورنما و منظر سر نگونی رژیم و  انهدام سرمایه داری به مطالبات و مبارزات دمکراتیک زنان بنگرند و در جهت نزدیکتر کردن این جنبش به مبارزات کارگری و دخالت دادن هر چه وسیعتر زنان کارگر در این جنبش بکوشند، که بقای این جنبش در گرو آنست، وگرنه دستاوردهای کم عمر و پیروزیهای کوتاه مدت ضامن اعتلای این جنبش نخواهد شد.

۸ مارس باید فریاد زنان و مردانی باشد که خواهان رفع ستم جنسی، آزادی بی قید و شرط فعالین کارگری و دانشجویی و دیگر زندانیان سیاسی، ازادی بیان و نشر و حق تعیین س