یک خبر و تکمله

یک خبر

“آمریکا مایل است که ایران را بر علیه دولت اسلامی داشته باشد.”

منبع خبر- خبر گزاری سراسرس سوئد (ت- ت)

  • جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در یکی از نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد (سازمان بین دولتین- من) اعلام کرد:  همه دولت های جهان، حتی ایران می توانند نقش خودشان را در مبارزه با دولت اسلامی (IS داعش) ایفا نمایند.

آمریکا از ۳۵ دولت،  برای پشتیبانی ازدولت جدید عراق (مورد تأیید ایران- من) برای مبارزه با دولت جهادی ها که قسمت بزرگی از عراق و سوریه را زیر کنترل خود دارند، دعوت کرده است.

  • گروه (Isil) نام دیگری برای دولت اسلامی است، یک گروه تروریستی، به درستی ضعیف و کوچک، بدون هیچگونه هدفی همه آنهایی که سر راهش قرار بگیرند را می کشد. – این جمله راجان کری روز جمعه ۱۹٫۰۹٫۲۰۱۴، در این ملاقات گفت.

در این  نشست، ایران نیز حضور داشت. آمریکا تا کنون تردید خود را در همکاری با ایران برای مبارزه بر علیه داعش اعلام کرده است. آمریکا گفته ی علی خامنه ای، رهبر ایران را مبنی بر اینکه ایران دعوت همکاری نظامی واشنگتن را در رابطه با مبارزه با دولت اسلامی را نپذیرفته است ، نه تأیید و نه رد کرده است.

جان کری نگفت که ایران کدام نقش را بازی می کند. اما او تأکید کرد که همکاری در مورد مبارزه با دولت اسلامی نه فقط به طور مستقیم، بلکه از طبیعت نظامی دست اول هم برخوردار نیست.

مجید تخت راونچی، معاون وزیر امور خارجه ایران در نطق خود، در همین جلسه، گفت که این یک اشتباه است که با دولت سوریه در مبارزه با داعش همکاری  نشود.

لینک خبر به زبان سوئدی:

http://preview.msn.com/sv-se/nyheter/utrikes/usa-vill-ha-med-iran-mot-is/ar-BB4ISuh

تکمله خبر

در رابطه با اینکه،اهداف امپریالیست ها و به ویژه دولت آمریکا که خود را بعنوان ژاندارم جهان می شناسد و مزدوران منطقه ایش یعنی دو لت هائی چون ترکیه و عربستان و… از به وجود آوردن این گروه های تروریستی از جمله داعش، چیست؟  تروریست های واقعا وحشی “جوخه های مرگ” که جزء کشتار، قتل عام، سربُریدن و تجاوز کردن کاری ندارند، به اسامی مختلف، اظهار نظرهای گوناگونی تا کنون شده است، من در اینجا فقط به تازه ترین نظر یکی از این افراد که خود را چپ و سوسیالیست و آن هم از نوع کارگری و پیشکسوت در جنبش کارگری ایران می داند و می نامد، به طور مختصر اشاره می کنم. بعد نیز نظر تا کنونی خودم را خیلی فشرده بیان کرده و در مورد اینکه بایسته ی طبقه ی کارگر در ایران در شرایط موجود چیست، اندکی خواهم نوشت.

آقای رضا مقدم، یکی از سندیکالیست های قدیمی و سرخ (معرفی رضا مقدم از طرف حشمت رئیسی در یک جلسه ی پالتالکی در برلین- آلمان) و یکی از رهبران کنونی اتحاد سوسیالیستی کارگری (اسک)، که همواره مکنونات قلبی خود را در لفافه اعلام می کند، به عنوان نمونه، در اوایل روی کار آمدن احمدی نژاد در ایران، در یک نوشته در مورد حمله نظامی دولت امپریالیستی آمریکا به ایران، اعلام نمود که “نوبت ایران نیست، نوبت احمدی نژاد است”، به تازگی در یک مصاحبه با تلویزیون اسک به نام “به پیش”!، از تحریم اقتصادی آمریکا و دولت های هم پیمان بر علیه مردم زجر دیده در ایران  به نوعی یاد می کند که  اولاً دولت  ایران را در سرحد سقوط قرار داده بود و داده است و دوماً بنا به این برداشت، چنین تحریم هایی می توانست و می تواند به نفع کارگران در ایران باشد، از جمله می گوید: “در رابطه با مبارزه با گروه تروریستی داعش، دولت آمریکا هیچگونه همکاری با رژیم جمهوری اسلامی نمی کند و این نظر خود را با گفته ی باراک اوباما مزین می کند.” نقل به معنی.

اینگونه گفتار ها و نوشتار، مرا به یاد گفته ی مشهور بوش پسر می اندازد که خبر نگاری از بوش سؤال کرد که آیا دولت آمریکا با دولتی شیعه در عراق موافقت می کند. بوش در جواب گفت که “ما به هیچ عنوان با چنین چیزی موافقت نمی کنیم”. چند صباحی بعد نه فقط موافقت نمود، بلکه خود وی جلال طالبانی را به عنوان رئیس جمهور و مالکی را به عنوان نخست وزیر دولت شیعه عراق به کرسی صدارت نشاند که هر دو از نوکران شناخته شده ی جمهوری اسلامی ایران هستند.

گروه داعش به باور من، از زهدان امپریالیسم آمریکا زاده شده و اهداف اساسی دولت امپریالیستی آمریکا که تا کنون میلیون ها انسان بی گناه را از جمله  در همین عراق کشته و آواره نموده و کشور را به ماقبل تاریخ و به جنگ قبایل برگردانده است، وجود داشتن چنین گروهی، خیلی خلاصه به شرح زیر است:

الف- بازگشت حضور نظامی آمریکا به عراق و منطقه و سلطه بلامنازع اش بر ذخایر انرژی فسیلی- نفت و گاز و همچنین اعمال سلطه بی چون و چرایش بر این چهار راه آبی و اقیانوس هند.

ب-  سازش و ایجاد رابطه حسنه و آشکار و علنی با جمهوری اسلامی سرمایه داری در ایران است. رابطه ای که به نظر من، مهم و اساسی است، چون اگر طبقه ی کارگر ایران دست به یک مبارزه کمونیستی زند، باید قبل از آن نیروهای امپریالیستی در محل و با فکر راحت تر و علنی تری فعالیت و چاره جویی نموده باشند. برای همه ی کارگران و زحمتکشان در منطقه و ایران، این مسئله واضح و روشن است که سرمایه ی امپریالیستی چه اهمیت بسزایی برای کشور ایران قائل است و سلطه اش بر این جامعه، چه ارزش بلامنازع برایش دارد. این رابطه آشکار و علنی و دوستانه بر اثر و با انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ کارگران و توده های زحمتکش ضربه خورد و تا کنون التیام لازمه را نیافته است. انقلابی که پیروزی اش تغییر چهره ی کل منطقه را می توانست داشته باشد، زیرا قادر می شد و این پتانسیل را داشت، کل منطقه خاورمیانه یعنی تا سرحدات چین و هند و آسیای مرکزی و ترکیه و تا مصر را تحت تأثیر و تغییر بنیادی قرار دهد و به همین دلیل منطقی با منطق سرمایه ی استثمارگر و سرمایه داران خونمک و توسط رژیم جمهوری اسلامی سرمایه داری که با تأیید و یاری و پشتیبانی دولت های امپریالیستی آمریکا و اروپای غربی (۵ دولت بزرگ درکنفرانس گوالوپ) و سازش با کل بورژوازی ایران سر کار آمد، در خون انقلابیون یعنی کارگران کمونیست و باورمندان به این طبقه و سایر زحمتکشان (کارگر کارگر ما زنده به کار توایم- دهقان دهقان  ما زنده به نان توایم- از شعار های باورمندان به طبقه ی کارگر در تظاهرات های  سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در ایران) غرق شد و خفه گردید.

من از جمله کسانی بوده ام که از روز اول، حمله ور شدن جوخه های مرگ یعنی دولت اسلامی به عراق،  اعلام کرده ام که بر عکس نظراتی همچون نظر رضا مقدم که نه، این چنین نیست و اتفاقا داعش محلل رابطه عادی سازی امپریالیست ها به ویژه آمریکا با ایران خواهد شد، البته اگر جنبش طبقه ی کارگر در ایران را، این قدر ضعیف کرده باشند که در این رابطه قادر به حرکتی تعیین کننده نباشد؛ و حتی وحشتی از آن که می تواند کاری در آینده قابل پیش بینی نماید، نداشته باشند. این عادی سازی روابط که باعث سرازیر شدن سرمایه و سرمایه داران حریص و پرآزتر امپریالیست و شرکت های بزرگ و چند ملیتی شان به ایران است، انجام خواهد گرفت و دمار از روزگار طبقه ی کارگر ایران در می آورند و روز گار سیاه تر از سیاه طبقه کارگر و سایر زحمتکشان را از حالا که هست سیاه تر می نمایند. البته، همکاری های ایران و آمریکا حتی نظامی، در خفا به نظر من همواره برقرار بوده است. ایران گیت دوران ریگان و همکاری هایشان در دوره حمله نیروهای ناتو و به اصطلاح سازمان ملل متحد به سرپرستی آمریکا به افغانستان و عراق، در دوره خاتمی و بوش پسر را ما فراموش نکرده ایم و اخیرا، در عراق نیز یک مسئله ی نا مشخص و نا روشن نبوده و نیست و برای هرکسی  که تمایل به دیدن واقعیت داشته باشد، در فیلم ها و گفته های سران دولت و سپاه  جنایت کار جمهور اسلامی و گفته های مزدورانی چون مسعود بارزانی و رفت و آمدهای سران دولت های امپریالیستی و ایران به عراق و غیره کاملا قابل مشاهد بوده است. ولی به قول کارل مارکس: منافع طبقاتی گاهی چون پرده ساتری عمل می کند که از دیدن واقعیت ها، انسان طبقاتی را محروم می کند.

به باور من اما، طبقه کارگر در ایران که به طور واقعی از توان مادی و بالقوه انقلاب اجتماعی و درهم شکستن دولت موجود برخوردار است، فقط، زمانی بالفعل می تواند کار با مفهوم و معنی در این رابطه، یعنی ضدیت با عادی سازی روابط و کلاٌ در هم شکستن دولت حاضر، داشته باشد که  در مرحله نخست، ولی پر اهمیت؛ ۱- باور و فقط باور به نیروی طبقاتی خویش و سایر زحمتکشان جامعه ایران، هم طبقه ای های منطقه ای و جهانی اش  بیآورد. ۲- خود را با برگزیدن شیوه ها و اشکال مناسب مبارزه طبقاتی – به عنوان نمونه  مبارزه مخفی و غیر علنی و با به وجود آوردن کمیته های کمونیستی و انقلابی در محل کار و زیست، سازماندهی طبقاتی سیاسی نماید-  تشکلات توده ای طبقاتی و به ویژه حزب کارگران آگاه- کمونیست را ایجاد کند. البته که موجودیت دادن به چنین حزبی، بیشتر از همه، دست خود کارگران آگاه- کمونیست را می بوسد، فقط در چنین شرایطی است که طبقه ی کارگر قادر می شود و توان بالفعل این را می یابد که خود را برای انجام چنین وظیفه ی سترگ تاریخی، ولی شدنی، آماده نماید، یعنی نیروی خود را از حالت پراکنده و “خودبخودی” کنونی در آورد وآنرا تمرکز داده و آگاهانه برای درهم شکستن دولت موجود و پیروزی انقلاب گام تعیین کننده و نهائی را بردارد. غیر از این و قبل از این  و یا بی توجهی به آن، هر گونه مبارزه حتی رادیکال و فداکارانه طبقه ی کارگر و سایر زحمتکشان و تحت ستم سردمداران قاتل و بی رحم و جنایتکار اسلامی سرمایه که درست به رسم عصر جاهلیت مجازات شلاق را در مورد کارگران رادیکال به اجرا می گذارند و حتی تمامی قوانین خودشان و جهانی را زیر پا می گذارند و به کارگر زندانی شاهرخ زمانی، حتی با دستبند و حضور مأمور سرکوبگر اجازه شرکت در جشن عروسی تنها فرزندش را نمی دهند، به جایی و نتیجه ای نخواهد رسید و اوضاع نابسامان کنونی، نابسامان تر شده و کارگران و زحمتکشان روز به روز ضعیف تر شده و رقابت بین شان فزون تر می گردد، چون بر تعداد بیکاران و فقرا و بی چیزان افزده تر شده و این باعث می شود که  سرمایه داران داخلی و خارجی با ایجاد روابط حسنه دولت هایشان با جمهوری اسلامی- دولت مجری برنامه هایشان، بیشتر جری می شوند و واقعا معلوم نیست که چه سرنوشت نحس، شوم و تیره ای در انتظار میلیون ها کارگر و زحمتکش جامعه ی ایران به ویژه و به طور کلی منطقه و… است. این دولت های موجود چه زمانی که با هم باشند و چه به اصطلاح برعلیه هم، فقط یک هدف را دنبال می کنند و آن هم سود، سود و سود سرمایه ی سرمایه داران است و دیگر هیچ!

۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴