تحکیم وحدت ، لیبرال ها : وقتی مدعیان جنبش دانشجویی به آغوش حاکمیت پناه می برند

کاوه عباسیان
دفتر تحکیم وحدت و لیبرال ها این بار هم در برابر خشم دانشجویان معترضی که این بار دیگر هیچ توهمی نسبت به جریان های سازش کارندارند نتواستند سکوت کنند ولی این بار این هر دو با صدور دو بیانیه سازش کارانه خطاب به دانشجویان و حاکمیت مهر پایان تاریخ مصرف خود را با قدرت هر چه تمام بر پیشانی خود حک کردند.

اکنون و در این شرایط حساس که جنبش دانشجویی در آستانه ی یک تولد دیگر قرار گرفته، لازم است که در قبال چنین بیانیه ها و چنین موضع گیری هایی خطاب به جنبش دانشجویی به نکاتی چند اشاره شود، باشد تا کمکی باشد در راه شناخت هر چه بهتر ماهیت جریان های جدا از جنبش واقعی دانشجویان معترض.

در روزهای اخیر که خشم دانشجویان دانشگاه تهران نسبت به مسائل صنفی و سیاسی منجر به برگزاری چندین تجمع اعتراضی قدرتمند در کوی دانشگاه و در پی آن دخالت گارد ویژه ضد شورش و ورود آن به کوی دانشگاه و در گیری با دانشجویان شد، دفتر تحکیم وحدت و لیبرال های دانشگاه تهران اقدام به صدور دو بیانیه کردند که در آن ها دانشجویان را دعوت به آرامش کرده، آنان را از دادن شعار های سیاسی بر حذر داشته، اندکی به حال مامورین زخمی شده ی گارد ویژه دل سوزاندند و البته همچون همیشه برای پایان یافتن ماجرا دست به دامان دولتمردان شدند.

نکته ای که در این میان بیش از هر چیز دیگر به چشم می خورد شباهت بیش از اندازه ی این دو بیانیه با یکدیگر و وجود نکات مشابه بسیاری است که پیش از هر چیزی دال بر موضع گیری یکسان دو جریان به ظاهر متفاوت در قبال یک مسئله ی مشترک است. و همانا این نکته به راستی این واقعیت را بیش از پیش بر ما آشکار می کند که ماهیت واقعی یک اندیشه را تنها در موضع گیری و عملش در پیچ های سیاسی مهم و تاریخی می توان درک کرد نه درافاده ها و  لفاظی های هر از چند گاهانه در باب دموکراسی و حقوق بشر. موضع گیری اخیر این دو جریان حاکی از این بود که جریانات راست هر چند که در جامعه ای با شرایط عادی ادای اپوزیسیون منتقد دولت را در آورند و نیز دائما در حال سر و کله زدن با یکدیگر باشند، به محض اینکه در مقابل یک جنبش اجتماعی رادیکال و میلیتانت قرار بگیرند به سادگی هر چه تمام یکدیگر را و نیز دولت حامیشان را سخت در آغوش گرفته و در برابر ستمدیدگان جامعه صف آرایی می کنند و این برای دانشجویان و مردم ایران به راستی یک نشانه است از این اصل که تمام جناح های سهیم در قدرت و تمام اپوزیسیون راست در ایران در نهایت به یک چیز منجر خواهد شد و آن هم  ادامه ی خفقان و سرکوب در این کشور است.

•       هر دوی این بیانیه ها مشکلاتی که منجر به ایجاد فضای اعتراضی در دانشگاه و بروز اعتراضاتی از این دست شده است را مربوط به تعدادی ار مسئولین در دولت نهم می دانند. یعنی در واقع تمام نا برابری ها و سرکوب های اخیر را صرفا مربوط به تعدادی شخصیت می داند که گویی با کنار رفتن آن ها تمام مشکلات بشریت در ایران حل خواهد شد. ولی آیا می توان اذهان دانشجویان آگاه امروز را از تمام سرکوب هایی که در دوران حاکمیت روسای مشارکتی شان بر جنبش دانشجویی اعمال شد پاک کرد. آیا کسی فراموش می کند که حادثه تلخ ١٨ تیر ١٣٧٨ در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی اتفاق افتاد. نگاه جزئی نگر جریانات  راست چه از نوع چه از نوع لیبرالی و چه از نوع تحکیمی همیشه سعی در آن دارد که تناقضات بنیادی حکومت را به مسائل جزئی ربط دهد و از این طریق کلیت نظام و روابطی که بازتولید کننده ی نابرابری ها هستند را انکار کند.

•       این نه صرفا مسئولین فعلی دانشگاه تهران و وزارت علوم بلکه حکومت جمهوری اسلامی است که این اتفاقات را می آفریند. ما نه فقط در بهمن ٨۶ و خرداد ٨۵ بلکه در خرداد ٨٢ و تیر ٧٨ هم شاهد ورود نیروهای نظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه و ضرب و شتم وحشیانه ی دانشجویان بودیم و این فقط حوادث دانشگاه است. کارگران ستمدیده ای که از فرط گرسنگی جان می دهند را چه می کنید؟ آیا آن هم فقط در دوره ی احمدی نژاد بوده است؟ آیا کشتار کارگران خاتون آباد در دوره ی آقای خاتمی را می توان فراموش کرد؟     

•       جالب اینجاست که وقتی دانشجویان برای بیان خواسته هایشان از جمله آزادی دانشجویان زندانی تجمعات اعتراضی برگزار می کنند، هر دوی این جریان ها همچون همیشه از برخوردهای خشن دانشجویان ابراز نگرانی کرده و آنان را  دعوت به آرامش می کنند. به راستی که این موضع گیری شاهکاری است که که قابلیت ثبت در کتاب لطیفه های تاریخی را دارد. گارد ویژه ضد شورش که تا بن دندان مسلح است همراه با ماشین های زره پوش به دانشجویان حمله ور می شود، آنگاه در این میانه عده ای پیدا می شوند که دانشجویان را از اعمال خشن برحذر می دارند. این یک واقعیت طبیعی است که دانشجویی بی دفاعی که در محل زندگی خود مورد حمله ی نیروهای مسلح به گاز فلفل و باتوم و سنگ و چماق و میل گرد شده به هر طریقی که می تواند از جان خود دفاع کند. جریان دفتر تحکیم وحدت و لیبرال های دانشگاه تهران در حالی خود را دانشجویی می دانند که در جریان حمله ی گارد ویژه ی ضد شورش به دانشجویان به جای حمایت از دانشجویان زخمی و بازداشتی به دفاع از نیروهای سرکوب گر برخواسته و در کمال وقاحت از زخمی شدن چند مامور گارد ویژه ابراز نگرانی می کنند. آیا به راستی قرار بر این است که همیشه دانشجویان سرکوب شوند و دم نزنند؟ گویا این آرزوی همیشگی دفتر تحکیم وحدت و لیبرال ها و در کل جریان راست است که هر گاه دانشجویان خواست های واقعی و رادیکال خود را فریاد بزنند با سرکوبی وحشیانه مواجه شوند چرا که به راستی هرگاه که هر جنبشی به سمت فریاد زدن حواست های واقعی خود  برود ناخودآگاه کلیت نظم سرکوب گر را نشانه گرفته است. 

•       در این بین جالب اینجاست که لیبرال های دانشگاه تهران که گویا
خود را بسیار پیشروتر از دفتر تحکیم هم می دانند بیانیه ای به مراتب عقب مانده تر و راست گرایانه تر از بیانیه تحکیم صادر کرده اند. دفتر تحکیم وحدت با تمام راست گرایی سیاسی و دخالت دست های حکومتیان در آن، در بیانیه ی اخیر خود هیچ گاه رسما دانشجویان را به پرهیز از شعارهای سیاسی فرانخوانده و هیچ گاه حکومتیان را از نصایح خیرخواهانه ی خود بهره مند نکرده است و این هر دو کارهایی هستند که لیبرال های دانشگاه تهران انجام داده اند. دانشجویان را از سر دادن شعارهای سیاسی و برخوردهای خشن برحذر داشته و هوار کشیده اند که فقط به مسائل صنفی بپردازید و از همه جالب تر اینجاست که برای ختم قائله دست به دامان حوزویان به قول خود آزاده شده اند. آیا به راستی هم چنان کسی در دانشگاه وجود دارد که نداند هر خواسته ی صنفی برای دانشجویان تبدیل به یک خواسته ی سیاسی می شود؟ و آیا هنوز کسی هست که نداند هر خواسته ی صنفی در این کشور به صورت خود به خود یک خواسته ی سیاسی است؟ آیا اینکه دانشجویان خواهان آزاد شدن همه دانشگاهیانشان باشند تا این اندازه برای لیبرال ها دردناک است؟ آری این بار هم آقایان لیبرال همچون همیشه به جای حمایت از خواست های واقعی دانشجویان به آغوش حاکمان پناه برده و آنان را به رفتارهای مسئولانه و دولتمردانه دعوت کردند غافل از آنکه جمهوری اسلامی در این روزها در حال نشان دادن مسئولانه ترین و دولتمردانه ترین رفتار خود است که همانا چیزی جز رفتارهای مسئولانه و دولتمردانه شان در سرکوب جنبش های اصیل اجتماعی نیست. با این حال این چنین موضع گیری ای از سوی لیبرال های دانشگاه تهران چندان برای ما عجیب و غیر منتظره نبود. این همان جزئی نگری همیشگی لیبرال هاست که این بار هم به شکلی بی شرمانه بروز پیدا کرده است.

•       جدای از بررسی محتوای این دو بیانیه باید گفت که در واقع این یک پایان برای جریانات راست و سازشکار در دانشگاه محسوب می شود. دفتر تحکیم وحدت به عنوان قدیمی ترین ابزار دخالت جناح های حکومتی در دانشگاه و لیبرال ها به عنوان حلقه ی منفردی که از همان ابتدا دچار سازش های پیاپی با جریانات مختلف شده بودند، با صدور این بیانیه ها مرگ حود را در جنبش دانشجویی به صورت رسمی اعلام کردند. کما اینکه مدت هاست مرگشان برای جنبش دانشجویی ثابت شده است.  

دفتر تحکیم وحدت به عنوان جریانی دست ساز حکومت که از همان ابتدای پیدایش برای سرکوب جنبش دانشجویی آفریده شد هیچ گاه این وظیفه ی تاریخی اش را فراموش نکرده و با کرنش های دائمی به بارگاه حکومت اسلامی همیشه تعلق خاطر خود را به نظم سرکوب گر موجود ثابت کرده است. هم چنین لیبرال های دانشگاه تهران نیز پرونده ی سازش ها و ائتلاف هایشان با جریان ها، طیف ها و شخصیت های مختلف راست برای همگان آشکار است و دیگر برای دانشجویان معترض شکی باقی نمانده است که این حلقه نه تنها هیچ ربطی به جنبش دانشجویی و خواسته های واقعی دانشجویان ندارد بلکه در صورت نیاز به سادگی تمام در صف نیروهای حاکمیت می هم ایستد. این هر دو جریان امروز بیش از هر زمان دیگری در پیشگاه جنبش دانشجویی ضعف و حقارت خود را به اثبات رسانده اند. در این بین دفتر تحکیم وحدت که در جریان بازداشت ها و سرکوب گسترده ی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نه تنها ار آنان حمایت نکرده بلکه با دولتمردان غیور جمهوری اسلامی وارد لابی و بده بستان بر سر این مسئله شده بود، سرسپردگی خود را پیشاپیش اعلام کرده بود ولی امروز و با صدور علنی این دو بیانیه تکلیف جنبش دانشجویی با این دو جریان به راستی مشخص شد.

اگر آنان جنبش دانشجویی را در موقعیتی لرزان می بینند، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب جنبش دانشجویی را در آستانه ی تولدی دوباره می دانند. اگر آنان دانشجویان را به آرامش دعوت می کنند، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب اعتراضات خود را با برگزاری تجمعات چند هزار نفره اعلام می کنند. اگر آنان دانشجویان را از سر دادن شعارهای سیاسی برحذر می دارند، فریاد دانشجوی زندانی آزاد باید گردد خیابان امیرآباد را به لرزه در میآورد و اگر آنان برای اعضای مجروح گارد ویژه دل می سوزانند دانشجویان معترض آزادیخواه و برابری طلب در برابر تجاوز آشکار گارد ویژه ضد شورش به محل زندگیشان قهرمانانه مقاومت می کنند. 

 جنبش دانشجویی مدتهاست که راه خود را از شما آقایان جدا کرده است! شما نه مدافع خواست صنفی دانشجویان و نه مدافع آزادی های سیاسی و اجتماعی در دانشگاه هستید. 

آری این است قدرت جنبش دانشجویی و قدرت شعار آزادی و برابری، این است حمایت بی نظیر دانشجویان  آزادیخواهان و برابری طلب از یاران دربندشان و این است صف متحد دانشجویانی که هیچ توهمی نسبت به هیچ جناحی در حاکمیت ندارند و شکی نداشته باشید که زین پس هیچ سرسپرده ای را یارای آن نخواهد بود که در برابر جنبش دانشویی به سخن سرایی هایی از این دست بپردازد. 

کاوه عباسیان

سخنگوی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های سراسر کشور