ابعاد جنایت داعش، افتضاح روابط با ترکیه را برملا کرد

در طول تاریخ  و ادوار دور و نزدیک عرب سنی و شیعه و کرد درعراق هیچوقت از روابط حسنه و صلح آمیزی باهم  برخوردار نبوده اند و خونبارترین دوران را بخصوص در حاکمیت دیکتاتوری صدام حسین، باهم سپری کرده اند. بعداز فروپاشی رژیم بعث به فرمانروای صدام حسین، تضاد مابین عرب سنی و شیعه روز به روز حادتر شده است. حکومت عراق که جریانات شیعه سردمدار آن هستند، در چند سال گذشته هم نتوانسته است رضایت عرب سنی را جلب کند و همیشه در حال کشمکش سیاسی و نزاع بوده اند که رویدادهای زیانباری را با هم ورق زده اند که به قیمت جان صدها و هزاران انسان تمام شده است. در چند سال اخیر دولت عراق با دولت اقلیم کردستان هم مشکلات جدی و تا کنون لاینحل داشته است. این ناهنجاریها و بخصوص از زمانیکه آمریکا و دیگر دول غربی نیروی نظامی خودرا از عراق بیرون کشیدند، عراق به میدان تاخت و تاز و مانور جمهوری اسلامی از یکطرف و انواع گروه و جریانات تروریست اسلامی از طرف دیگر، تبدیل شده است. رژیم ایران علیرغم روابط حسنه و خودمانی بودنش با دولت عراق و احزاب شیعی در عراق،  از بده و بستان با گروه و جریانات اسلامی تندرو که گاهأ دست پرورده خودش هم بوده اند، غافل نبوده است. بخشی از دولتهای عربی و در میان آنها عربستان سعودی هم پشت و پناه جریانات تروریستی که عمدتأ ارهابی هستند، قرار دارد. عراق و بخصوص شهر بغداد به شهر انفجار و سنگفرشهایش به خون و تکه های گوشت انسانهای که اکثریتشان از مردم زحمتکش و کاسبکار بوده اند، قرمز شده و این تراژدی نفرت انگیز کماکان ادامه دارد.

از میان این جریانات تروریستی که از هیچ جنایتی ابا ندارند، در چند سال گذشته جریانی پا به عرصه کشت و کشتار گذاشت و از جریانات دیگر پیشی گرفت. جریان داعش است که نام اصلیش دولت اسلامی عراق و شام می باشد، از تندروترین و خطرناکترین جریان مافوق ارتجاعی اسلامی (سنی ) می باشد. به کشتار انسان عادت کرده اند و دستشان به خون هزاران انسان بی دفاع آغشته است. رحم و انسانیت در نزد اینها بیگانه است. از طرف مخالفین بلوک شیعه در منطقه، تقویت می شوند و مورد حمایت مالی و تسلیحاتی دولتهای عرب از جمله عربستان سعودی و قطر و امارات و همچنین دولت ترکیه مدعی دمکراسی خواهی و خواستار عضویت در اتحادیه اروپا، می باشد.  این دولتها که همخوانی مذهبی هم با این جریان دارند، اساسأ به منظور مقاصد سیاسیشان به تقویت این جریان می پردازند.  بافت اصلی داعش نیروهای سابق بعث و ارتش سابق این کشور را تشکیل می دهند. اکثریت نیروی آن عرب سنی عراقی هستند. ازسایر کشورهای دیگر هم گروهها و جریانات تندرو اسلامی به آن ملحق شده اند. طبق گزارشی که تلویزیون روداو( تلویزیون کردی در کردستان عراق ) که شامل آمار و ارقام و عکس بود و در چند روز گذشته پخش نمود، اکثریت امیران(رهبران) و فرماندهان داعش، از فرماندهان و درجه داران ارتش سابق بعث در عراق می باشند. تعدادی از آنها هم مدتی در زندانهای رژیم فعلی عراق و آمریکائیها، بسر برده اند. داعش در مناطقی نسبتأ وسیع از عراق و سوریه فعالیت دارد و این مناطق را تحت کنترل خود دارد و قوانین ضد انسانیش را در آنجا پیاده کرده است و دولت اسلامیش را تشکیل داده و وزرا و استانداران را سازمان داده است.  طبق گزارشات منتشر شده کم نیستند مردمانی که در این مناطق همکار و حامی داعش هستند.

دولتها و سران عشایر و قبایل هم در منطقه به منظور دستیابی به مقاصد سیاسیشان،  به طرق مختلف این جریان را تقویت می کنند.  لازم است اشاره ای گذرا به این بشود که چرا دولتهای ترکیه و عربستان سعودی بطور آشکار و نهان کمک کننده این جریان جانی و خطرناک می باشند. رژیمهای عرب ( سنی )  و ترکیه در رقابت و مخالفت با شکل گیری یک بلوک شیعی که جمهوری اسلامی ایران در رأس آن قرار گرفته است،می باشند. مخارج این بلوک شیعی عمدتأ  با سرمایه مالی هنگفت ایران، تأمین می شود. این بلوک در تلاش است که دامنه نفوذ خودرا در سایر جاها که مردم شیعه مذهب دارند، توسعه دهد. و دولتهای این کشورها برای خنثی کردن این برنامه جمهوری اسلامی که سالیان طولانی است خواب آنرا می بیند، غافل نبوده اند و همیشه با رژیم ایران در ستیز بوده اند.  البته اختلاف و تضاد مابین این دولتها سابقه تاریخی و طولانیتر دارد ودر هر فرصتی که برایشان مقدور و مناسب بوده است، علیه یکدیگر دست به هر ترفند و توطئه ای زده اند.  ترکیه و اسرائیل و تعدادی از دولتهای عرب سنی علیه این بلوک منافع مشترک دارند و هر کدام به نوعی سعی داشته اند که برنامه خودرا در این باره به پیش ببرند. در اینجا موضوع بحث ما سیاستها و برنامه های رژیم ترکیه در این رابطه است.

در چند سال گذشته و بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، ترکیه از لحاظ اقتصادی رشد چشمگیری را داشته است و ازلحاظ دیپلماسی هم روابط نزدیک و حسنه ای با دول غرب و در رأس آنها آمریکا بر قرار نموده است. ترکیه با اتخاذ سیاستهای منطقه ای تلاش داشته است که خودرا در رقابت با جمهوری اسلامی ایران، به قدر قدرت منطقه خاورمیانه برساند. رژیم ترکیه و حزب حاکم آن برای رسیدن به این آرزو و پذیرش عضویتش در اتحادیه اروپا، یکی از موانع جدی سر راهش مسئله کرد در این کشور بوده و هست. حزب عدالت و توسعه از زمانیکه زمام امور ترکیه را بدست گرفته است سعی بر آن داشته اند  که سیاست ترکیه را در مقابل ملت کرد تعدیل دهند و برای این امر گام به گام با برنامه و هدفمند استراتژی خودرا به پیش برده اند.

دولت ترکیه بعداز تشنجات در مرز با کرهای اقلیم کردستان  و فشار آوردنهای زیاد و زهر چشم گرفتن، بالاخره ناچار به قبول این واقعیت شد، که اقلیم کردستان و آزادیهای که بدست آورده اند، نمی تواند نادیده بگیرد و همیشه از در مخالفت با آنها روبرو شود و متوجه شد که دشمنی با کردهای عراق به تقویت کردهای ترکیه و بخصوصpkk  هم می انجامد. و از طرف دیگر میدان را برای ایران خالی می کند. سرانجام صلاح سیاسی و اقتصادیش را در این دید که با احزاب حاکم در اقلیم کردستان عراق، اتحایه میهنی کردستان ( یه کیه تی ) به رهبری مام جلال طالبانی و حزب دمکرات کردستان ( پارتی) به رهبری مسعود بارزانی رابطه ای به ظاهر دوستانه و بدور از تشنج بر قرار نماید و این احزاب هم به استقبال آن رفتند. ترکیه  با اتخاذ این سیاست به مصالح و مقاصدی زیادی رسید که بطور مختصر آنرا مرور می کنیم. البته در چند سال اخیر روابطش عمدتأ  با حزب دمکرات بوده است و معاملات اقتصادی و سیاسیش از این کانال گذر کرده است :

١: در چند سال گذشته،  شرکتها و کارخانه های ترکیه درکردستان عراق از طریق پروژههای ساختمانی و صادرات تولیدی خود و بخصوص وارد کردن نفت کردستان به ترکیه و ارسال آن به سایرجاها، منفعت اقتصادی چشمگیری را بدست آورده اند و از این طریق ڕژیم ترکیه توانست به اقتصاد داخلی خود رشد و رونق بیشتر بدهد و این سیر در حال حاضر هم ادامه دارد.

٢ :  رژیم ترکیه با بر قرار کردن این رابطه با دولت محلی کردستان توانست، مقاصد سیاسی خودرا هم به نحوی که دلخواه خودش است، به پیش ببرد. و همزمان  رابطه خودرا با احزاب و جریانات کرد در داخل ترکیه عادی و تنظیم کند و نوعی سیاست مدارا را با آنها پیشه کند. از این طریق موفق شد مسئله کرد را از فضای جنگی و بگیر و ببند، به فضای آرام و پر از توهم تبدیل کند و سیاستی را در پیش گرفتند و چهره‌ای را از خود نشان دادند که خوشباوری زیادی را به حل مسئله کرد، بوجود آوردند و با آماده سازیهای پیشین وارد این پروسه شدند. این سیاست نه تنها از طرف کردها مورد استقبال قرار گرفت بلکه آمریکا و اتحادیه اروپا هم از آن پشتیبانی کردند. ارگانهای تبلیغی کرد هم در اقلیم کردستان به تحلیل و تفسیر این سیاست پرداختند و آنرا مثبت قلمداد کردند. دولت ترکیه از طریق حزب صلح و دمکراسی ( ب.د.پ ) در کردستان ترکیه که فعالیت علنی و قانونی دارد و دیگرسیاستمداران کرد همچون احمد ترک و لیلا زانا ، مذاکره با اوجلان را هم درزندان شروع کردند. سر انجام این سیاست، منجر به آتش بس بین نیروههای pkk  و ارتش ترکیه و پیام آشتی  اوجلان که بمناسبت نوروز منتشر نمود و بیش از یک میلیون نفر در کردستان ترکیه  تجمع نمودند و به این پیام گوش فرا دادند و از آن استقبال کردند. رژیم ترکیه از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را نمود. با دادن کمترین امتیاز بیشترین منفعت را از آن خود نمود.  در موقع انتخابات جمع وسیعی از مردم کردستان ترکیه به حزب اردوغان رأی دادند. ارتش و نیروهای امنیتی ترکیه را از درگیری و دادن تلفات از گریلاهها محفوظ داشت و از این طریق سمپاتی مردم ترک و خانواده گریلاهها را هم به این پروسه جلب نمود. از طرف دیگر در نزد غرب و آمریکا چهره ای مطلوب و مقبول را از خود نشان داد.

٣ : بعد از ماجرای سوریه و موقعیتی که کردها در سوریه  بدست آوردند و احزاب و جریانات وابسته به pkk در آنجا دست بالا را پیدا کردند. برای ترکیه معضلی تازه بوجود آمد و  متوجه شد که از سوی دیگر مرزهایش، مردم بخشی دیگر از کردستان دارند به آزادی نسبی می رسند و حق و حقوقی را دارا می شوند. و در این رویداد احزاب و جریانات وابسته به pkk دارند نقش ایفا می کنند. این وضع در کردستان سوریه حکام ترک را خوش نیامد و آنها برآشفت و مخالفت خودرا اعلام داشتند و تهدید نظامی کردند و در مواردی هم بطور محدود اقدامات نظامی را انجام دادند.  فرمانروایان ترک طبق عادت همیشگی به ترفند شناخته شده دشمنان کرد توصل جستند و به تکاپو افتادند که با یک تیر دو نشان را بگیرند و کردها را به جان هم بیاندازند. از طریق اقلیم کردستان ( کردستان عراق ) وبخصوص حزب دمکرات کردستان عراق ( پارتی ) که با آنها مناسبات نزدیکتر داشتند، به کردهای سوریه و احزاب فعال در آنجا فشار بیاورند و و آنها را در تنگنا قرار بدهند. یکبار هم از جانب حزب دمکرات (پارتی) با احداث خندق و محدود کردن رابطه بین گریلاها در قندیل ( محل استقرار نیروهای pkk ) و کردستان سوریه، اقداماتی صورت گرفت. این حرکت پارتی خوشایند کردها نبود و بخصوص با مخالفت اتحادیه میهنی متوجه گردید. دولت ترکیه از این کار هم نا امید شد و نتوانستند کاری جدی از پیش ببرند. عاقبت الامر پارتی  هم به نوعی آنرا ماستمالی کرد و برای توجیهه این کار، امنیت اقلیم  کردستان را به میان کشید.  روابط بین احزاب کرد در اقلیم کردستان و دولتهای منطقه  همچون روابط دیپلماتیک دولتها باهم، گاهأ سری و در خفا صورت می گیرد. دولتهای ترکیه و ایران و سازمانهای اطلاعتیشان در این باره از خلاقیت و ظرفیت زیادی برخودار هستند. شواهد و قرائن نشان می دهد که پارتی با ترکیه و یه‌کیه‌تی با جمهوری اسلامی ایران دارای این روابط  نهان و آشکار هستند و معمولأ این روابط بر اساس طرح این دولتها و حفظ منافع آنها صورت می گیرد.

۴: در جریان این گیرودارها، انتخابات رئیس جمهوری ایران و متعاقب آن از سرگیری مذاکرات ایران و کشورهای مشهور به ۵ بعلاوه ١ بر سر مسئله هسته ای، شروع شده بود. و شایعه سازش آمریکا با ایران و به توافق رسیدنشان، به بحث داغ سایتهای انترنیتی و مدیای جهانی تبدیل شده بود. این ماجرا بخشی از حکام عرب (سنی) و ترکیه را نگران کرده بود. همزمان چین و روسیه هم  پشت رژیم بشاراسد قرار گرفتند و آمریکا و غرب را از برکناری رژیم بشار اسد بر حذر داشتند که اینکار نارضایتی شدید ترکیه و عربستان سعودی را در بر داشت که از مخالفین رژیم بشار اسد هستند. حکومت ایران هم بعد از انتخابات و امتیازاتی که در مذاکرات با غرب بدست آورده بودند، فعالیت دیپلماتیک و سیاسی خودرا فعال کرده بود و تلاش نمودند گرد و غبارو چهره ای که دولت محمود احمدنژاد از ایران نشان داده بود، آنرا کمرنگ کنند. در عراق به جنب و جوش نظامی پرداختند و همینکه نیرهای نظامی آمریکا، عراق را تخلیه کردند، دامنه فعالیت رژیم ایران در آنجا وسعت یافت. حکومت ایران مرحمتش را نسبت به حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان بیش از پیش، بالا گرفت و از کمک به آنها به قیمت خالی کردن سفر مردم در ایران، غافل نبود. در سوریه هم همراه نیروهای امنیتی و نظامی اسد در گیر جنگی خونین و خانمسوز برای مردم سوریه بوده و هنوز بردوام می باشد. رژیم ایران با این حرکتها و این اقدامات در موقعیتی قرار گرفت، که احتمال می رفت که در منطقه دست بالا را پیدا کند. این وضع برای ترکیه و رژیمهای حاکم عربی ( سنی) از یکطرف و اسرائیل از طرف دیگر زنگ خطر بشمارمی رفت و تاب تحمل آن برایشان سخت بود. ابتدا نارضایتی و نگرانی این رژیمها نسبت به سیاست آمریکا در مقابل ایران، از گوشه و کنار بالا گرفت و باعث شد که  این اعتراضات به درجه ای آمریکا وغرب را در مذاکره با ایران  محتاط کند.

۵ : اسرائیل چاره را در این دید به هر بهانه ای  که بوده است به حماس و نوار غزه حمله کند و آتش جنگ را بر افروزد و از این طریق این فضای آرام را برای ایران و بده وبستانهایش برهم زند و به تنگنا بکشاند.  ترکیه و عربستان سعودی هم به ترفندهای دیگری متوسل شدند. ترکیه روابط نفتی خودرا با اقلیم کردستان گسترش داد و از این طریق غیراز سود زیادی که از آن  خود می کند، بطور مستقیم به دولت عراق که مطلوب و حامی ایران است، فشار می آورد.  برای کاهش معضلات داخلیش هم هراز گاهی به کردهای ترکیه چراغ سبز نشان دهد و موضوع مذاکره با آنها را دوباره از سر می گیرد ودیدار و ملاقاتها از سر گرفته می شوند. دولت ترکیه  با عرب سنی در عراق هم در ارتباط بودند و به هاشمی که از مهره های مهم عرب سنی در عراق می باشد و دولت عراق دستور دستگیری اورا داده بود، پناهندگی داد.

 عربستان سعودی به حامی و منبع درآمد سایر دسته و گروه های سنی اعم از بعثیها و دیگر گروههای تروریستی، تبدیل شده است  و تلاش دارد این سفره پهن که بلوک شیعی در منطقه برای خود گسترده اند و رژیم ایران صدر نشین آن است، برهم بزند. شواهد و دلائل زیادی نشان می دهند که ترکیه و عربستان سعودی تلاش کردند، فعالتر به میدان بیاند و عرب سنی را به موقعیت دیگری سوق دهند. ترکیه غیر از مشکلش با ایران، برایش  مهم بود که به نوعی از این طریق برای کردها مزاحمت ایجاد کند و از دامنه نفوذ اقلیم کردستان بکاهد و آرزوی استقلال کردستان که مسعود بارزانی به مناسبتهای مختلف بحثش را بمیان می آورد، کمرنگ و خنثی کند. و از طرف دیگرجنگ خودرا با pkk غیر مستقم و بوسیله جریانی دیگر شروع کند و موقعیت کردها را در سوریه هم تنزل دهد. با این شگردها حالت نه جنگ نه صلح را با کردها در ترکیه هم حفظ کند.  بعد از حمله داعش به شهر موصل در عراق و متعاقب هجوم وحشیانه اشان به شهر شنگال که شهری کردنشین ( کرد ایزدی ) است و فجایعی که در آنجا مرتکب شدند و صدای دنیا را در آورد و موجب گردید نسبت به این جنایات  موضع بگیرند.  ترکیه از همکاری علیه داعش خودداری کرد و آشکارشد که دولت ترکیه با در اختیار قرار دادن تسهیلات پزشکی  و فراهم کردن دیگر امکانات لجستیگی به این جریان افسار گسیخته،  آقای اردوغان و دولتش پشت داعش قرار گرفته اند و منافعش را در عراق از طریق اینها بر آورده می کنند. و به این منظور به تقویت بعثیها و عرب سنی  اما این بار در هیبت داعش، پرداختند. البته داعش در بر گیرنده گروهها و جریانات دیگر ارهابی تندرو هم می باشد که به آن پیوسته اند.

۶ :با توجه به اینکه مسئله داعش از مسئله منطقه ای خارج شده است و به موضوع مهم  جهانی تبدیل شده است و جامعه جهانی علیه اش بپاخاسته است. شاید ترکیه را غافلگیر کرد و فکر نمی کرد و دوست نداشت که تا این حد مسئله داعش گسترش پیدا کند و نقشه و برنامه های رژیم ترکیه هم برملا سازد و نا چار شود از حالت دوز و که لک بیرون بیاید. هر طور بوده باشد دارد مچ ترکیه بازتر می شود و ماسک آزادیخواهی و دمکراسی طلبیش برای غرب و جامعه جهانی به پائین کشیده می شود و این بار نمی تواند به راحتی از زیر بار این مخمصه خود خواسته،  بیرون بیاید و برای جامعه جهانی و مردم منطقه ثابت خواهد شد که اردوغان و حزب اسلامیش، بازیگر ماهر این قمار نبودند.

کرد و احزابش ( پارتی بخصوص) که مبنای دوستی و داد و ستد با ترکیه را بنا گذاشته اند، باید متوجه شده باشند با گرگی سر و کار دارند که  خودرا در پوست گوسفند پنهان کرده است. و همچنین این رویداد باید برای ملت کرد درس و تجربه زیادی در بر داشته باشد. احزابشان محک خوردند و سیاستمدارنشان در این تند پیچ، ظرفیت و کارآمدی خودرا به نمایش می گذارند.  در این گیرودار کرد درموقعیتی قرار گرفته است که اگر مناسبات و روابط درونیش ( مابین احزابش ) را در جهت اتحاد و همبستگی به پیش نبرد، ضررمند خواهد بود و موقعیت کنونیش هم تضعیف می شود و این بار دولتهای ترکیه و ایران و عراق و احزاب عرب سنی و دستجات تروریستی سیاه و سیاهتر، به مزاحمت و هر روزه سازی نواختن، می پردازند. امید است مردم رنجیده کردستان از این بوته آزمایش سر بلند و پیروز سر در آورند.

آینده این وضع در عراق چه خواهد شد و عاقبت داعش به کجا ختم می شود. سئوالی است که هنوز نمی توان به راحتی جواب بگیرد. انچه عیان است صرفأ با شکست نظامی داعش ( که بجای خود بسیار مهم است و از بین بردن این شر خدمت به انسانیت است ) به این وضع خاتمه داده نمی شود و عراق از مخمصه نجات پیدا نخواهد کرد . تا زمانیکه مسائل عراق و منازعات دولت شیعه و عرب سنی لاینحل باقی بماند و اقلیم کردستان با عراق به توافق نرسد، این منازعات، ممکن است در شکل و هیبت دیگر،  بقوت خود باقی بماند.

حالت محتمل دیگر این است که اگر عراق جهت تثبیت سیاسی را طی نکند، به ٣ مملکت مستقل تقسیم شود که تاکنون تحلیل گران زیادی به این موضوع پرداخته اند و هنوز مورد بحث و منازعه است و این حالت را بیشتر محتمل دانسته اند. جامعه جهانی هم که در حال حاضر با وضع پیش آمده در عراق سر و کار پیدا کرده اند ممکن این گزینه را مناسبتر تشخیص دهند و به آن رضایت بدهند.

عراق چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد مسئله ای است و خلاصی از شر تروریسم موضوع عاجل و مبرم بشریت امروز است که مصائب  دیگر را تحت شعاع خود قرار داده است.

                                              ٢١.٠٩.٢٠١۴