اعتصاب کارگران معدن ذغال سنگ البرز غربی هم آغاز شد , به حمایت از آن برخیزیم

روز سه شنبه ۲۵ شهریور( ۱۶ سپتامبر)  در آستانه آغاز سال تحصیلی و بازگشایی مدارس ۳۱۰ نفر از کارگران معدن ذغال سنگ البرز غربی دست به اعتصاب زده اند. خواست کارگران اعتصابی اعتراض به تعویق دو ماه حقوق و مهمتر از آن خواهان لغو تصمیم انحلال این معدن توسط وزرات صعنت، معادن و تجارت می باشند. با نگاهی به موقعیت معدن ذغال سنگ البرز غربی، تاثیرات انحلال این معدن بر آینده اقتصادی و معیشت کارگران و ساکنین منطقه، سابقه اعتراض کارگران و رمز موفقیت این اعتصاب را مرور می کنیم.

معدن ذغال سنگ البرز غربی یا به عبارتی دیگر “معدن سنگرود” در بخش عمارلوی شهرستان رودبار استان گیلان قرار دارد. سابقه کشف و استخراج ذغال سنگ از این معدن به اواخر سالهای دهه ۳۰ شمسی برمی گردد. کارگران شاغل در این معدن که یکی از قطب های اقتصادی در دو منطقه “عمارلو” و “خورگام” می باشد، زمانی بیش از ۳۵۰۰ کارگر بود. در نتیجه سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی جمهوری اسلامی و تعدیل نیروی انسانی در بنگاههای تولیدی و معادن شمار کارگران این معدن در سال ۹۰ تا ۶۰۰ نفر کاهش یافت و در حال حاضر تنها ۳۷۰ نفر کارگر در این معدن مشغول به کارند.

به دنبال به قدرت رسیدن تیم اقتصادی حسن روحانی و اطاق بازرگانی و تصمیم به پیگیری و تداوم سیاستهای خصوصی سازی، هئیت واگذاری وزارت صنعت، معدن و تجارت به بهانه غیر اقتصادی بودن تولید و استخراج ذغال سنگ از این معدن، روز شنبه نهم آذر ماه سال ۹۲ با استناد به بند ” و” ماده ۱۹ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی (خصوصی سازی صنایع دولتی ) رای به انحلال شرکت ذغال سنگ البرز غربی داد.

با ابلاغ این تصمیم کارگران این معدن آن را بی اساس خوانند. کارگران در حرکتی اعتراضی عدم توجیه اقتصادی برای ادامه فعالیت معدن در حالیکه معدن سرشار از ذخائر معدنی است علیه این تصمیم دست به اعتراض زدند و خواهان ادامه فعالیت معدن شدند. در این میان و مطابق معمول پای خانه کارگریها و شوراهای اسلامی و کمیسیون ضد کارگری مجلس ( این سوپاپ های اطمینان سرمایه داری ) برای سر دواندن کارگران و افتادن آبها از آسیاب و اجرای تصمیم در موقع مناسب به میان آمد. نامه نگاریهای فریبکارانه به منظور کاهش خشم کارگران و فرونشاندن اعتراضاتشان آغاز شد، و وعده تلاش برای تعویق انحلال معدن تا سال ۹۵  به کارگران داده شد. وعده ای که نه مورد تائید مدیریت و پیمانکاران و نه سازمان توسعه و نوسازی معادن  قرار می گرفت. از طرفی دیگر کارگران معدن سنگرود با توجه به تجارب خود از انحلال “کارخانه آب معدنی داماش” که در همین منطقه قرار داشت و در آبان ماه سال ۹۱ به کلی تعطیل و  ۱۴۰ کارگر شاغل در آن برای همیشه بیکار شدند و وعده مدیریت و قوه قضائیه برای شروع بکار مجدد این کارخانه که یکی دیگر از منابع تامین هزینه های زندگی مردم منطقه عمارلو و روستاهای اطراف بود هرگز عملی نشد، وعده ها و شارلاتانیسم باند مافیایی علیرضا محجوب را باور ندارند به همین دلیل است که خواهان لغو رسمی تصمیم هئیت واگذاری مبنی بر انحلال معدن هستند.

بر متن نگرانی از انحلال معدن، مدیران شرکت با دست زدن به ترفند تعویق حقوق کارگران میخواهند نشان دهند که توان مالی پرداخت حقوق کارگران را ندارند و بدین ترتیب زمینه های اثبات به صرفه نبودن تداوم فعالیت معدن سنگرود توسط سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ( ایمیدور) برای انحلال این معدن را فراهم آورند.

پیامدهای انحلال معدن ذغال سنگ البرز غربی

عدم پرداخت حقوق کارگران در آستانه گشایش مدارس و در حالیکه بحران اقتصادی و افزایش قیمت ها سر به فلک کشیده و کارگران با توجه به مشکلات معیشتی و عدم توازن درآمدها و هزینه ها و در حالیکه توان تهیه نیازمندیهای اولیه زندگی خانواده خود را ندارند، با مشکل تهیه نیازمندهای اولیه تحصیل فرزندانشان روبرو می کند و این اعتراض باید مورد حمایت کلیه خانواده های کارگری قرار گیرد. حقوق معوقه کارگران باید فورا” پرداخت شود.

مهمتر از این، با انحلال معدن سنگرود ۳۷۰ کارگر شاغل در آن بیکار می شوند. با احتساب بیکار شدن ۱۴۰ کارگر “کارخانه آب معدنی داماش” در سال ۹۱ طی دوسال و در منطقه وسیعی که این دو موسسه تولیدی تنها منبع درآمد و اشتغال ساکنین می باشد ۵۱۰ کارگر بیکار می شوند، و ضربه مهلکی به سطح معیشت کارگران و مردم زحمتکش این منطقه می باشد. علاوه بر این، درآمد و فعالیتهای اقتصادی شمار بیشتری از ساکنین این منطقه به درآمد و اشتغال کارگران این معدن وابسته است. در صورت تعطیلی این معدن فاجعه ای محلی اتفاق می افتد که جبران آن امکان پذیر نیست. گفته می شود که شماری از کارگران این معدن با تکیه بر قانون مشاغل سخت و زیان آور در آستانه بازنشتگی قرار دارند که در صورت انحلال این معدن آنان نیز از این حق محروم خواهند شد و بجای بعداز سالها جان کندن باید بعنوان کارگر بیکار باید روانه اداره کار شوند و دوندگی برای لقمه نانی را از نو آغاز کنند. با توجه به موارد فوق و تجربه مبارزات کارگران تنها راه جلوگیری از انحلال این معدن تداوم اعتصاب و آموختن از تجربه کارگران سنگ معدن بافق است.  کارگران معدن بافق و خانواده هایشان برای جلوگیری از خصوصی سازی معدن و دیگر خواسته هایشان با هم دست به اعتصاب و تحصن زدند و ساکنین شهر بافق از اعتصاب آنها حمایت کردند. اعتصاب آنها در ابعاد سراسری مورد حمایت تشکلهای کارگری، احزاب و سازمانهای چپ و کارگری و کمونیستی  قرار گرفت. این عزم طبقاتی دولت و مدیریت را به قبول برخی از شروط کارگران واداشت و کارگران و مردم زحمتکش منطقه در یک همبستگی طبقاتی توانستند مانع از اجرای تصمیم به خصوصی سازی و واگذاری معدن بافق شوند.

بیائید همه ما کارگران، مدافعین جنبش کارگری، احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست، رسانه ها و میدیای سوسیالیستی در اتحادی طبقاتی، فرا حزبی و فراگرایشی در همبستگی با کارگران معدن ذغال سنگ البرز غربی و خانواده هایشان در آستانه سال تحصیلی دست به کارزاری طبقاتی بزنیم و پیروزی دیگری را در کارنامه مبارزات کارگران ایران ثبت کنیم. بیائید در خارج از مرزهای ایران پژواک اعتراض کارگران معدن ذغال سنگ البرز غربی و فرزندانشان در آستانه بازگشایی مدارس باشیم.