طبیعت سالم، سرمایه داری ظالم

یکی ازمسائل مهم وبنیادی انسان برای زندگی سالم طبیعت است. نگرش درست واساسی جهت حفظ طبیعت واستفاده درست ازآن تاثیرمستقیم درزندگی انسان امروزی ونسلهای آینده دارد. آدمی به طبیعت زنده است وطبیعت پیکره اوست. حیات جسمانی ومعنوی انسان با طبیعت پیوند دارد و معنایی جزاین نمی­دهد که طبیعت با خود پیوند دارد و آدمی پاره ای از طبیعت است. عملکرد نظام سرمایه­داری نشان ازهویت اصلی ضد زیست محیطی­اش دارد ودرمجموع مناسبات پایداری با طبیعت ندارد. مالکیت خصوصی افراد برکره زمین همان قدر نامعقول است که مالکیت خصوصی انسانی برانسانی دیگر.(مارکس)

ریشه های اصلی بحران زیست محیطی را می­بایست درشیوه تولید سرمایه­داری جستجوکرد، که کالا را جهت سود و سرمایه می خرد یا تولید می­کند و این چرخه را مجدد برای سود بیشتر تکرار می­کند. این دوره تناوب را هیچ پایانی نیست ، زیرا هدف سیستم سرمایه­داری ، سرمایه گذاری دوباره مازاد سرمایه ازچرخه پیشین است. رقابت بین صاحبان سرمایه باعث می شود که آنها مسیر سرمایه گذاری مجدد، افزایش تولید کالا و گسترش آن را ادامه دهند. این نیروهای محرکه درهسته نظام اقتصادی سرمایه­داری است که فشارهای غیرقابل تحملی را به اطراف وطبیعت وارد می سازد. ازآن روکه نظام سرمایه داری همیشه انباشت و رشد سرمایه را دنبال می­کند، برای صاحبان سرمایه سود و انباشت سرمایه حرف آخر را می­زند خواه کالایی که خریداری و یا تولید می­شود نیاز انسان باشد یا نباشد و یا اصولا برای انسان و محیط اطراف وی مضر تلقی شود یا نشود.

انسان درسیستم سرمایه داری یک مصرف کننده طبیعی نیست ، بلکه یک صنعت میلیارد دلاری تبلیغاتی به صورت مداوم با اندیشه اش بازی می کند تا به او بقبولاند که تنها راه خشنودی ، خرید و مصرف هرچه بیشتر کالاست. صاحبان سرمایه نه تنها ابزارتولید، بلکه علم ودانش رانیز به اسبهای مالکیت خصوصی بسته اند. بهره برداری وتولید انرژی های کارامد پاک ومطمئن وزیست محیطی زمانی که هدف نهایی فعالیت اقتصادی سوددهی باشد، اهمیت چندانی ندارد. انرژیهایی که به حال محیط زیست مضر نباشد، از دیر باز وجود داشته است، ولی بهره برداری از آن به این دلیل که برای سرمایه داری سودی در بر ندارد، به طور جدی انجام نپذیرفته است.

 رقابت آزاد، صاحبان ابزار تولید را مجبور می سازد تا بیشترین سود و انباشت سرمایه را نصیب خود سازند. این روند در زمان بحرانهای اقتصادی به مراتب خشن تر جریان می یابد. به بیان دیگر، صاحبان سرمایه می کوشند تا از یکسو سرمایه کمتری برای تولید کالاهای سودآور مصرف کنند و از دیگر سو، کالاها را به بهای بیشتری در بازار به فروش برسانند تا از مهلکه بحران جان سالم به در برده و حیات خویش را تداوم بخشند. سرمایه داری انحصاری با اعمال سیاست های متفاوت ،به خصوصی سازی هر چه بیشتر فعالیتهای اقتصادی، حذف امکانات رفاهی عمومی، کوچک ساختن نقش دولت، تحمیل سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی و بی توجهی به مسایل زیست محیطی می پردازد.

اگرچه یکی از دلایل پدید آمدن بحرانهای اخیر، اعمال چنین سیاستهایی است، ولیکن از آنجا که با ذات سرمایه داری انحصاری همخوانی دارد، به شدت از سوی دولتها، شرکتهای سرمایه داری و بازار ترغیب و دنبال می شود. بحران زیست محیطی به موازات اعمال همین سیاست ها فعالیتهای اقتصادی و تشدید بحرانهای ساختاری سرمایه داری، بیش از هر چیز وضعیت معیشتی طبقه کارگر، کشاورزان و دیگر زحمتکشان ایران را تحت تأثیرات ویران کننده خود قرار می دهد. بدین ترتیب، می توان گفت که بحران زیست محیطی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از بحرانهای نظام سرمایه داری، پیش از اینکه علمی و تکنیکی باشد، سیاسی و طبقاتی ست.

زمانی که پروژه های عسلویه طراحی شد به دلیل نگاه غیر کارشناسانه ونبود آینده نگری درست ،  عسلویه به یکی از آلوده ترین مکانهای زندگی درایران تبدیل شد. ساخت صنایع گاز در عسلویه چنان با عجله برای به سود رساندن نظام سرمایه داری اسلامی ایران رخ داد که هیچ مسئله خاص زیست محیطی ، اجتماعی و اقتصادی رو برای آینده عسلویه پیش بینی نکردند وصرفا به دلیل مشترک بودن منابع گازی با کشور قطر و اینکه قطر سالها ازاین منابع استفاده کرده بود شروع به ساخت پروژه های غیر استاندارد کردند. تمام این صنایع درحال حاضر منسوخ شده اند ودولت هیچ برنامه ای برای کاهش آلاینده ها ندارد. تجمع اثرات صنایع مختلف نیز موجب افزایش آلودگی‌ها می‌شود، همچنین آلودگی‌های این صنایع به آب و هوا منتقل می‌شود. یکی دیگر از مشکلات اساسی  نبود تجهیزات اندازه گیری دقیق آلودگی‌ها است. بیشتر پیمانکاران براساس رابطه دردستگاهای حکومتی (نه براساس تخصص ) دراین پروژه ها برنده مناقصات پیمانی میشوند، و به خاطر اینکه تخصص و برنامه ریزی درستی ندارند، وهمچنین نظارت درستی برعملکرد آنها نیست و برای رسیدن به سود بیشتر از این مناقصه ها ، ازبیشتر موارد ایمنی که به خیلی ازآنها آگاهی هم ندارند چشم می پوشندویا آنها را نادیده می گیرند. دربعضی مواقع هم به دلیل عقب ماندگی پروژه واتمام کار خیلی ازمواردایمنی درست صورت نمی گیرد.

انتشارگازهای دی اکسید گوگردوسولفید هیدروژن(گازترش) ازراه نشت لوله ها یکی ازهمین موارد است،  این سهل انگاریها باعث مرگ تدریجی کارگران ومردم درمنطقه است.درساخت لوله ها باید ازمواداولیه استاندارداستفاده شود، گازسولفید هیدروژن ازهواسنگین تراست درنتیجه به جوانتقال نیافته ودرسطوح پایین جوی معلق مانده واستنشاق می شود. تنفس گازدی اکسید گوگرد درکوتاه مدت منجر به خس خس کردن هنگام تنفس، کوتاهی تنفس وفشردگی درقفسه سینه می شود اما درتماس های بلند مدت مکانیسم های دفاعی ریه کاهش یافته وبیماریهای قلبی را تشدید می کند. درحادثه انفجار درپتروشمی خارک درسال ۸۹ نشت گاز از مخزن یک میلیون بشکه ای عامل انفجاربود و مورد دیگر درسال ۹۰ هنگام برگزاری مراسم افتتاح طرح بنزین سازی درپالایشگاه نفت آبادان بود، که انفجارمنجر به پخش گازهای سمی وکشته وزخمی شدن تعدادی ازکارگران گردید.

  تا زمانی که در کشوری زندگی می کنیم که بخش اندکی از جمعیت ، مالکیت ابزار تولید را در اختیار خود گرفته و دولت نیز به مثابه ابزار اعمال قدرت طبقه حاکم از سیاستهای سرمایه داری دفاع می کنند و حافظ منافع سرمایه داری انحصاری اند، نمی توان راهکارهای صرفا علمی جهت جلوگیری از بحران زیست محیطی را اجرایی ساخت.

بابک عیدی پور