جوزه / مینا روشن

جوزه

جوزه از آسمون افتاد!
سردویخ زده
عین یه گولّه تگرگ
وسطِ پیاده رو
تو محلّه ی مورتلیک
تو لندن
یه سیم کارت تو جیبش بود
با یه پیغام عاشقانه

جوزه از آسمون افتاد!
از میون چرخای هواپیما
یکی گفت:
حتمن پول نداشت بلیط بخره
یکی گفت:
حتمن دنبال عشقش اومده بود
یکی گفت:
حتمن دنبال کار اومده بود
پسر بچه گفت:
حتمن میخواس
به رنگین کمون دس بزنه
ویه آقای جنتلمن
سری تکون داد و گفت:
چه کار احمقانه ای!

جوزه از آسمون افتاد!
ساکت و آروم
مث یه گولّه برف
یا یه راز سر به مهر
نه کتابی ریز بغلش بود
ونه کلامی روی لبهاش
کی تا حالا یه پیغمبر سیاه دیده
با یه سیم کارت تو جیبش
و یه پیغام عاشقانه؟

مینا روشن-۲۰ مرداد۹۳