نکاتی در مورد کناره گیری رفیق بهرام رحمانی

بهروز ناصرى

روز ۴م اگوست ۲۰۰۸  رفیق بهرام رحمانی کناره گیری یا استعفا از حزب کمونیست ایران را که در تاریخ ۲۶ ژوئن آنرا اعلام کرده بود، علنی ساخت.

من به سهم خود، برای این مدتی که رفیق بهرام در حزب کمونیست ایران کار و فعالیت میکرد، قدردانی میکنم. ایشان زحمات زیادی کشیدند .
ولی بغیر از این قدردانی، نکات و ملاحظاتی در مورد اطلاعیه رفیق بهرام داشتم ، که لازم می بینم آنرا مطرح نمایم.
بهرام می نویسد که«… کناره گیری من از حزب کمونیست ایران، در پی اختلافات سیاسی صورت گرفت که در طی دو سال اخیر در باره جهت گیری و عملکرد حزب کمونیست ایران، بویژه در عرصه جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و هم چنین کار تشکیلاتی با خط رسمی حزب داشته ام. در باره این اختلافات سیاسی نه تنها در جلسات کمیه اجرایی، هیات تحریریه نشریه جهان امروز، تلویزیون کومه له، کمیته خارج کشور، پلنومهای کمیته مرکزی حزب و کومه له و در جلسات سایر نهادهای تشکیلاتی نظرات خود را مطرح کرده ام….» .

من هم بعنوان عضوی که در اکثر این جلساتی که رفیق بهرام به آن  اشاره دارد، شرکت داشته ام، ولی در طول ۲ سال اخیر متوجه نشده بودم  که  بهرام  با خط رسمی حزب اختلاف دارد.  این کلمه « دو سال اختلاف…» مقداری تازه بود.

در طول چند ماه  گذشته  بهرام چند مقاله در ارزیابی از جنبش دانشجویی و در باصطلاح نقد « اتحاد سوسیالیستی»  نوشت و سایتهای رسمی حزب و کومه له و پیام آنرا روی سایت نگذاشتند، زیرا که محتوا و مضمون مقالات ایشان  با خط حزب خوانایی نداشتند. بهرام  عملا و موضعآ به سنگر حکمتیستها  غلطلید و  از آن  سنگر شروع به شلیک کردن کرد.

بهرام عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بود و ایشان قبلا از اینکه هر چیزی که به ذهنشان میرسید را  روی کاغذ بیاورند، می بایست به این نکته فکر میکردند که ایشان  عضو کمیته مرکزی است، و لازم بود تا قبل از ابراز نظر در مورد موضوعات مشخص، مقداری بیشتر روی آن تامل میکردند.
 
بنظر من اعضای کمیته مرکزی ( نه فقط حزب کمونیست ایران بلکه اصولا هز حزب جدی دیگر هم) آن آزادی عمل تمام را ندارند یا اصولا نباید داشته باشند تا بدون  توجه به خط حزبش ، هر نظری را بیان دارند.  این به هیچ وجه نقض آزادی بیان نیست. یک حزب دارای برنامه، اساسنامه، موازین، سیاستها و تاکتیکها است. رعایت اینها از سوی اعضای کمیته مرکزی، ضروری است.

آنچه داوطلبانه است، تنها پیوستن و  خارج شدن از حزب است. وقتی شما  به عضویت  سازمان یا حزبی در می آیی، ملزم  به رعایت قوانین و موازین و سیاستهای آن  حزب هستید. شما مجاز نیستید یا نبودید سیاستهای حزبی را نادیده بگیرید یا می گرفتید.

اما امروز که با حزب نیستید، آزادید. آزادید به میل خودتان نظر بدهید، امروز شما مجازید یک روز  در سنگر حکمتیستها باشید، و روز دیگر در  سنگر « لغو کار مزدیها»، روز چهارم و  بنا به مصلحت به سنگر حزب کمونیست ایران سری بزنید، و روز  پنجم به سنگر دیگری در آن سوی شهر. امروز  دیگر  کسی از شما  خرده نمی گیرد که چرا بهرام  چنین  نظراتی دارد.
اما آنچه معلوم  بود این بود که بهرام رحمانی با سیاستها و ستراتژی حزب کمونیست ایران  باور نداشت. اگر میداشت این پروسه ای چند ماهه، بسرعت طی نمیشد. ایشان مترصد فرصتی بودند تا این تصمیم کناره گیری از حزب  را بگیرند. و ارزیابی از جنبش دانشجویی  این  فرصت طلایی  را بوجود آورد.
بهرام  حق داشت  از حزب کمونیست ایران  کناره گیری کند. زیرا حزب کمونیست ایران و کومه له یک جریان جنجالی و  هیاهو طلب نیستند. حزب کمونیست ایران  و کومه له  مدتهای مدید است که  از سنتها، روشها، سیاستها و متد و بنیاد  فکری کمونیسم کارگری فاصله گرفته و آنرا  نقد کرده اند. رفیق بهرام هنوز هم نتوانست از آن سنتها و روشها و متدهای ککا ببرد و پیوستگی خود را با آن در عمل حفظ کرد. 
کسی که حامل روشها و سنتها و اصطلاحات کمونیسم کارگری باشد و در عین حال عضو حزب کمونیست ایران هم باشد، آنهم در سطح مرکزی اش ، فقط مدت زمان معینی میتواند تظاهر کند، که آن نیست، ولی پراتیک و زمان، نشان خواهد داد ، که بله، آن هست.

کسی که فلسفه سطحی نگری، عدم توجه به محتوا و مضمون موضوع، زیاد گفتن بدون توجه به چی گفتن، و… چراغ راهنمایش باشد، طبیعی که کشش دراز مدت خود را از دست دهد و برای حفظ چهره، دنبال فرصت مناسب برای رهایی از این وضعی که در آن خود را گرفتار می بیند، بگردد.
 ارزیابی از جنبش دانشجویی آن فرصت مناسب برای بهرام بود تا از کل حزب خود را رها کند و مثل عاقلان به دنبال روش دیگری در مبارزه باشد.

اگر اینطور نیست، اختلاف در مورد یک یا دو موضوع : ارزیابی از جنبش دانشجویی و نحوه برخورد  به اتحاد سوسیالیستی، از آن  وزن برخوردار نبودند  که  یک عضو کمیته مرکزی ابتدا به ساکن از کل حزب کناره گیری کند. کسی که  در اعتقاداتش بر سر ستراتزی این حزب مشکلی نداشت اما اختلافاتی با یکی دو سیاست میداشت، میتوانست از عضویت در کمیته مرکزی استعفا دهد، استعفا از حزب، دلایل بمرتب بیشتری از اختلاف بر سر این موضوعاتی که ایشان به ان اشاره داشته اند، دارد.

سال ۱۹۹۹ وقتی تعداد زیادی از حزب کمونیست کارگری ایران استعفاء دادند، و بعدها به محافل و گروههای مختلف تقسیم شدند، از یک جمع معین از رفقا که نزدیکی فکری بیشتری با هم داشتند، تنها بهرام رحمانی به حزب کمونیست ایران پیوست. چرایی این موضوع بماند. پاسخ هرچه باشد، یک چیز مسلم است، اینکه در آن شرایط که حزب در شرف انشعاب سازم