داعش، زنان، کوبانی و شنگال

اینروزها توحش داعش علیه مردم بخت برگشته در عراق در مرکز توجه جهانیان قرار دارد. البته این تمرکز خبری را رسانه ها هدایت و مدیریت میکنند. اسرائیل همزمان در غزه کشتار میکند، بیش از ۲۰۰۰ زن و کودک داعش گونه تکه پاره و کشته و زخمی شدند، اما نه آمریکا عملیاتی “بشر دوستانه” انجام میدهد و نه کشورهای اروپائی برای مردم بیدفاع فلسطین اسلحه و غذا و دارو میفرستند. همین رسانه ها روزی توجه ها را روی اوکراین متمرکز میکنند و وقتی فاشیسم دست پروده غرب را در قدرت سیاسی میبینید، بسرعت دوربین ها جای دیگری زوم میکنند. در مورد سوریه نیز همین اتفاق افتاده است. کشوری که ابتدا مردم قیام کردند و سپس دخالت نظامی و “ارتش آزاد” و القاعده و بشار اسد و جمهوری اسلامی و داعش آنرا به جنگی خانمان برانداز تبدیل کردند که هنوز هم ادامه دارد و قربانیان و آوارگانش نه فقط کمتر از عراق و شنگال نیست بلکه رکورد زده است. داعش ابتدا در سوریه سر بریدن و جگر خوردن را شروع کرد. به هر حال قصد این یادداشت تحلیل داعش و مسائل منطقه و شرایطی که داعش را بجلوی صحنه میراند نیست. هدف یک مقایسه تحلیلی بین موقعیت زنان در دو نقطه کردستان سوریه و عراق است که در دوره بحران و جنگ نتایج متفاوتی ببار می آورد.

ابتدا باید تاکید کرد که جنایات داعش در سوریه و شهرهای عراق و شهرهای کردستان ماهیتا تفاوتی ندارند. در موصل و شهرهای عرب زبان تا شنگال و مردم منتسب به “ایزدی” همه انسانهای بیدفاعی هستند که قربانی توحش قرن بیست و یکمی سرمایه داری میشوند. همه جا آوارگی و جنایت وسیع بوده است. بنا به آمار سازمان ملل از زمان تهاجم داعش به شهرهای عراق بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ نفر آواره شدند. تنها بعد از اشغال موصل بیش از ۵۰۰ هزار نفر در استان غربی انبار، مجبور به ترک خانه‌های خود شدند. مردم منتسب به “ایزدی” شنگال که جمعیتی حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر دارد با حمله داعش عمدتا آواره شدند. در شنگال یک فاجعه انسانی رخ داده که هنوز و هر روز قربانی میگیرد. داعش با حمله به مناطق ایزدی‌نشین شروع به قتل عام کرد. از کشتار دستجمعی تا تجاوز به زنان و جنایتات فجیع علیه مردم بیدفاع و آوارگی وسیع حاصل حمله داعش به شنگال بوده است.

جای تاسف است که روحیه انساندوستی و نوع دوستی که بدرست برای مردم ستمدیده شنگال بمیدان آمد برای مردم در موصل و دیگر شهرهای عراق تکان نخورد. زنانی که برای اولین بار در موصل به حکم “جهاد نکاح” مورد تجاوز قرار گرفتند و در بازار برده فروشی به نرخ کمتر از صد دلار فروخته شدند، کودکانی که بمب شدند و منفجر شدند، و خانواده هائی که دسته جمعی تیرباران شدند، همه انسانهائی از جنس مردم در شنگال بودند. ضمن احترام عمیق و ارج گذاشتن به حرکت انسانی در شهرهای ایران در همبستگی با مردم آواره شنگال، بویژه در دورانی که هویت قومی- مذهبی- قبیله ای- عشیره ای را دارند وسیله قصابی انسانها و زمینه عروج داعش ها میکنند، باید مواظب باشیم که یک نوع ناسیونالیسم نهفته و خاموش جهت سیاست و عمل ما را تعیین نکند.

کوبانی و مقاومت توده ای در مقابل داعش

وضعیت کنونی در کردستان سوریه و استقرار نوعی قدرت توده ای محصول بحران و جنگ در سوریه و توافقاتی بین دولت اسد و نیروهای ناسیونالیست در کردستان سوریه است. همه میدانند که یک نمونه نادر در ایندوره مسلح شدن زنان و نیروی ویژه دفاع از زنان در کوبانی در مقابل داعش بوده است. این زنان، مستقل از اینکه کدام تمایلات سیاسی را نمایندگی میکنند، خیلی صریح گفته اند که “داعش میخواهد ما را به بربریت برگرداند و ما اینرا قبول نمیکنیم، زن و مرد برابرند”. کوبانی موفق بود و هنوز در آماده باش و جنگ با ارتجاع اسلامی داعش است. صحنه های شورانگیزی که این مقاومت توده ای خلق کرد و شکست هائی که با داعش تحمیل کرد، از اولین جلوه های مقاومت و جنگ علیه داعش بود. برخورد رسانه ها با این حرکت نیز قابل تامل است. بزعم این صنعت خبری قلم به مزد “این حرکت گوئی اصلا وجود نداشت”! و کمترین انعکاس سمپاتیک و حتی خنثی را در بیشتر رسانه های اصلی جهان گرفت. دلیل تنها این میتواند باشد که بسیج توده ای علیه تروریسم و اسلامیسم منجر به استقرار نوعی قدرت توده ای میشود و این با منافع و سیاست دول غربی و کسانی که در بحران ذینفع و درگیرند خوانائی ندارد. اما حمله آمریکا به داعش و یا ارسال اسلحه برای کردستان و تظاهراتهای ناسیونالیستها با شعار “تانکیو یو اس ای” باید هم در صدر اخبار قرار گیرند. هرچه باشد، داعش سبب خیر شده و آمریکای شکست خورده در عراق و متحدینش بار دیگر با ژست “بشر دوستانه” به منطقه برمیگردند. گام بعدی حمله نظامی به سوریه است چون پایگاه و پشت جبهه داعش آنجاست. زنان کوبانی و مقاومت توده ای علیه داعش اما ریشه های عمیق تری دارد که دیر یا زود خود را به صحنه سیاسی در کل عراق تحمیل میکند. وقتی که مردم هیچ راهی جز مقابله با تروریستهای متفرقه ندارند، ناچارند مسلح شوند، خود را سازمان دهند، از خانواده و خانه و مدرسه و بیمارستان شان نگهداری و دفاع کنند.

زنان “ایزدی” در شنگال

زنان در کردستان عراق بیحقوق اند و در دوره استقرار قدرت ناسیونالیستها بیحقوق تر هم شده اند. اما در کردستان عراق علیرغم بیحقوقی همگانی زنان، مناطقی وجود دارد که همان حقوق بدوی را هم ندارد. منطقه شنگال و مردم منتسب به “ایزدی”، جزو عقب نگاه داشته ترین بخشهای کردستان در عراق اند. در این منطقه فرهنگ عشایری تماما حکم میراند. سر عشیره ها و “امیر”ها حکام و تصمیم گیرنده در منطقه هستند. زنان و کودکان در رده احشام محسوب میشوند و قوانین مذهبی و خرافی حکم میراند. مردم زحمتکش این منطقه در سرتاسر عراق مشغول کارهای سخت با دستمزد کم هستند. شرایط زندگی و تاریخ سلطه سیاه ارتجاع بر این مردم، از آنها مردمی بیدفاع و ناتوان ساخته است. حتی وقتی نیروهای داعش در این منطقه جنایت جمعی مرتکب میشوند و به زنان تجاوز میکنند، “امیر” دستور میدهد که این زنان حق ندارند به خانه شان برگردند! در یکمورد چند زن له شده و مورد تجاوز قرار گرفته، بجای اینکه در حمایت خانواده و مردم “ایزدی” قرار گیرند، ناچار میشوند خودکشی کنند! “ایزدی” بودن و مورد تجاوز داعش قرار گرفتن ظاهرا در فرهنگ مسلط و ارتجاعی حاکم راهی جز خودکشی ندارد! موردی که در بسیاری مناطق تجربه اش وجود دارد و زن قربانی نهایتا توسط خانواده و قبایل کشته میشود. این زنان و این مردم با این فرهنگ و این مناسبات نمیتوانستند در مقابل داعش سدی ببندند. آنها متاسفانه تنها میتوانستند فرار کنند و قربانی شوند.

زن آزاد و تقابل با ارتجاع

دفاع از خود شاید مشروع ترین مسئله ای باشد که در دنیای امروز وجود دارد. از این فعلا میگذریم که دولتها تحت این عنوان چه جنایاتی میکنند. اما تا به مردم “عادی” مربوط است، دفاع از خود در مقابل مخاطرات را هیچ قانون نیمچه عاقلانه هم نمیتواند در نظر نگیرد. زنان و مردم در کوبانی میتوانستند سرنوشتی مانند مردم منتسب به “ایزدی” در شنگال پیدا کنند. سوال اینست چرا این اتفاق نیافتاد و این چه درسی دارد؟

همینجا باید اشاره کرد که تعدادی از خانمهای اسلام زده و اصلاح طلب در ایران که از فرط تکرار اوراد “مبارزه مسالمت آمیز” ظاهرا زیادی نازک نارنجی و رقیق شدند، ایراد گرفتند که چرا زنان را مسلح کردند؟ میگویند: “زن مادر است و صلح طلب! اسلحه این هویت را از زن میگیرد!” نمیدانم اگر داعش به این خانمها حمله میکرد شاخه زیتون دست شان میگرفتند و یا در “جهاد نکاح” همراه میشدند و یا کاری برای دفاع از حرمت فردی و انسانی شان میکردند؟ این اظهارات البته بی پایه تر و غیر جدی تر از آنست که به آن پاسخ داد. اگر نکته ای این خانمها را به این موضعگیری کشانده است تنها این میتواند باشد که الگوی کوبانی و زنانش میتواند بساط اصلاح طلبی دینی را کسادتر از کساد کند. آخر ماموریت و جست و خیز این خانمها و جریان اصلاح طلب حکومتی اینبوده که علیه حکومت توحش اسلامی “خشونت زدائی” کنند، در هشت مارس آش رشته نظری بپزنند، و با “آخوندهای معتدل و طرفدار حقوق زن” حشر و نشر داشته باشند. اینها گروه خونشان با زنان کوبانی جور در نمی آید.

مورد زنان کوبانی و زنان “ایزدی” در منطقه ای بنام کردستان با فرهنگ و قوانین تقریبا یکسان و ضد زن، دو تجربه است که در متن تهاجم ارتجاع تروریستی پیش روی ما قرار گرفته است. این تجربه ای است که میتواند بارها تکرار شود. آنچه مهم است دفاع از برابری زن و مرد در متن همین ارتجاع و جنگ تروریستی و سازماندهی دفاع از خود بقدرت نیروی توده ای است. آمریکا و دول غربی نهایتا میخواهند “ثبات” را موقتا به عراق برگردانند، جنگ و تروریسم را در نقاط دیگری در خدمت اهداف کوتاه مدت و دراز مدت خویش دنبال کنند. در شرایطی که امنیت کیمیا شده و اوضاعی پیش آمده که انسانها را به عصر حجر برمیگردانند، در شرایطی که هر نیروی تروریست و آدمکش قدرتی شده و سبعانه جنایت میکند، چرا مردم حق ندارند مسلح شوند و قدرت خویش را در مقابل این گانگسترها و جنایتکاران متفرقه مستقر کنند؟ تجربه زنان کوبانی راهی است که میتواند در کل عراق و فردا در سوریه و ایران و هرجا تکرار شود. این یک سنگر مهم و ضروری و مبرم در شرایطی است که سرمایه داری قلاده اسلام و فاشیسم را رها میکند تا مردم را بعد از یکدوره جنایت سبعانه به ارتجاع مخففی راضی کند. یعنی نیروهائی را سر کار بیاورد که یا تا دیروز متحد داعش بودند و یا ماهیتا با پدیده داعش تفاوتی ندارند.

نکته اساسی اما اینست که باید از قبل آماده شد. از نظر سیاسی و عملی و سازمانی باید آماده شد. زن اسیر در خرافات و قدرت سر عشیره های “ایزدی” نمیتواند یک شبه مسلح شود و از خودش دفاع کند. نهایتا فرار میکند و آواره میشود. جنبش برای آزادی و برابری باید قدمهائی را بردارد و پتانسیل اقدامات معینی را ایجاد کند تا در دوره بحران بتواند نیرویش را آزاد کند. پدیده داعش جدید نیست، این ادامه القاعده و بوکوحرام و طالبان و جمهوری اسلامی است. سازندگان و حامیان این نیروهای کثیف هم معرفه و معلوم اند. این دنیای کثیف هنوز به اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی و پدیده داعش نیاز دارد و هر روز از تروریستهای متفرقه گروهی جدید تولید میکند. جنبش و مبارزه برای آزادی و برابری نیز باید این واقعیت و داده سیاست امروز را در نظر بگیرد و متناسب با آن سیاست و تاکتیک درخور داشته باشد. آمریکا که خود خالق این نیروهای مخوف است بسادگی کلید تروریسم اسلامی را خاموش نمیکند. این کار بشریتی است که در ترور و تحجر نفعی ندارد. زنان و جنبش برای آزادی زن در منطقه یک رکن مهم این نیروی سوم است و زنان کوبانی یک الگو برای مقاومت و جنگ با اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی! زنده باد مقاومت توده ای زنان علیه تروریسم و برای آزادی و برابری!

۲۰۱۴-۰۸-۲۵