دُورنمای کُردستانِ ایران و منطقۀ خاورمیانه!

بنابه به دلائل چندی، کُردستان از پتانسیل مبارزاتی بسیار بالائی برخورار می‏باشد. سرمایه‏داران و حاکمان زورگو، تاکنون تلاش فراوانی نموده‏اند تا اعتراضات خلق ستم‏دیده‏ی کُرد را در جهت منفعت طبقاتی خود سازمان دهند. نیروهای خودی را به درونِ جنبش روانه نموده‏اند تا از گسترش و نضج‏گیری آن ممانعت به‏عمل آورند.
به گمانی، بالا و پائینی جنبش اعتراضی مردم کُردستان هم، به‏مانند دگر جنبش‏های توده‏ای، قابل رویت است و بویژه در این چند دهه، خلق رزمنده‏ی کُرد – و علی‏رغم تسلط بخش‏های وسیع‏ای از مناطق کُردستان در سه ساله‏ی اوّل حاکمیت جمهوری اسلامی -، در موقعیت و وضعیت بس اسف‏باری قرار گرفته است. جنبش مسلحانه‏ای که از چند سو و جهت، مورد یورش قرار گرفت و گام به‏گام به عقب نشست؛ جُنبشی که در دُوره‏ی معینی از تاریخ مبارزات ضد امپریالیستی میهن‏مان، به سنگر مبارزات توده‏های ستم‏دیده و انقلاب ایران تبدیل گشته بود و حیات سردمداران رژیم جمهوری اسلامی را به مخاطره‏ی جدی انداخت.

جنبش کِرد، جنبش مسلح بود و پُر واضح است‏که سرمایه از سازمان‏دهی و از تسلیح دوباره‏ی آن واهمه دارد؛ پُر واضح است‏که تمامی تلاش سرمایه‏داران بر آن است تا هر جنبش خفته و بویژه جنبش کُردستان را از درون تهی سازنند و مانع‏ی بالا آمدن تحرکات رادیکال‏اش علیه‏ی حاکمان گردنند. سه دهه مخالفت جدی، و سه دهه اعلانِ تنفر و انزجار از سیاست‏های به‏غایت غیر انسانی دولت‏مردان جمهوری اسلامی، و سه دهه پایداری و وفاداری به یگانه آرمان و مطالبات لگدمال شده، این جنبش و توده‏های کُرد را، ‏در صف یکی از مقدمان مبارزات کارگری – توده‏ای قرار داده است.
اگر چه رژیم جمهوری اسلامی به‏دلیل سیاست‏های مماشات‏طلبانه و انحرافی سازمان‏ها و احزاب کُرد توانست بر سرتاسر کُردستان حاکم گردد؛ اگر چه توانست با تبانی بعضاً احزاب کُرد جنبش را به عقب براند، امّا و در عوض قادر نه‏گردیده است تا بر افکار انقلابی و بر روحیه‏ی مخالفت‏جویانه‏ی خلق ستم‏دیده‏ی کُرد تسلط یابد. متأسفانه جنبش مسلحانه‏ی کُرد را به عقب نشاندند و در دُورانی که این جنبش می‏توانست به‏عنوان پرچم‏دار مبارزات ضد امپریالیستی، با نظام جمهوری اسلامی تصفیه حساب کامل نماید، را به کج‏راه بُردند. در یک جمع‏بندی کوتاه، حکمیت ایده‏های به‏غایت نادرست و انحرافی و چشم‏داشت‏های حزبی – گروهی، و به تبع‏ی آن‏ها فقدان برنامه‏های سیاسی – اقتصادی و نظامی، در مناطق غیر نفوذِ رژیم حمهوری اسلامی، باعث گردیده است تا رهائی مردم کُردستان از زیر ستم و از بی‏عدالتی‏های طبقه‏ی سرمایه‏داری به تأخیر افتد.

جنبش کُردستان پس زده شد و مطالبات به‏حق و پایمال شده‏اش به‏مانند دیگر جنبش‏های اعتراضی پا بر جا ماند. به همین دلیل این جنبش نیاز به نگاهِ رو به جلو دارد؛ نیاز به تصفیه‏ی لمیده‏گان درونِ خود دارد؛ نیاز به آن دارد تا سیاست‏های سازش‏کارانه‏ی احزاب، جریانات و دار و دسته‏های سرمایه را از خود براند و بر شفافیت و بر ایده‏های سالم خود پای فشارد. اگر نه‏گوئیم دهه‏های دُور، ولی و به جرأت می‏توان گفت که در یکیُ دو دهه‏ی اخیر، حامیان به ا‏صطلاح منافع‏ی توده‏ها، این جنبش را ملعبه‏ی سیاست‏های به‏غایت منفعت‏طلبانه‏ی خود قرار داده‏اند و در صددند تا صحنه‏ی کُردستان ایران را، به میدان تصادمات خود و دیگر سرمایه‏داران تبدیل سازند؛ می‏خواهند اوضاعِ مناطق توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد ایران را به‏مانند دیگر مناطق جنگ‏زده تبدیل نمایند تا نقشه‏های شوم و هدف‏مند امپریالیست‏ها در بخشی از منطقه‏ی خاورمیانه از حرکت باز نه ایستد. شوربختانه آماده‏گی بسیار فراوانی از جانب برخی به ا‏صطلاح نماینده‏گان سیاسی مردم کُردستان پیرامون اجرائی عملی سیاست‏های جنگ‏افروزانه‏ی امپریالیستی وجود دارد؛ نماینده‏گان سیاسی‏ای که به انتظار فرمان و کمک قدرت‏مداران بزرگ جهانی نشسته‏اند تا بر رسالت و بر وظایف تاریخی خویش جامه‏ی عمل به پوشانند. خشت کُردستان را دارند این‏گونه می‏چیند و به دنباله‏ی آن‏ها بی‏وظیفه‏گی عملی و هم‏سوئی بعضاً احزاب کُرد با سیاست‏ها و با تمایلات و خواسته‏های دولت‏مردان بزرگ جهانی در منطقه‏ی کُردستان ایران هم مبین این واقعیت است‏که نیروهای درونِ جنبش کُردستان، با خواسته‏ها و با مطالبات به‏حق مردم منطقه فا‏صله گرفته‏اند و کاری به نیازهای واقعی و عملی خلق کُرد نه‏دارند. سرمایه دارد با هدف‏مندی و با نقشه‏ی روشن، و با اتخاذ سیاست‏های سرکوب‏گرایانه، مناسبات دل‏بخواه‏ی خود را به اپوزیسیون بیرونی نظام‏های امپریالیستی تحمیل می‏کند و در مقابل، جامعه و مردم کُردستان فاقد برنامه و سیاست‏های مستقل و روشن از جانب مدعیان هدایت مبارزات کارگری – توده‏ای‏ست. باری، چنین روند و اوضاعی بر فضای تمامی جوامع‏ی منطقه‏ی خاورمیانه و هم‏چنین بر منطقه‏ی کُردستانِ ایران سایه انداخته است و بی‏دلیل هم نیست که دولت‏مردان بزرگ جهانی دارند، از یک‏سو با جنگ‏های ساخته‏گی و ارتجاعیِ از نوعِ سوریه، افغانستان و عراق سیاست‏های حود را پی می‏گیرند و از سوی‏دیگر جنبش‏های اعتراضی رادیکال را در نطفه خفه می‏سازند.

در حقیقت دهه‏هاست که راه‏اندازی جنگ، تحریک و بی ثبات نمودن جوامع‏ی متفاوت به سیاست و به هدف سرمایه‏داران بین‏المللی تبدیل گشته است و سودجویان بزرگ بر آنند تا بر دامنه‏ی تنش و هرج و مرج مناطق پُر سود بی‏افزایند؛ بر آنند تا با ارسال بیش از این سلاح‏های جنگی به منطقه‏ی خاورمیانه و با توپ و با خمپاره‏باران نمودن خانه و کاشانه‏ی مردم محروم و دردمند، بر بحران دائم‏التزاید خویش بکاهند؛ بر آنند تا مبادا کارخانه‏جات نظامی آنان – و آن‏هم به‏عنوان یکی از مهم‏ترین ممر درآمد -، از رونق بی‏افتد و پایه‏های حاکمیت ننگین‏شان سست شود؛ بر این اندیشه‏اند تا با تحریب هر چه بیش‏تر زنده‏گانی مردم و زیرساخت‏های جوامع‏ی متفاوت، از بحران کنونی بدر آیند تا عمر و حاکمیت‏شانرا طولانی‏تر نمایند. مسلماً تحقق چنین ایده‏های شومی، نیازمند جنگ‏های ساخته‏گی و بر هم زدن “آرامش” از نوع, کُردستان عراق، ایران و ترکیه می‏باشد. چرا که آرامش منطقه این‏روزها، منطبق با منفعت سرمایه‏داران بین‏المللی نیست و می‏بایست با طرح و با اتخاذ سیاست‏های تازه و هم‏چنین، با علم نمودن نیروهای مسلح و مرتجع‏ای هم‏چون داعش، فضا را به فضای متشنج و جنگ‏های خودساخته تبدیل نمود؛ می‏بایست اسلحه‏ی “پپیشمرگه”های کُردستان عراق را از حالت رکودی به در آورد و منطقه‏ی کُردستان عراق را به‏مانند دیگر مناطق عراق مبدل ساخت. به هر حال زنگ جنگِ ارتجاعی در کُردستان عراق را نواخته‏اند و طبعاً دامنه‏ی آن، دیر و یا زود، دیگر مناطق کُردنشین هم‏چون ایران و ترکیه را فرا خواهد گرفت. این سیاست و مقصود کلی امپریالیست‏ها از “خاورمیانۀ بزرگ” است و می‏بایست تجزیه‏ی منطقه بر اساس منفعت و خواست امپریالیست‏ها به پیش رود و جوامع‏ی تازه‏ای، باز تولید شود.

دنیا را فقر، جنگ و بحران سیاسی – اقتصادی فرا گرفته است و امپریالیست‏ها دارند به‏منظور دست‏یابی هر چه بیش‏تر منابع‏ی طبیعی، زندگی را بر میلیاردها انسان محروم تلخ می‏نمایند و طبعاً منطقه‏ی خاورمیانه هم از این قاعده‏ی کلی مستثنی نیست و آماده‏ی تغییر و تحول، و انفجار است. می‏دانند که تنفر و انزجار مردم, این منطقه از نظام‏های سرمایه‏داری به بالاترین حد ممکنه رسیده است و بیهوده نیست که دارند به‏منظور کنترل و پیش‏گیری اعتراضات رادیکال مردمی، دولت‏ها را جابه‏جا می‏نمایند تا منفعت درازمدت‏شان حفظ گردد؛ جابه‏جائی‏هایی که تضمین کننده‏ی منفعت طبقات بالائی‏هاست و اصلاً و ابداً ربطی به خواسته‏ها و به مطالبات کارگران و زحمت‏کشان – نه‏داشته و – نه‏دارد. کم‏ترین تردیدی نیست که مردم کُردستان هم به‏مانند دیگر توده‏های ستم‏دیده از دست جمهوری اسلامی زله‏اند و جان‏شان به لب‏شان رسیده است و خواهان لت و پار نمودن سردمداران ایران‏اند. چنین روحیه و خواستی عمومی‏ست و مشاهده شده است که چگونه پائین‏ترین حرکت بی‏مایه و سازمان‏دهی شده از جانب جناح‏های متفاوت رژیم و سرمایه، فضای جامعه‏ی ایران را متغییر می‏سازد و خیابان‏ها را به تصادمات علنی مبدل می‏سازد. نمونه‏ها فراوان‏اند و آن‏چه در این بُرهه از زمان قابل تاکید می‏باشد، آن است‏که کارگران و زحمت‏کشان ایران و خلق رزمنده‏ی کُرد، به‏مانند دیگر توده‏های ستم‏دیده‏ی ایران و منطقه، نیازمند هشداری بیش از این می‏باشند. در درجه‏ی نخست نیاز به مرزبندی روشن و قاطع علیه‏ی دار و دسته‏های ارتجاعی و سرمایه دارند و در ثانی نیازمند حرکت سازمان‏یافته‏ی قبل از اجرای عملی نقشه‏های شوم امپریالیستی، هم‏چون نقشه‏ی افغانستان، عراق و سوریه و دیگر جوامع‏ی منطقه‏ی خاورمیانه می‏باشند. چرا که ورود و خروج از اوضاع, انتخابی سرمایه‏داران، روند و پیش‏رفت اعتراضات رادیکال را کُند و محرومان را آواره‏ی دیاری دیگر، و آنانرا از انجام انقلاب به دور خواهد ساخت. چرا که راه‏اندازی انقلاب توده‏ای با حضور کارگران و زحمت‏کشان و با سازمان‏دهی آنان از جانب نیروهای کمونیستی سالم و عمل‏گرا معنا می‏یابد و جامعه‏ی بدون مردم، به جامعه‏ی تخا‏صمات و به کانون تضادهای دار و دسته‏های سرمایه تبدیل خواهد شد که ما این‏روزها تجلی آنرا داریم در لیبی، سوریه, عراق، افغانستان و غیره به‏عینه مشاهده می‏کنیم.

خلا‏صه دخالت‏گری‏ها و حضور مستقیم امپریالیست‏ها در منطقه از یک‏سو و هم‏چنین فقدان سازمان‏ها و احزاب سالم و کمونیستی در ‏صحن جامعه از سوی‏دیگر، دارد بر این حقایق تلخ ‏صحه می‏گذارد که دُورنمای روشن و شفافی در مقابل مردم منطقه‏ی خاورمیانه و هم‏چنین در برابر توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد ایران نیست و مسلماً فرار از اوضاع ساخته‏گی و خانه‏خراب امپریالیستی، منوط به تحرکات مستقلِ حامیان منافع‏ی جنبش‏های مردمی و خلق رزمنده‏ی کُرد می‏باشد. با این اوصاف بر هر نیرو و بر هر سازمان مدعی هدایت جنبش‏های اعتراضی مردم ایران و کُردستان است تا توده‏ها را در خلاف خواسته‏ها و سیاست‏های دولت‏مردان بزرگ جهانی و نیروهای مرتجع سازمان دهند و گام به‏گام، دشمنان طبقاتی مردم را از مناطق و منطقه‏ی خودی به عقب رانند. تنها در چنین شرایطی‏ست که می‏توان آسایش و امنیت توده‏های محروم را تضمین و دُورنمای روشنی را برای خلق رزمنده‏ی کُرد و دیگر توده‏های ستم‏دیده متصور نمود.

آگوست ۲۰۱۴
۲ شهریور ۱۳۹۳