ما و وظایف ما، در شرایط حاضر!

ما و وظایف ما، در شرایط حاضر!

در پرتو، گوش فرا دادن به  ترانه سرود

« جو هیل را دیشب در خواب دیدم»

حمید قربانی

رفقا و دوستان کارگر، برادران و خوهران عزیز، ما، بعنوان یک طبقه ی اجتماعی، یک طبقه ی جهانی که مسئولیت تولید مایحتاج جامعه را برعهده داریم،برای اینکه این تولیدات به جای تبدیل شدن به سود برای یک عده مفت خور و واقعا انگل شده، به نام سرمایه دار و سردمداران  دولت هایشان که اثبات کرده اند، مضرند، به رفع نیازهای همه انسانها برسد،  فقط  یک راه و فقط یک چاره ، برای لگام زدن بر سرمایه و سرمایه داران هارشده داریم که درست چون گرگ هار شده به ما، کارگران زن و مرد، کارگران سیاه و سفید، زرد و سرخ، با هر مذهب و دین، از هر ملت و ملیتی،  به همسران و کودکان ما، یورش آورده اند و خون ماست که باید به سود برای افزودن بر سرمایه شان (ارزش افزوده ی قوه کار ما)  تبدیل گردد، تا آنها برای لحظه ای و فقط لحظه ای سیراب شوند. و آن هم اینکه خودمان را با خواندن آثار آموزگاران مان(مارکس، انگلس، لنین، روزالوکزامبورگ، گرامشی و…) و در کوران مبارزات طبقاتی و جاری، مجهز به آگاهی طبقاتی یعنی علم رهائی اجتماعی کار از سلطه سرمایه، کرده و متشکل و متحزب کمونیستی  نمائیم و ضد حمله مان یعنی جنگ طبقاتی مان  را شروع کنیم و گر نه، بدانیم و اطمینان داشته یاشیم، مرگ با ذلت مان حتمی است. صفوف طبقاتی، فقط صفوف طبقاتی متشکل ما، راه نجات ماست!

 

 به این عبارت  لنین باور آوریم که : “برای پیروزی انقلاب اجتماعی دو شرط مقدماتی لازم و ضروری اند اول رشد نیروهای مولده یعنی افزایش کمی طبقه ی کارگر و وسائل تولید.  دوم اینکه همین طبقه کارگر، باید، آماده گی لازم برای انجام انقلاب  اجتماعی  اش را داشته باشد، بهترین و مهمترین وسیله برای این آمادگی خارج از اتحادیه ها و سندیکاها، حزب کارگران آگاه است.» نقل به معنی از پیام لنین به کارگران فرانسه به مناسبت چهلمین سالگرد در خون غلطیدن کموناردهای پاریس- ۱۹۱۱٫

حالا با یک  نگاه به اطراف ما، در می یابیم که این  شرط اولی در عصر ما نه تنها آماده است، یعنی سرمایه داری در شکل و محتوای امپریالیستی با تسخیر و در خود ادغام نمودن سراسر جهان، رشد وسیع وفوق العاده ای به نیروهای تولیدی داده و همه ی نیروی تولید کننده جوامع طبقاتی انسانی را  امروزه ، در حدی وسیع و گسترده به کارگر مزدی که برای تولید کاپیتالیستی الزامی است،  تبدیل کرده است، بلکه دیگر توان و جائی برای  توسعه دادن آنها را ندارد، برای این است که سرمایه تصمیم گرفته و یا ناعلاج است که قسمت وسیع از این نیروهای مولده  که می توانند، تمامی نیازهای موجود، انسان موجود بر روی کره ارض را برآورده نمایند، یعنی ما، کارگران را، بهمراه ماشین آلات و مواد اولیه برای تولید و باز تولید کالا  وهمچنین تولیدات انجام گرفته را نابود نماید.

علت اساسی وا صلی  تمامی این جنگ های خونین با فرم و ظواهر متفاوت  که امروزه مخصوصا، منطقه  ی خاورمیانه، یعنی منطقه ی حاصلخیز جهان از نظر ذخایر نفتی و گازی جهان ( ۶۰ درصد نفت و ۴۰ درصد گاز) که برای زنده ماندن سرمایه، حکم خون در رگهای ما را دارد، فقط و فقط، این است و نه مذاهب و ملیت و نژاد که آنها همه وسیله ی توجیه این قصابی  و قصاب خانه اند که برای کشتار دسته جمعی ما، راه انداخته اند، آری، به خورد ما دادنِ این  قرص کشنده وزهری وظیفه  “مقدس”  و نا مطهرِتمامی کاهنان معابد و خام خام ها ، پاپ و اسقف ها، آیته الله ها و سفط الاسلام ها است . یعنی ، این خوِدِ سیستم سرمایه داری در بحران  ساختاری فرو رفته  وگذرا و نابود شدنی “سرمایه بعنوان یک رابطه اجتماعی، یک رابطه تاریخی “است. (مارکس- کاپیتال جلد اول).

ما مجبور هستیم که باور کنیم، سرمایه دیگر گندیده و پوسیده، متعفن شده، دیگربه هیچ وجه و هیچ راه حلی برای مسائل ما کارگران و زحمتکشان، یعنی اکثریت بالاتفاق ساکنین زمین ندارد. سرمایه داران یعنی “سرمایه ی شخصیت یافته”- مارکس همان اثر-  فقط،  برای زنده ماندنشان یک راه می شناسند و آن هم جنگ، جنگ، جنگ می باشد، انقلاب اجتماعی به ناگزیر قهری ما می تواند، تنها راه حل ما باشد که قدرت سیاسی را با درهم شکستن دولت موجود سرمایه که جهانی است که  اشکال و فر های مختلف دارد  و تار و مار کردن نیرهای سازمان یافته و اجیر شده ی سرکوبگرش،  بدست خود گیریم و بر خرابه هایش دولت خود را،  در شکل و محتوای شوراهای کارگران و زحمتکشان مسلح به آگاهی طبقاتی و سلاح گرم، دیکتاتوری طبقاتی  انقلابی  پرولتاریا  ایجاد و خلق کنیم. با چنین دولتی است، آنگاه،  می توانیم مالکیت خصوصی بر ابزار تولید کاپیتالیستی را در سراسر جهان  لغو کرده و با برقرار نمودنِ مالکیت اجتماعی کمونیستی برابزار تولید، که نابودی طبقات اجتماعی  متضاد المنافع را در بر دارد، خودِ دولت را نالازم و برای مضمحل شدن آماده کنیم.

دست از چسبیدن به این مزدور و آن اجیر شده ی طبقه ی حاکمه و دولت های موجود و دستکاه ها و سازمانهای آنها، برداریم و ایمان و باور به خود آوریم که ما، همه کاره ایم، همچنانکه در تولید نعم مادی و معنوی جامعه هستیم، در اداره  ی جامعه نیز می توانیم باشیم. این را هر چند کوتاه مدت ، در عمل وتئوری یعنی  پراکسیس مان نیز، نشان داده ایم. آنها، با انواع  و اقسام اعمال جنایت کارانه و خونمکانه خویش، بعنوان یک طبقه ی نالازم و زائد و انگل، فقط و فقط،  قصد این را دارند که ما کارگران را از باور به خویش، به خود رهائی خویش  بدست خود، باز دارند.زیرا که می دانند، مرگ سیستم استثماری شان، در باورمان به خود  و ارده ی سازمان یافته ی طبقاتی – سیاسی ما،  نهفته است!

 

به این ترانه و سرود، به نام «جو هیل را دیشب در خواب دیدم» ، جوهیل نمرده است، جوهیل در مبارزات کارگران  متشکل و (متحزب شده- من) ، زنده است و حضور دارد، گوش کنید.

۹ آگوست ۲۰۱۴

جو هیل را دیشب در خواب دیدم

 سروده ای ازجوهیل 


خواننده:  جون بائز
برگردان: پرواز

 

http://youtu.be/EHmAnk2g-SU لینک یوتیوب

http://goftemanse.blogspot.com/2014/07/joe-hill.html لینک یوتیوب:

جو هیل را دیشب در خواب دیدم

زنده، مثل من و تو

به جو گفتم: “تو ده سال است که کشته شدی”

پاسخ داد: “من هیچ وقت نمردم”

جو گفت: “من هیچ وقت نمردم”

 

صاحبان سرمایه تو را کشتند جو

آنها تن تو را با گلوله ی سربی، تیرباران کردند و کشتند

برای کشتن یک انسان،به بیش از یک اسلحه نیاز است

جو گفت: “من هیچ وقت نمی میرم”

پاسخ داد: “من هیچ وقت نمی میرم”

 

در حالی که کنار تختم ایستاده بود

سرزنده ومصمم، باچشمانش که میخندید 

جو می گفت: آنها هرگز نمی توانند کسی را بکشند

بلکه این عمل، باعث می شود که مبارزان متشکل شوند

 

از سن دیگو تا مین

درهر معدن و کارخانه

در هر کجا که کارگران از حق خود دفاع میکنند

آنجاست که می توانید جو هیل را پیدا کنید

آنجاست که جو هیل را زنده می یابید

 

جو هیل را دیشب در خواب دیدم

زنده، مثل من و تو

به جو گفتم “تو ده سال است که کشته شدی”

پاسخ داد: “من هیچ وقت نمی میرم”

پاسخ داد: “من هیچ وقت نمی میرم”