اقتصاد سیاسی به زبان ساده(۳)
روابط تولید یا مناسبات تولید چیست۱؟
گفتیم که انسان ذاتا” اجتماعی است و در جمع و جامعه میتواند به زندگی ادامه دهد. فرد تنها نمیتواند زندگی امروزی داشته باشد، زیرا دارای نیازهای مادی و روانی است که بدون مشارکت دیگر انسانها، نیازهای اش برآورده نمیگردد و قادر به ادامه زندگی نیست.
در جوامع امروزی بیشتر کارها به صورت جمعی انجام میگیرد، در این صورت کار هم آسانتر است و هم بازدهی بیشتری دارد. یعنی هنگامی که یک نفر به تنهایی کار میکند، کار کمتری نسبت به زمانی که به صورت دستهجمعی کار میکند، انجام میدهد. هنگامی که انسانها کار میکنند و به وسیلهی نیروی کار خود دست به تولید میزنند، به خاطر تامین نیازهای مادی و اجتماعی، بین آنها روابطی برقرار میشود.
این روابط عبارتند از: مبادله؛ یعنی عوض کردن آنچه که به وسیلهی نیروی کار تولید شده با چیز دیگری مانند پول( که به آن دستمزد میگویند). توزیع؛ که معنای آن تقسیم محصولات تولیده شده بین مردم و مصرف آنها است. علاوه بر این، منظور از روابط تولید یا مناسبات تولید این است که وسایل تولید در دست چه طبقهای است؛ یعنی مالکیت این وسایل تولید در دست چه کسی است؟ آیا مالکیت این وسایل تولید در دست افراد و طبقاتی است که از آن وسایل تولید برای استثمار۲ و بهرهکشی از طبقات دیگر استفاده میکنند؟ پاسخ، بله است. زیرا در جوامع امروزی، سرمایهداران مالکیت وسایل تولید را در اختیار دارند و مالک کالاهای تولیدی نیز هستند.
اما طبقات دیگر وسایل تولید ندارند و مالک هیچ چیزی به غیر از نیروی کار خود نیستند(انرژی ماهیچهای و شعور اقتصادی، علمی، اجتماعی که در مغزشان وجود دارد). افراد این طبقه برای این که از گرسنگی نَمیرند، نیاز به امرار معاش آنها را مجبور میکند که نیروی کار خود را به فروش برسانند. کارگران به اصطلاح آزادند که اگر خریداری برای نیروی کارشان پیدا شد، آن را به صاحبان وسایل تولید بفروشند.
در جوامع کنونی و در سراسر کرهی زمین وسایل تولید در دست طبقهی استثمارکننده است. رابطهای که بین طبقهی استثمارکننده و طبقهی استثمارشده برقرار میشود، نمونهای از روابط تولید است. مانند رابطهی طبقهی کارگر (استثمارشده) و طبقهی سرمایهدار(استثمارکننده) که در آن طبقهی کارگر مالک نیروی کار خود و سرمایهدار مالک وسایل تولید است.
در نظامهای اجتماعی طبقاتی گذشته (بردهداری، فئودالی) وسایل تولید که عمدتا” به شکل زمین بود در دست عدهی معدودی بردهدار(در جامعه بردهداری) و زمیندار (در جامعه فئودالی) بود که از وسایل تولید برای استثمار و بهرهکشی از طبقات دیگر اجتماعی استفاده میکردند. در جوامع طبقاتی، طبقات استثمار شده از آنجا که به غیر از کالای نیروی کار، چیز دیگری برای فروش ندارند تا امرار معاش خود و خانواده را تامین کنند، در نتیجه مجبور هستند، برای مالکان وسایل تولید کار کنند و از فرمان آنها تبعیت کنند.
به طور خلاصه میتوان گفت به رابطه افراد یک جامعه نسبت به مبادله، توزیع، مصرف و مالکیت کالاها، مناسبات تولید یا روابط تولید گفته میشود.
چه رابطهای میان نیرویهای مولده و روابط تولید(مناسبات تولید) وجود دارد؟
نیرویهای مولده چیست؟ قبلا” گفتیم که نیرویهای مولده عبارت است از مجموعهی وسایل تولید (یعنی ابزار کار به علاوهی موضوع کار) و نیروی کار و مهارت انسان.
و نیز گفتیم که مناسبات تولیدی عبارت است از چگونگی تولید، مبادله، توزیع و مصرف محصولات تولیدی و نیز چگونگی مالکیت بر وسایل تولید. یعنی این که وسایل تولید در دست چه طبقهای است و طبقات دیگر چه رابطهای با این وسایل تولید دارند؟
اگر فرض کنیم نیروهای مولده کودک دو سالهای باشد، لباسهایی که بدن کودک را میپوشاند روابط تولیدی خواهد بود. این فرض را پایینتر بیشتر توضیح میدهیم.
نیرویهای مولده و روابط تولید، هر دو یک پدیدهی در حال حرکت و تکامل را تشکیل میدهند و در مقاطعی از حرکتشان، روی یکدیگر تاثیر میگذارند. به عبارتی هر دو لازم و ملزوم هم هستند و مانند یک پیکر زنده در جهت کامل شدن و پیشرفت، به حرکت خود ادامه میدهند. اما یکی از آنها، یعنی نیرویهای مولده همیشه در حال رشد، تکامل و پیشرفت است. در این پروسه و حرکت به جلو، مناسبات تولید همیشه در حال رشد و تکامل نیست و تا حدود مشخصی به نیرویهای مولده اجازهی رشد و تکامل میدهد. روابط تولید در مقاطعی از تاریخ تکامل جامعه، مانع رشد و تکامل نیرویهای مولده شده و به عنوان ترمز عمل میکند. در این مقطع است که این مناسبات تولیدی کهنه شده، باید به زیر کشیده شود و مناسبات جدیدی جایگزین آن گردد. این تعویض و جابه جایی به سادهگی صورت نمیگیرد، زیرا طبقات میرنده مقاومت میکنند. معمولا” اگر همهی شرایط لازم برای تغییرات کمی به کیفی فراهم گردد، انقلابات اجتماعی پیآمد ناگزیر آن خواهد بود.
رشد و تکامل نیرویهای مولده در طول تاریخ، از ساده به پیچیده بوده است و هم اکنون نیز به تکامل و پیشرفت خود ادامه میدهد. در جامعه نخستین، ابزار کار ساده بود، بنابراین تولید هم ساده بود. حجم تولیدات زیاد نبود و فقط کفاف حداقل مایحتاج روزانه را میکرد. این نوع شیوه تولید، روابط تولیدی مناسب خود را طلب میکرد. در آن شیوه تولیدی همهی کالاها به طور مساوی بین افراد جامعه توزیع میشد و هیچ فردی مالکیت وسایل تولید را در اختیار نداشت.
شیوه تولید جامعه ابتدایی به دلیل رشد و تکامل ابزار تولید، دچار تغییر و دگرگونی گردید و شیوه تولید بردهداری جای آن را گرفت. با رشد و تکامل جامعه بردهداری، این شیوه هم به تدریج کارایی خود را از دست داد و دیگر قادر به پاسخگویی نیاز مردم نبود. یعنی با تکامل نیرویهای مولده، روابط تولیدی حاکم بر جامعه بردهداری، خود به ترمزی تبدیل شد که مانع از رشد و تکامل نیرویهای مولده میگردید. این شیوه تولید ناگزیر باید به وسیلهی نیروهای بالنده جامعه به زیر کشیده میشد و چنین هم شد. بنابراین شیوه تولید بردهداری با شیوه تولید فئودالی که مترقیتر از بردهداری بود، جایگزین گردید.
در جامعه فئودالی نیز نیرویهای مولده تکامل یافت. طوری که در پایان عمر نظام فئودالی، مناسبات تولیدی حاکم، دست و پاگیر شده بود و مانند ترمز عمل میکرد. این مناسبات به وسیلهی سوداگرانی که خود از درون این جامعه رشد و نمو کرده بودند از مسیر حرکت و تکامل جامعه برداشته شد. به تدریج طی ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال، شیوه تولید سرمایهداری جایگزین شیوه تولید فئودالی گردید و سراسر کره زمین را درنوردید.
بدین ترتیب، هر نظام اجتماعی(جامعه اولیه، بردهداری، فئودالی) تا زمانی توانست دوام بیاورد و به عمر خود ادامه دهد که مناسبات تولید و نیرویهای مولده با هم سازگار و در کنار هم با تعارض کمتر به حرکت خود ادامه دهند.
بنابراین هرگاه مناسبات تولیدی مانع رشد و تکامل نیرویهای مولده (که همیشه در حال رشد و تکامل هستند،) شده و با هم ناسازگار شوند؛ دیر یا زود روابط تولیدی جدیدی که با نیرویهای مولده سازگار باشد،جایگزین آن میگردد و شیوه تولید عوض میشود.
برای این که مفهوم دقیقتری از رابطهی نیرویهای مولده و روابط تولیدی داشتهباشیم، فرض قبلیمان را بیشتر توضیح میدهیم:
فرض کردیم نوزادی (کودکی) که تازه به دنیا آمده، نماد نیرویهای مولده و لباسهایی که به تن او میپوشانند، نماد مناسبات تولید باشد. نوزاد با گذشت زمان و به تدریج رشد میکند و به اصطلاح بزرگتر میشود، اما لباسی که بدن او را پوشانده، رشد نکرده و بزرگتر نمیشود.
هنگامی که نوزاد لباس به تن دارد، برای مدت زمانی مناسب بدن او خواهد بود و پوشاک، یکباره به تن او تنگ نمیشود. اما او روز به روز و به تدریج رشد کرده و بزرگتر خواهد شد. در حالی که لباس نوزاد به همان اندازهای که بوده، باقی خواهد ماند، یعنی لباس برای مدتی به تن او مناسب خواهد بود. سرانجام نیز زمانی میرسد که لباس به تن نوزاد تنگ و کوچک شده است. اگر در چنین شرایطی، جای آن لباس کهنه و کوچک شده نسبت به بدن را که دیگر مناسب تن کودک نیست، لباس مناسبتری نگیرد، پس از گذشت مدتی که بدن رشد بیشتری کرد، درزهای لباس کهنه پاره شده و به تدریج متلاشی خواهد شد.
بنابراین رابطهی کودک و لباس، درست مانند رابطهی نیرویهای مولده و روابط تولیدی میباشد. نیرویهای مولده در حین رشد و تکامل باید لباس مناسب مناسبات تولید خود به پوشند. زیرا روابط تولیدی تا حدود مشخصی به نیرویهای مولده اجازه رشد و تکامل میدهد تا بتوانند با سازگاری برای مدتی طولانیتر، روند تکاملی خود را بدون تعارض شدید، ادامه دهند.
ادامه دارد
سهراب.ن ۱۵/۰۵/۱۳۹۳
۱ – لازم به توضیح است که دو مقوله یا اصطلاح “روابط تولید” با “مناسبات تولید” هم معنی میباشند به عبارت دیگر هر دو یک مفهوم را میرسانند. ما در اینجا از هر دو مقوله “روابط تولید” با “مناسبات تولید” جهت یادگیری و یادآوری، استفاده کردهایم. س.ن
۲ –استثمار (Exploitation) در لغت به معنای “کسی را به کاری واداشتن و از دسترنج او بهره بردن” میباشد و در اقتصاد سیاسی به معنای بهرهکشی و سود بردن فرد یا افرادی از کار دیگران است. به عبارتی یعنی به دست آوردن محصول کار دیگران به وسیله اشخاصی که مالک ابزار و وسایل تولید هستند. استثمار جز لاینفک و جدانشدنی جوامع طبقاتی بوده و فقط در جامعهی اولیه وجود نداشته است. با تکامل ابزار تولید و افزایش محصولات مازاد بر مصرف و تصاحب و مالکیت آن به وسیلهی عدهای معدود، جامعهی اولیه متلاشی شد و به ترتیب نظامهای طبقاتی بردهداری، فئودالی و سرمایهداری جایگزین آن گردید. استثمار در طول تاریخ جامعه بشری به صورت عریان(بردهداری)، نیمه عریان(فئودالی)، و پنهان(سرمایهداری) خود را نشان داده است. س.ن