تنش گسترده در عراق و پی‏گیری نقشۀ خاورمیانۀ بزرگ!

چند وقتی‏ست که بر ناهنجاری‏ها و بر بی‏قاعده‏گی‏های سیاسی عراق افزوده شده است. دلیل اصلی آن به سیاست‏های چپاول‏گرایانه‏ی سرمایه‏داران بین‏المللی بر می‏گردد. طعم دمکراسی “اعطاء” شده‏ی دهه‏ی گذشته از مشام میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش دربند، از بین نه‏رفته است که اخیراً، جامعه‏ی عراق شاهد عروج دسته‏جات مسلح و جانی دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به “داعش” بوده است. تصرف گام به‏گام بعضاً شهرها و مناطق تحت تسلط دولت عراق و کُشتار بی‏رحمانه‏ی مردم، حکایت از رخ‏داد تازه‏ای در عراق تخریب شده دارد. این دُور جدیدِ تنش و برقراری نظم نوین جهانی دل‏بخواه‏ی امپریالیست‏ها و بویژه امپریالیزم امریکا در چهارچوبه‏ی “برقراری خاورمیانۀ بزرگ” است. هدف، تقسیم، تکه پاره نمودن و تجزیه کشورهایی هم‏چون عراق است. تکه پاره و در هم ریخته‏گی قومی – قبیله‏ای که، این‏بار تجلی خود را در سرزمین آتش و خون و در سرزمین تحت سیطره‏ی دولت‏های امپریالیستی و حامیان‏شان، به‏نمایش گذاشته است.

حقیقتاً که اسناد و تحرکات بسیار زیادی در این چند دهه پیرامون سر در آوردن جریانات و نهادهای وابسته به سرمایه وجود دارد و دنیای انسانی و بویژه منطقه‏ی خاورمیانه، اصلاٌ و ابداً با عروج فی‏البداهه‏ی این‏دست نیروها و دسته‏جات مسلح و ارتجاعی بیگانه نیست؛ نیروها و دسته‏جاتی که هدف و نیت اساسی‏شان، تخطئه‏ی جنبش‏های اعتراضی و هم‏چنین، هموار نمودن هر چه بیش‏تر چپاول‏گری حاکمان بین‏المللی‏ست. وفراموش نه شده و از یادها نه‏رفته است‏که چگونه طالبان در افغانستان و آن‏هم در دُوره‏ای بر مسند قدرت تکیه زدُ و بر دامنه‏ی تحجر و بر فقر و نداری میلیون‏ها انسان دربند فزود؛ از یادها نه‏رفته است که چگونه نیروهای کُرد عراقی و هم‏چنین با کدامین تسلیحات نظامی و حمایتی، شمال این‏کشور را گام به‏گام، تحت تصرف خود در آوردند و در مدتی کوتاه و به یاری دیگر عناصر و نیروهای وابسته به سرمایه، صدام را از کار بر کنار نمودند؛ از یاد نه‏رفته است که چگونه نیروهای مسلح و وابسته به سرمایه‏های بین‏المللی، شالوده‏ی زنده‏گانی مردمِ لیبی و سوریه را از هم پاشاندند و هزاران انسان بی‏دفاع را به مسلخ مرگ کشانده‏اند و میلیون‏ها تن دیگر را از خانه و کاشانه‏ی‏شان آواره نموده‏اند.

باری بروز چنین رخ‏دادهای فاجعه‏بار و غم‏انگیز نایاب نیستند و جهان و بویژه مردم منطقه‏ی خاورمیانه نه تنها در گذشته شاهد عروج و قدرت‏گیری این‏گونه تجمعات و نیروهای مسلح و ارتجاعی بوده‏اند، بلکه در آینده هم، نظاره‏گر دسته‏جات مسلح و ارتجاعی وابسته به سرمایه و آن‏هم با شکل و شمایل دیگری خواهند بود. این آن دنیائی‏ست که سرمایه‏داران در پی آنند و با وحشی‏گری تمام، دارند سرنوشت کارگران و زحمت‏کشان جهان و منطقه‏ی خاورمیانه را رقم می‏زنند. تعرض به بی‏قوله‏های توده‏های محروم و راه‏اندازی جنگ‏های ارتجاعی، از یک‏طرف دارد جان تازه‏ای به حاکمان و منفعت‏طلبان می‏دهد و از طرف‏دیگر دارد، دامنه و میدان تعرضات رادیکال اقشار محروم جامعه را محدود و محدودتر می‏سازد. اساساً سرمایه‏داران، مخالف امنیت و آسایش جامعه و زنده‏گانی مردم‏اند و بی‏دلیل و بی‏مناسبت هم نیست که سیاست راه‏اندازی جنگِ گسترده‏تر و وسیع‏تر، و هم‏چنین آواره‏گی هر چه بیش‏تر مردم را، در سر لوحه‏ی کار خود قرار داده‏اند. به بیانی حقیقی گسیل گله‏وار دسته‏جات مسلح و مرتجع‏ای هم‏چون داعش، در پاسخ به ضرورت‏ها و در پاسخ به نیازهای امروزی سرمایه‏داران بین‏المللی‏ست. می‏دانند و بر این ایده‏اند که کوچاندن مردم از خانه و کاشانه‏ی‏شان، دامنه‏ی اعتراضات علنی و سازمان‏یافته‏ی رادیکال را، محدود و انقلابات احتمالی را به عقب خواهد انداخت. بر مبنای چنین منفعت و سیاستی‏ست که دارند تصاویر سیاسی جوامع‏ی متفاوت را این‏گونه ترسیم می‏نمایند و نیروها، دسته‏جات و عناصر وابسته به‏خود را به جان مردم می‏اندازند.
متأسفانه چنین سیاستِ مخرب‏زا و دردناک، بر کل منطقه‏ی خاورمیانه سیطره انداخته است و روز به روز دارد هزاران انسان را کوچ می‏دهد و جان هزاران تن دیگر را می‏گیرد.
در یک کلام و پُر واضح است‏که پی‏گیری سیاست تحریب، راه‏اندازی دسته‏جات مسلح و ارتجاعی در خدمت به جهان انسانی نیست و دنیای بشریت، نیاز به تغییر سیاستِ حاکم و هم‏چنین، نیاز به پس زدن تمامی دسته‏جات وابسته و مسلح‏ی سرمایه از جان و مال کارگران و زحمت‏کشان دارد؛ نیاز به بر طرفی نقصان‏ها و پُر نمودن تپه چاله‏های جنبش‏های اعتراضی و رادیکال دارد؛ نیاز به تغییر تصاویر به رسم شده‏ی کنونی سرمایه‏داران بین‏المللی دارد؛ نیاز به عروج و عرض اندام سازمان‏های کمونیستی سالم و متعلق به مردم دارد؛ سازمان‏ها و نیروهای کمونیستی‏ای که در تقابل با تعرضات بی‏شمار و مخرب‏زای دشمنان کارگران و زحمت‏کشان ایستاده‏گی نموده و یکی پس از دیگری را به جایگاه حقیقی‏شان پرتاب نمایند. چرا که داعش و همه‏ی حاکمین منطقه‏ی خاورمیانه دارند از آبشخور واحدی تغذیه می‏شوند و هیچ‏یک از آنان تفاوت ماهوی‏ای با دیگری نه‏داشته و نه‏دارند.

با این اوصاف نه دولت‏مردان عراق مدافع‏ی مردم‏اند و نه دسته‏جات مسلح و متفاوتی هم‏چون داعش. جنگِ تضاد منافع بر سر سهم‏خواهی هر چه بیش‏تر و هم‏چنین روان‏تر نمودن سیاست‏های امپریالیستی در منطقه است و مسلم است‏که، علم شدن دسته‏جات مسلح و ارتجاعی‏ای هم‏چون داعش، با توافق و با هدایت بی‏چون و چرای امپریالیست‏ها و بویژه امپریالیسم امریکاست. این‏دست، دسته‏جات و جریانات، دست‏سازاند و وظیفه‏ی‏شان پی‏گیری نقشه‏های شوم قدرت‏مدارات بین‏المللی در منطقه‏ی خاورمیانه است. داعش پی‏گیر همان برنامه و سیاستی‏ست که طالبان و القاعده و النصر و الشاب‏اند و به‏عینه دریافته شده است‏که عروج و حکمیت این‏گونه دسته‏جات و آن‏هم در دُوره‏های متفاوت، بر ناهنجاری‏ها و بر بی‏فلاکتی توده‏های محروم افزوده است و زیر ساخت‏های جامعه را به مسیر نابودی سوق داده است. بنابر این تحرک آنان نه تنها ربطی به خواسته‏های پایمال شده‏ی مردم محروم نه‏دارد، بلکه رسالت‏شان گسترده‏گی ناامنی‏ها و پی‏گیری سیاست‏های شوم امپریالیست‏ها در منظقه است.
یگانه راه و علاج کار، در سد نمودن راه و روش دسته‏جات وابسته و مسلح‏ای هم‏چون داعش، و هم‏چنین در عروج سازمان‏ها و نیروهای کمونیستی سالم، عمل‏گرا و با برنامه می‏باشد؛ سازمان‏ها و نیروهای عمل‏گرائی که نقشه‏های شوم امپریالیست‏ها را عقیم سازند و جامعه را از شر سودجویان و تمامی دسته‏جات مسلح و ارتجاعی پاک نمایند.

آگوست ۲۰۱۴
بر گرفته از پیام سیاهکل شماره ۲۲