استقلال کردستان پروژه ای برای جنگهای خونین ولبه پرتگاهی جدید است

استقلال کردستان پروژه ای برای جنگهای خونین ولبه پرتگاهی جدید است .

 

عروج داعش، محصول دمکراسی غربی  درعراق است .عروج داعش و تروریست های القاعده و دیگر نیروهای وابسته به اسلامی ها و قوم پرستان  در سوریه و عراق، در نتیجه ی تشدید کشمکش و رقابتهای منطقه ای دو بلوک جمهوری اسلامی ایران از طرفی و عربستان سعودی و قطر و ترکیه از طرف دیگر و دخالت ارتجاعی شان برای تعیین مسیر اوضاع سیاسی منطقه اتفاق افتاده است حمله وحشیانه آن به شهرهای عراق، که با سازش و همدستی  ریاکارانه حزب دمکرات کردستان عراق صورت گرفته است، صرفا پیش درآمد رویدادهایی به مراتب تعیین کننده تر شده است.

از قبل  معلوم بود که در طرح نظم نوین جهانی، دمکراسی غربی مهندسی شده برای خاورمیانه چیده اند و همه گوشه های  از تمدن غربی، قرار است که بیاورند کمترین درخشندگی  ، از نوع همان ازادی نیم بندی که در غرب برقرار است، را به همراه داشته باشد . در سیستم حکومتی متکی به موزائیکی که از سران خود گماره مذهبی و قومی، شیعه و سنی ، عرب  و کرد، و انداختن طوق هویت های ملی و مذهبی و قومی بر گردن شهروندانی که تا دیروز جدالی با هم نداشتند،  تبدیل کردن قدرت مرکزی به قدرت مجمعی از سران دستجات مسلح قومی و مذهبی، شیوه ای است که بورژوازی غرب در مقابل تحرکات انقلابی و کانونهای اعتراضی مترقی در بطن جوامع خاورمیانه، قرار داده است.

خاورمیانه بزرگ، با افق تغییرات مورد نظر بورژوازی غرب، همین باتلاقی ولجنزاری است که هر روز از جایی سرباز میکند. در خاورمیانه بزرگ هر روز گروهی تروریستی و وحشی تر از گروه قبلی، عرض اندام می کند و با گسترده کردن فضای ترس و وحشت قرون وسطایی بر زندگی مردم، تلاش می کنند تا همه را به این وضعیت به قناعت بکشاند.  سناریوهایی که امروز یکی پس از دیگری توسط دولت های منطقه ای و دول امپریالیستی برای حل بحران عراق جلوی صحنه می آیند، همگی بخشی از پروژه شکل دادن به خاورمیانه بزرگ و حاکم کردن نظم جدید بر آن است.

درنظم جدیدی که در بطن آن، از یک طرف منافع بلند مدت  قدرت های  جهانی، آمریکا و اروپا و چین و روسیه،  تامین تضمین شود و از طرف دیگر میدان  کافی برای استفاده از بحران خاورمیانه برای حل و فصل  و رقابت ها بین  روسیه و چین وکشورهای غربی  و آمریکا باز بماند.

در  سناریوی خاورمیانه بزرگ هر تحرکی برای تقسیم شهروندان به اقوام و عشایر و قومیت ها و ملیت ها  و راه اندازی نیروهای باند سیاهی  با پول و اسلحه ایران و عربستان و قطر و ترکیه  … و با مدیریت قدرت های بزرگ امپریالیستی، مورد حمایت قرار میگیرد.

عروج این نیروهای تروریست دراین فضا و در چهارچوب عمومی یک بحران کشنده رخ داده و می دهد. بحرانی که به دنبال شرایط بعد از انقلابات تونس و مصر بوجود آمده است. اتفاقی که در حال حاضر دارد می افتد ایجاد تغییراتی است در عراق در دل این اوضاع و در رابطه  با شکست امریکا در سوریه و تضعیف هم پیمانان منطقه ایش است.  به این ترتیب تحولات اخیر عراق دریچه ای  به روی دخالت و بازی سیاسی امریکا و متحدینش برای تغییرات جدید در کشمکش های سیاسی منطقه  می گشاید.

در بحران سیاسی عراق تغییراتی بوجود آمده است. این تغییر که با قدرت گیری جریانات اسلام سیاسی شیعه از یک طرف و  و از طرف دیگرناسیونالیسم کرد،  مشخص می شود، در اساس تلاشی است برای تعیین مجدد و تغییر راهنمای سیاسی عراق که در این چهارچوب  و در تعیین این شرایط، نیروهای داعش و اسلام سیاسی سنی و ناسیونالیسم عربی به دنبال تحولات اخیر نقش چشمگیری بازی می کنند.

همزمان با تغییر و تحولات اخیر، کشمکش درون نیروهای اسلامی و قومی و هم پیمانان داعش بر سر قدرت و ثروت به مرحله جدید پا گذاشته که قابل برگشت به دوران قبل نیست. این که، کدام جناح و طرف از جریانات سیاسی، اسلام سیاسی وناسیونالیسم عرب، در عراق به قدرت می رسد، جایگاه  اصلی  در این کشمکش سیاسی پیدا کرده که هم اکنون در عراق به شیوه ی بسیار خونین و و خشونت بار به انجام می رسد و جامعه را بر لبه ی پرتگاه سیاسی و ناامن و ترسناکی قرار داده است.

 در این میان، موقعیت کردستان عراق  به دلیل امنیت نسبی که در دل سناریوی سیاه عراق بوجود آمده بود، و  به دلیل توافقات امروز دولت اقلیم کردستان با داعش، تعیین کننده است. کردستان عراق میتواند سنگر دفاع از مدنیت و امینت در مقابل تعرض داعش و هر نیروی ارتجاعی دیگری باشد.

این سنگر اما تنها و تنها توسط طبقه  کارگر عراق و کمونیسم این طبقه در عراق و کردستان عراق میتواند برپا شود. تا با تشکیل گارد  توده ای و به کنترل گرفتن محلات زندگی، محل های کار و شهرها، تعرض امروز داعش و فردا هر نیروی

سیاهی را عقب بزند. موقعیت کردستان عراق، امروز به محل و گره گاه، پیشبرد سیاست خاورمیانه  قومی – مذهبی، تبدیل شده است.

طرح رفراندم برای استقلال کردستان عراق، نه طرحی برای حفظ و گسترش امنیت در کردستان عراق است و نه طرحی برای پاسخ به خواستهای عدالتخواهانه مردم در کردستان عراق است. بحران و سناریوی سیاه در عراق، بیش از یک دهه است که بورژوازی کرد را  در عراق  تقویت و پر پول و سرمایه کرده است. طبقه کارگر در کردستان عراق تجربه حاکمیت  سیاه دولت اقلیم را با گوشت و پوست خود تجربه کرده است چه در ترور روزنامه نویسان و چه در کشتار ۱۷ شوبات . پس وعده بارزانی برای تقسیم درآمدهای نفتی در بین مردم، دروغ آشکار و روشن است .

استقلال کردستان که دیروز برای پایان دادن به آوارگی یک جامعه میتوانست معنا  داشته باشد امروز خیالی بیشتر نیست. این کابوس، که به واقعیت پیوستن آن بسیار غیر محتمل است،  نسخه ایجاد ناامنی و تبدیل  کردستان عراق به محل جنگ دستجات قومی و مذهبی است. طرح استقلال کردستان امروز، برخلاف تصورات و هیاهوی  ناسیونالیسم کرد و پوپولیسم دنباله رو، نه طرحی  برای امنیت و صلح  بلکه  بخشی از طرح خاورمیانه  تقسیم شده ، به جزایر قومی و مذهبی با  جنگ های خونین طوایف قومی ومذهبی است.

حکومت اقلیم کردستان عراق، با طرح مسئله  استقلال، مستقل از امکان عملی شدن ان و یا نشدن آن، فی الحال در شیپور جنگی مذهبی و قومی میان عرب زبانها، کرد زبانها، شیعه و سنی را به صدا در آورده است.  وظیفه هر کارگر کمونیست و هر فرد آزادیخواهی است که این واقعیت را به محرومین جامعه در کردستان عراق  در هر کجای خاورمیانه، توضیح دهد. استقلال کردستان آغازگر جنگی قومی و مذهبی بر سر جغرافیای دولت کردستان و پاکسازی قومی و مذهبی غیر کردها از کردستان و برعکس،  خواهد بود.

از نظرمن  مردم کردستان عراق، که سهمشان چه تحت رژیم قومپرست و جنایتکار عراق و چه در نظم نوین جهانى و منطقه امن ، سازمان ملل و آمریکا و چه تحت حاکمیت احزاب  عشیرتى و ارتجاعى کرد، جز رنج و بد بختی و آوارگى و بى حقوقى نبوده است.

 با تمام این فاکتور ها ناسیونالیسم کرد و احزاب حاکم این جنبش ، از زاویه منافع خود، در این سناریو قرار گرفته اند. این نیروها با هدف استفاده از فرصت برای تامین منافع ملی و حزبی شان، برای گسترش پایه ی قدرت و منابع ثروت شان و برای کشاندن مردم کردستان به دنبال افق، سیاست و استراتژی و اشاعه ی خوشباوری در میان ساکنین کردستان، در این باره که معضل مناطق مورد مشاجره را به نفع مردم خاتمه می دهند، به دخالت در این اوضاع پرداختند. احزاب قومی در کردستان به بهانه دفاع از حقوق مردم کردستان، می خواهد توده های مردم را به یک جنگ قومی و ارتجاعی بکشاند و آنها را در این جنگ قربانی کند.

اگر قراراست برگزاری یک رفراندوم برای استقلال کردستان و تعین سرنوشت مناطق مورد مناقشه، انجام شود و جامعه را از جنگ و دشمنی قومی بیرون بکشد، لازمه اش سازمان دادن این رفراندوم در فضایی امن و آرام و تامین  همه ی ازادیهای سیاسی است. به نحوی که همه شهروندان به شیوه ازادانه و فارغ از هویت قومی و مذهبی در آن شرکت کنند. شرایط سازماندهی یک رفراندوم آزاد، عبارتنداز،  خاتمه دادن به فضای تهدید  ، رعب و جنگ که برسرنوشت مردم این منطقه سایه افکنده است، خروج همه نیروهای دولت مرکزی و احزاب ناسیونالیست کرد و ایجاد فضایی آزاد برای همه احزاب و جریانات سیاسی و اجتماعی به مدت ۶ ماه تا برنامه و سیاستهای خود را تبلیغ کنند.

همچنین برای شهروندان مناطقی که بر اساس هویت قومی و مذهبی و نژادی تعریف شده اند شرایطی مناسب  فراهم شود تا رای و نظر خود را برای تعیین آینده بهتر بیان کنند. بخصوص جدا کردن مناطقی که با فضای تهدید و کشمکش های قومی کنونی که حزب دمکرات کردستان آن را فرا می خواند، چیزی جز دامن زدن به جنگی طولانی مدت و تحریکات نفرت قومی، نیست. روشن است که این سیاست، نتیجه ای جز  خونریزی و  تعمیق بیشتر فضای ناامن کنونی که مردم عراق و کردستان دراین مناطق  بسر می برند، ندارد.

پروژه  تقسیم عراق نه بن بست کنونی را حل می کند و نه امنیت و آرامش را بدنبال خواهد داشت، بلکه آن راتعمیق کرده و ابعاد ترسناک و تخریب بیشتر را موجب خواهد شد. تقسیماتی که عراق را در بن بست و جنگ و ناامنی مداوم نگه داشته و آن را  به چهارچوبی برای  گسترش کشمکش ها در سطح  منطقه ای تبدیل می کند. و توده های مردم زحمتکش را به جرگه نفرت قومی ونژادی مداوم می کشاند  و خونریزی و تخریب و خانه خرابی به طبقه کارگر و مردم تحمیل می کند.

جنگ کنونی و همه نیروهای گوناگون قومی و اسلامی طبقه بورژوازی دخیل در این جنگ، بر ضد زندگی و منافع طبقه کارگر و همه آزادیخواهان عراق و کردستان است. طبقه کارگر و توده های محروم هیچ دشمنی با هم ندارند و خارج از هویت ساختگی قومی و مذهبی یک سرنوشت و یک منفعت دارند و آن  همبستگی و اتحاد صفوف مبارزه شان است.

منفعت طبقه کارگر و مبارزه رهایی بخش اش در عراق و کردستان، می طلبد که دردام خوشباوری و سیاستهای فریبکارانه هیچ بخش و جناح قومی و دینی به بهانه منافع جدا از هم  ، کرد و عرب و ترکمان و شیعه و سنی نیفتند. وظیفه فوری مردم عراق  وکمونیستها و ازدی خواهان در ایران وعراق این است که در مقابل سیاست و جنگ و جدال ارتجاعی همه نیروهای بورژوایی، با ایجاد یک صف مستقل، سد ببندنیم  و سیاست و نقشه هایشان را به شکست بکشانیم و به عقب نشینی وادارشان کنیم .

پرچم استقلال کردستان ، تنها در شرایطی می تواند منافع کارگران و زحمتکشان کردستان را تامین و تضمین کند .که این پرچم دست خود کار گران وزحمتکشان باشد. دست نیرویی که مقابله با داعش و عقب نشاندنش و کمک به رهایی کارگران و زنان و مردم آزادیخواه شهرهای تحت تسلط داعش را وظیفه ی اول خود می داند. دست نیرویی که به هیچ دولت قومی مذهبی  رضایت نمی دهد. دست نیرویی که دخالت دول مرتجع منطقه را ممنوع اعلام می کند و بالاخره نیرویی که خواهان اتحاد طبقه کارگر عراق و حقوق شهروندی برابر برای همه ساکنین این مملکت صرفنظر از قومیت و ملیت ومذهب و نژاد است.

 پروژه استقلال به مدیریتی ناتانیاهو وپرچم  بارزانی و حامیان چپ وراستش در منطقه،  با یا بدون رفراندوم  توسط بارزانی  و حکومت بورژوازی کرد ، واحزابش افتخار باشد، برای کارگران و مردم کردستان و همه  احزاب چپ و شخصیتهای  زیر این پرچم، مطلقا افتخار و گامی به جلو نیست. این پروژه،  بردن کردستان به  دور جدیدی از جنگهای خونین و  لبه ی پرتگاه جدید است .

محسن حسینی