بمب بست ایدئولوژیک جمهوری اسلامی

کیوان رضوی نیا  
 
اگر بخواهیم نگاهی بر اوضاع ایران داشته باشیم هیچ نقطه عطفی از آغاز یعنی از سال ۵۷ تا به امروز که ۲۹ سال از این سناریوی سیاه میگذرد ، نمیتوانیم بیابیم.

از آن سردار سازندگیش (سردار بازندگی ) گرفته تا این دلقک قرن بیستم (احمدی نژاد)
هرکدامشان به نوبه خود برای سروسامان دادن به وضعت مالی و کسب مقام بالاترهرروز بیشتر و بیشتر تیشه بر ریشه این آب و خاک زدند و هر روز بیشتر و بیشتر کشور را در تنگنای سقوط  قرار داده اند.
این بمب بست از سال ۷۶ از زمان سر کار آمدن خاتمی قوت گرفت
از زمانی که رژیم دریافت برای رهایی از بهران اقتصادی وسیاسی ناچار است به جهانیان ثابت کند که ایران آنقدرها هم ایزوله نبست ، آنقدرها هم بسته نیست .
بدین منظور برای تشویش و انحراف اذهان عمومی ، سناریوی گفتگوی تمدن ها و اصلاحات را با سید همیشه خندان(خاتمی) به روی کار آورد.
این کار دو مزیت داشت:
اول اینکه خاتمی با وعده وعیدهای آنچنانی خود، وضعیت معترض و خشم  جامعه را فرو می نشاند و عملا بعنوان مهره ای بود که سر کار آمد و به عنوان  سوپاپ اطمینان رژیم عمل کرد.
دوم اینکه با روی کار آمدن خاتمی و مطرح شدن گفتگوی تمدن ها ،خواه ناخواه توجه کشورهای خاورمیانه و  غربی به ایران و این موضوع معطوف شود و راه برای ایجاد معادلات اقتصادی و سرمایه گذاری در ایران هموار گردد.
 ولی طی  ضرب و شتم ها و کشت و کشتار ها و وقایعی از قبیل جریان  قیام خونین ۱۸ تیر  چندی طول نکشید که نقاب از روی این رژیم  پلید برداشته شد و معلوم شد که  همه اینها  بازی بیش نبوده است.
بعد از سید خندان حالا  نوبت به تعویض مهره بود
چرا که با افتضاحاتی که سید خندان طی ۸ سال به بارآورد و قتل عام ها و بگیر و ببندهای متعددی که در دوران ریاست جموری خود در پرونده درخشان خود به یادگار گذاشت ، دیگر جایی برای خاتمی و یا هر کس دیگری که بعد از وی سرکار بیاید و وعده  اصلاحات را بدهد،نبود.
به همین خاطر رژیم به این فکر افتاد که با آوردن مهره ای  دوباره سناریوی سرکوب را پیش بگیرد ولی ایندفعه با این تفاوت  که مهره مورد نظر در نقش یک دلقک ایفای نقش کند.
بدین منظور احمدی نژاد را بر سر کار میاورند.
وی نیز از همان ابتدا با افکار جنگ طلبانه خود ، مصمم بودن به دستیابی به صلاحهای هسته ای و کشتار جمعی ، نابود کردن اسرائیل و محو کردن آن از روی زمین بود.
وی در ابتدا  دستیابی به انرژی هسته ای را حق مسلم ایران دانست و مدتی بعد خواهان از بین رفتن اسرائیل شد.
آخر هر آدم عاقل که سهل است ، هر دیوانه ای که این حرفها را بشنود ، میفهمد که دستیابی به انرژی هسته ای ، فقط بهانه است و هدف، دستیابی به سلاح های هسته ای برای نابودی اسرائیل یا هر کشور دیگری است که بخواهد جلوی ایران بایستد.
همه این کارها دلیل بر این شد که غرب عرصه را برای رژیم تنگتر و تنگتر کند و هر دفعه تحریم های اقتصادی شدیدتری برای رژیم اتخاذ کند.
ولی این تحریم ها بیشتر بر روی ملت سایه افکده است تا دولت.
افزایش قیمت و گاهی نایاب شدن اجناس باعث شده وضعیت ملت روز به روز بدتر شود و این تحریم ها دودش بیشتر به چشم ملت میرود تا دولت.
و اما اکنون بعد از گذشت ۲۹ سال که از انقلاب ننگین ۵۷ میگذرد ، نسل جدید ،نسل پویا و نسل جوان روی کار آمده که چشمهایش را شسته و جور دیگر نگاه میکند .
ساکت نمی نشیند و خواهان آزادی و برابری است و به عناوین مختلف و به طرق مختلف اعتراض خود را بیان میکند.
رژیم هم این اعتراضات را به شدت هرچه تمام تر سرکوب میکند.
ولی مسئله ای که هست اینست که چرا هیچ بازتابی از این وقایع در رسانه های اروپایی منعکس نمیشود؟
همین ۲۷ جولای رژیم ۲۹ نفر را مثلا  به اتهام فروش مواد مخدر اعدام کرده بدون اینکه اسامی این افراد را بازگو کند.
از کجا معلوم این افراد، فعالین سیاسی نبوده اند؟
درست کردن پاپوش و چسباندن مارک فروشنده مواد مخدر، به این افراد، برای رژیم مافیایی ایران که کاری ندارد.
در کدام رسانه اروپایی این خبر درج شده است؟
چرا چشمهای دولتهای اروپایی اینقدر کور شده؟یا اینکه دارند میبینند ولی خودشان را به کوری زده اند ؟
یعنی ایران اینقدر حاشیه ای و کم اهمیت شده است؟
ایران با ۷۰ میلیون جمعیت،سومین صادر کننده نفت در جهان ،ذخایر غیر نفتی فراوان و…..
آیا این سکوت به خاطرحجم معادلاتی نیست که دولت های اروپایی از جمله سوئد با ایران دارند؟
آیا به خاطر استفاده از کارگر ارزان نیست؟
چرا وقتی صحبت از حق و حقوق ما ایرانی ها میشود همه ساکت میشوند؟انگار ما اصلا حق و حقوقی نداریم؟
من به نوبه خود،به عنوان یکی از ۳۰ میلیون جوانی هستم  که هم اکنون دارند برای رسیدن به آزادی و رسیدن به حق خود دارند تلاش میکنند واز  دولتهای اروپایی میخواهم یک بار برای همیشه به جمهوری اسلامی نه بگویند و در بازتاب و انعکاس هر چه بیشتر وقایع داخلی ایران کوشا باشند تا دنیا بداند و آگاه شود که چه بر سر ما آمده و کماکان میآید.
 
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد سوسیالیسم

۳۱-jul-08