مبارزه با بدحجابی یا تشدید آپارتاید جنسی؟!

جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته بار دیگر بطور وسیعی حمله ی تبلیغاتی و پلیسی را به زنان در ایران آغاز نموده است. تشدید این حمله و زاویه گسترش آن را باید مثل همیشه با اوضاع سیاسی در ایران و تعرض جنبش توده ای بررسی کرد. باید دید این دوره چه ویژگیهایی دارد؟ و این حمله در کنار چه اقدامات دیگری صورت میگیرد؟.

در ماههای گذشته علیرغم سرکوب و تشدید خفقان،جنبش زنان دور تازه ای از تعرض به فرهنگ اسلامی و سمبل آپارتاید جنسی یعنی حجاب را سازمان دادند. بی حجابی زنان تا آنجا گسترش پیدا کرد که عملا در قسمتهایی از شهرهای بزرگ مثل تهران  و اصفهان زنان و دختران بی حجاب در اماکن عمومی ظاهرا شدند. تصاویر عصیان زنان در فضای مجازی چهره ی دیگری از جنبش خلاصی  فرهنگی و ضد اسلامی از زنان ایران را به جهانیان نشان داد.

این حرکت آشکار و جسورانه ی زنان مورد پشتیبانی مردم در کوچه و خیابان قرار گرفت. رژیم ابتدا تلاش نمود با بسیج دسته های حزب اللهی و خواهران زینب و شعار ” مرد غیرتت کو، حجاب همسرت کو” دعوا را از خیابانها به خانه های مردم بکشاند، ولی بسیار زود متوجه شد که خانه از پایبند ویران است.صف عریض و طویلی از آخوندهای ریز و درشت و مفسرین زن و مرد خادم جمهوری اسلامی در  مقابل دوربینها صف کشیده اند  تا در مورد به یوغ کشیدن زنان رهنمودهای مشعشع بدهند و زنان را از عقوبت بی حجابی و پشت کردن به خدا برحذر دارند.

علی اشرفی یکی از تحلیلگران رژیم با صراحت میگوید که اینها یعنی بی حجابها هر روز تعدادشان بیشتر میشود:

این نسل از نظر فرهنگی و اعتقادی، دنباله نسل انقلاب و دفاع مقدس به حساب نمی آیند و در واقع شاهد نوعی انقطاع فرهنگی میان آنان با نسلهای قبل هستیم. آنان دستگاه ارزشی و رفتاری نسل قدیم را نپذیرفته اند و تحت تاثیر فرهنگ نفسانی جهانی که در این روزها با پیشرفته ترین تکنولوژی و پیچیده ترین تکنیک ارائه می شود، قرار دارند. تا زمانی که تعداد آنان کم بود، شاید زور چاره کار بود و امکان باحجاب کردن آنان وجود داشت اما اکنون که متاسفانه کثیری از جوانان ما از بی هویتی فرهنگی در رنجند یا به هویت دیگری تمایل نشان می دهند، حجاب اجباری دشوار به نظر می رسد.  ( سیاست روز ۲۴ تیر۱۳۹۳)

این  نقل قول همه چیز را میگوید.  نسلی که دنباله رو نسل پیشین نیست و حاضر به دفاع از مقدسات اسلامی نیست. نسلی  که میخواهد خود را با جهان امروز و بیرون از حصار و زندان اسلامی تداعی کند. نسلی که به قول علی اشرفی ” تحت تاثیر فرهنگ نفسانی جهانی قرار دارد”. نسلی که دیگر تعداد کمی نیست.

اما پشت کردن به اسلام و تحت تاثر فرهنگ نفسانی غرب بودن همینجا پایان نمی پذیرد.

مهدی بیاتی یکی از آخوندهایی که گویا مشاور و پژوهشگر مسائل خانوادگی است، نگرانی های خود را از بی حجابی چنین بیان میکند:

در موی زنان اثری در مردها است که آنان را به شهوت می‌کشاند، این امر شاید در علوم روز ثابت نشده باشد، ولی از زبان کسی برتابیده که سخنش جز واقع نیست و باید دانست که با ترویج و عادی شدن بی‌حجابی، قوه شهوت آقایان نیز کاهش می‌یابد و این به نفع بانوان نخواهد بود.

یکی دیگر از نگرانیهای رژیم سست شدن بنیاد خانواده ی سنتی است. ارزش ها و فرهنگ مردم بشدت در حال تغییر و تحولات وسیعی است. مردم اسلامی نشده اند. جوانان عملا قید وبند همه ی ارزش های اسلامی را زده اند. ازدواج هم دیگر معنای سنتی خود را از دست داده است. ازدواج سفید دیگر دایره اش از چند خانواده و جوان گذشته است. رژیم عملا به وجود این نوع همزیستی اعتراف میکند و هشدار میدهد که اسلام برباد رفته و دیگرسنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

ازدواج سفید  ساده ترین شکل همزیستی است که قید همه ی شرایط  ازدواج های سنتی و شرعی را میزند. دو نفر تصمیم میگیرند که با شرایطی ساده و بدون هیچگونه مراسم و تشریفاتی با هم زندگی کنند. خانواده معنای دیگر پیدا کرده است.

مهدی بیاتی  که پژوهشگر عفاف و حجاب هم میباشد  قبلا در رابطه با ضعیف شدن بیناد خانواده هشدار میدهد، در رابطه با گسترش ازدواج سفید به از همپاشیدگی خانواده اشاره میکند و میگوید که ” ازدواج واژه مقدسی است و زندگی زیر یک سقف بدون عقد شرعی را نمیتوان ازدواج نامید ، این رابطه ای برای برآوردن نیازهای جنسی  و روانی است”

رژیم میداند برای کنترل زنان در ایران باید به اقدامات جدیتری دست زد. برای سرکوب شورش بر علیه حجاب باید کل قوانین  آپارتاید جنسی را محکمتر نمود. باید جامعه را با زور و سرکوب مجبور به قبول قوانین آپارتاید جنسی نمود. مهدی بیاتی میداند که حجاب سیاسی است و پرچم مبارزه علیه اسلام و تعرض زنان است. نه به اسلام و فرهنگ اسلامی امروز از کانال بی حجابی میگذرد. به همین جهت در جای دیگری میگوید”رشد فمینیست در غرب و این‌که ۶۰ درصد زنان غرب،‌ سگشان را برای هم‌خوابی به مردها ترجیح می‌دهند، اثر ترویج بی حجابی و کاهش آستانه تحریک پذیری زن است؛ این امور به هیچ‌وجه آثار خوبی نیستند که از بی حجابی عائد زنان و جامعه غربی شده است”.

آب از سر چشمه گل آلوده است. در چند ماه گذشته رژیم برای بدست گرفتن سکان کشتی که بیشتر و بیشتر با گسترش فرهنگ مدرن در حال غرق شدن است به اقدامات دیگری دست زده است.

غیر از جداسازی زنان و مردان در اماکن عمومی ، اقدام دانشگاه ها در تک جنسیتی نمودن رشته های مختلف  تحصیلی، ممنوعیت  رشته های ویژه ، محدود کردن بسیاری از مشاغل برای زنان از دیگر اقدامات رژیم برای تثبیت هر چه بیشتر جدا سازی ها و ایجاد محدویت برای زنان است.

در کنار این، باید  به افزایش نرخ بیکاری در میان زنان هم توجه نمود مثلا  در تعدادی از استانها مثل زنجان و کرمانشاه و لرستان  نرخ بیکاری در میان زنان بیش از ۸۰ درصد بر آورد شده است.

جمهوری اسلامی دور دیگری را برای سرکوب زنان و تحمیل قوانین آپارتاید جنسی آغاز نموده است. اما این سرکوب در متن یک مبارزه توده ای برای آزادی و برابری و رفاه اجتماعی صورت میگیرد. امروز دیگر امر زنان امر جامعه است. بیکاری زنان یعنی نداشتن خانه و مسکن مناسب، یعنی گسترش فقر و گرسنگی و فحشا در خانواده های فقیر و تهیدست. افزایش خشونت بر زنان و گسترش ازدواج در میان دختران کودک ، اعتیاد و فحشا و فرار دختران جوان از خانه موقعیت انفجار آمیزی را بوجود آورده است. چیزی که رژیم به خوبی بر آن واقف است. 

 خواست پایان دادن به آپارتاید جنسی خواستی توده ای – انسانی و اجتماعی و به حق است و نمیتواند با سرکوب منکوب شود.  جنبش برابر طلبی و ماکزیمالیستی برای پیشبرد مبارزه علیه  آپارتاید جنسی  باید  اشکال مختلفی از مبارزه را به آزمون بگذارد و عرصه های جدیدی را تصرف کند تا بتواند به پیشروی ادامه دهد. باید سایه روشنهای این جنبش را با دقت بیشتری شناخت. مبارزه برعلیه آپارتاید جنسی در ایران از کانال مبارزه بر علیه حکومت اسلامی و فرهنگ اسلامی آن  میگذرد. آنچه که مسلم است این است که  جنبش برابری طلبی  در ایران  هرروز میدان نبردی دیگری را به تسخیر در میاورد و تمامیت رژیم را به مصاف میکشد.

امر آزادی و برابری زن امروز امر همه ی جامعه است و خواست زنان برای کار ، تحصیل و حجاب زدایی و بی مسکنی  امری در خود و فقط برای زنان نیست. همانگونه که  رژیم  با تمام قوا میخواهد پیشروی این جنبش را متوقف کند باید رهبران عملی جنبش برابری طلبی با استراتژی روشنتری در مقابل این یورش خود را سازمان دهند.  دور جدید رویارویی جنبش برابری طلبی و آزادیخواهی و رژیم میتواند دور تعیین کننده ای باشد.

۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴