اقتصاد سیاسی به زبان ساده(۱)
اقتصاد سیاسی یعنی چه؟
“مردمان پیش از آن که بتوانند به سیاست، دانش، هنر، دین و جزء اینها به پردازند در وحلهی نخست باید بخورند، بیاشامند، خانه داشته باشند و جامه بپوشند.”
برای این که مفهوم اقتصاد سیاسی را به زبان ساده بیاموزیم، باید قبلا” در مورد اصطلاحات یا مقولاتی مانند انسان اجتماعی، تولید، نیروی کار، موضوع کار، وسایل کار، نیروهای مولده، وسایل تولید، مبادله، توزیع، مصرف، روابط تولید یا مناسبات تولید، رابطه میان نیرویهای مولده و روابط تولید(مناسبات تولید)، اطلاعاتی به دست آوریم تا آنگاه بتوانیم تعریف جامع و سادهای را برای اقتصاد سیاسی بیان نماییم. ما تلاش خواهیم کرد که در سلسله مطالبی به این پرسشها، پاسخ دهیم. و نیز دست همهی کمونیستهای منتقد را، در صورتی که تمایل به نقد این متن داشته باشند، به گرمی میفشارم. ابتدا ببینیم مفهوم انسان اجتماعی چیست؟
انسان اجتماعی
تاریخ از کجا آغاز میشود؟ از جایی در بخش شرقی افریقا و لحظهای که یکی از اجداد اولیهی انسان یک پاره سنگ از زمین برداشت و شروع به شکل دادن به آن کرد و آن را به صورت یک ابزار سنگی در آورد. نخستین ابزارهای سنگی در اتیوپی پیدا شدهاند و قدمت آنها که با روش علمی به دست آمده به حدود دو میلیون و پانصد هزار سال پیش بر میگردد.
بنابراین انسان از دو میلیون و پانصد هزار سال پیش، مسیر زندگی خود را با موجودات زندهی دیگر جدا کرد. با خلق کردن، ابداع نمودن و تولید کردن است که تفاوت انسان با حیوانات مشخص میگردد. این تلاشها در ابتدا برای رفع نیازهای مادی، مانند خوراک، پوشاک و سرپناه بود. اما طبیعت ژن همزیستی با محیط را در سلولهای بدن او کاشته بود. ژنی که به او درس و تجربه میآموخت که به تنهایی قادر به زیستن نیست. همراه با همنوع و همبسته با یکدیگر است که میتوان با عوامل طبیعی مانند توفان، سیل، آتشسوزی، زلزله، آتشفشان و غیره مقابله کرد. پس انسان ذاتا” و طبیعتا” اجتماعی است. بدین معنی که در جمع و جامعه میتواند به زندگی اجتماعی خود ادامه دهد. امروزه تهیهی نیازهای مادی و روانی بدون وجود انسانهای دیگر غیرممکن است. هر چند میشود مانند انسانهای اولیه برای مدتی در جنگل زندگی کرد، (که آن هم بدون کمک انسانهای دیگر، امکانپذیر نیست) اما با تعریف امروزی از زندگی، این شیوهی یعنی در جنگل زندگی کردن، یک زندگی حیوانی است.
انسانها نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن، تفریح و … دارند که برآورده شدن آنها به وسیلهی یک نفر غیرممکن است. یکی نان میپزد، یکی نجاری میکند، یکی کشاورز، باغدار و یا دامدار است و غیره. اینها با مبادله محصولات تولیدی خود با محصولاتی که خود تولید نمیکنند و به آن نیاز دارند، احتیاجات همدیگر را برطرف میکنند. حرکت و تکامل این شیوه از زندگی پویاست، یعنی ایستا نیست و تحت کنترل فرد یا افرادی قرار ندارد. انسانها در جمع است که تکامل اجتماعی مییابند.
تولید چیست؟
فردریک انگلس سه روز بعد از مرگ کارل مارکس در روز هفده مارس ۱۸۸۳ در گورستان هایگیت لندن که مارکس در آن آرمیده است؛ این چنین گفت:
“چهارده مارس یک ربع به ساعت سه بعداز ظهر بزرگترین اندیشمند روزگار ما از اندیشیدن باز ایستاد. فقط دو دقیقه او را تنها گذاشته بودیم. همین که به اتاق آمدیم دیدیم که آرام روی صندلی خوابیده است اما این بار برای همیشه. مرگ این انسان، برای پرولتاریای رزمنده اروپا و آمریکا و برای تاریخ علوم، ضایعهای بود که آن را نمیتوان سنجید. همانطور که داروین قانون تکامل جهان ارگانیک و موجود زنده را باز نمود. مارکس قانون تکامل تاریخ بشر را باز نموده است. این نکته ساده که مردمان پیش از آن که بتوانند به سیاست، دانش، هنر، دین و جزء اینها به پردازند در وحلهی نخست باید بخورند، بیاشامند، خانه داشته باشند و جامه بپوشند، نکته سادهای که زیر لایههایی از تصورات مذهبی و ایدهآلیستی از دیده پنهان مانده بود.”
نکته بسیار مهمی که در این سخنرانی من آن را bold نمودهام، این است که انسانها قبل از هر کار دیگری باید نیازهای مادی مانند خوراک، پوشاک، مسکن و … خود را تهیه نمایند، تا بتوانند همانند موجودات زنده دیگر رشد کنند و همانند خود را تولید نمایند. برای انجام این نیازهای ابتدایی هیچ راهی وجود ندارد به غیر از این که انسان باید این نیازها را از طریق کار عضلانی و کار فکری تولید نماید.
تفاوت انسان با حیوان در چیست؟ هر شخصی میتواند در این زمینه تفاوتهای زیادی را بیان نماید، اما شاخص اصلی تفاوت انسان با موجودات دیگر در تولید است. تولید رمز برتری انسان بر موجودات زنده دیگر است. تولید راز و رمز تکامل جامعه بشری را در خود نهفته دارد. تولید شاهکار انسان است. انسان است که تولید میکند و شیوه تولید خود را تغییر و نیز خود را تغییر و تکامل میدهد و به پیش میرود.
هیچ موجود زنده دیگری قادر به تولید و تکامل شیوهی تولید خود نیست. زنبور عسل بر اساس یک رفتار غریزی و خودبخودی (مانند لانه سازی پرندگان) میلیونها سال است که این کارش را تکرار میکند و هیچگونه پیشرفت و تکاملی در شیوهی تولیدش ابداع نکرده است. تفاوت انسان با حیوان در تولید، ابداع و تکامل شیوهی تولید است.
انسان برای ادامهی حیات خود مجبور است که تولید کند. انسانهای نخستین با ابزارهای ابتدایی و سادهای که میساختند، تولید میکردند. محصولات تولیدی آنها هم ساده بود. با آن ابزارهای ساده به شکار حیوانات و جمعآوری میوهها و دانههای خوراکی که در طبیعت موجود بود، میپرداختند و نیاز غذایی خود را برطرف میکردند.
اما با پیشرفت و تکامل ابزارهای تولید، شیوهی تولید و شکل آن هم تغییر کرد. مثلا” یک کارخانه را در نظر بگیرید: در این کارخانه تمام آن چه که برای تولید لازم است وجود دارد. از ساختمان و ابزار مناسب برای تولید گرفته تا مواد خام و کمکی و غیره. اما آیا همینها برای تولید کافی است؟ اگر کارگران یک باره دست از کار بکشند، این کارخانه با تمام وسایلش میتواند خودبخود کاری انجام دهد و محصولی تولید نماید؟ آیا کارگران بدون کارخانه و کلیهی وسایل آن میتوانند دست به تولید بزنند؟ به هیچوجه؛ چیزی به خودی خود تولید نخواهد شد؛ انسان نمیتواند دست روی دست بگذارد و بدون این که کاری انجام دهد کالای مورد نیازش را بسازد.
کارل مارکس در گروندریسه جلد یکم مینویسد:
“هیچ تولیدی بدون ابزار تولید ممکن نیست حتا اگر این ابزار تنها دستهای آدمی باشد. همچنین هیچ تولیدی بدون کار متراکم شده در گذشته امکانپذیر نیست حال اگر این کار تنها همان مهارت کسب شده و متمرکز شده در دست انسان از راه تکرار یک عمل باشد. سرمایه هم مانند سایر چیزها ابزار تولید است، کار گذشتهی عینیت یافته است.”
“… تولید معمولا” یا شاخهی خاصی از تولید (مثلا کشاورزی، دامدار، صنعت) است یا مجموعهی شاخههای تولیدی.”
کارل. مارکس؛ گروندریسه جلد یکم ص ۹ ترجمه باقر پرهام و احمد تدین، انتشارات آگاه، تهران ۱۳۶۲
ادامه دارد
سهراب.ن ۲۱/۰۲/۱۳۹۳