بحران بیکاری و فاشیسم جمهوری اسلامی

روند بیکاری در ایران مدام سیر رو به افزایش بخود میگیرد، نرخ بالای بیکاری، شرایط زیستی خانواده های کارگری را با خطر جدی روبرو کرده و آنها را در معرض بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی قرار داده است. بیکاری و فقر بستر بسیاری از آسیب ها و آلوده گی های اجتماعی است که در منجلاب حکومت اسلامی سرمایه در ایران پدید آمده است و هر روز بیشتر پا میگرد و گسترش می یابد. بیکاری یک پدیده مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. بیکاری در ایران بدلیل نبود بیمه بیکاری مکفی وعدم وجود تامین اجتماعی، مساویست با فقر اقتصادی و ناتوانی در تامین معیشت روزانه برای ادامه زندگی و اگر جای هم چندرغازی بیمه بیکاری به کارگران پرداخت میشود صاحبان سرمایه و دولت جمهوری اسلامی میکوشند آنرا با بیحرمت کردن و تحقیر کارگران همراه کنند. این شرایط بخش قابل توجهی از کارگران، زنان و جوانان را مستاصل نموده است. پدیده بیکاری در ایران به عنوان یک عامل اساسی، تولید فحشا، کودک خیابانی، بیسوادی، اعتیاد، دزدی وجرایم اچتماعی عمل میکند و میلیونها انسان را به تباهی کشانیده است.
آمارهای متفاوتی از نرخ بیکاری وجود دارد، مرکز آمار ایران بین ۸/۱۰ تا ۱۲ و خانه کارگر بین رقم های ۱۲ تا ۱۵ و آمارهای محققان غیر دولتی به بیش از ۲۰ در صد اشاره دارند. آمارهای متفاوت ناشی از سرعت بالا رفتن نرخ بیکاری است. افزایش سالانه صف بیکاران در جامعه ایران ابعاد میلیونی بخود گرفته است. طبق این آمارهای متفاوت ۴ تا ۹ میلیون بیکار در جامعه ایران وجود دارد و ضریب افزایش سالانه بیکاری بنا به گفته مسئولین دولتی بیش از چهار و نیم در صد و منابع غیر دولتی حدود شش تا هفت درصد می باشد، تازه این در بر گیرنده زنان خانه دار و افرادی که فقط یک تا دو ساعت در روز کار دارند نمی باشد. (کسانی که یک ساعت کار در روز داشته باشند در جمهوری اسلامی شاغل محسوب میشوند.) قطعا این آمار در کشوری که حکومتش بر مبنای سرکوب، فریب، دروغ و انکار واقعیت استوار است، نمیتواند درست باشد و تعداد بیکاران به مراتب از آمار و ارقام دولتی بیشتر است. اخراج و بیکار سازی های وسیع و گسترده در سطح واحدهای تولیدی و کارخانه ها، و وجود میلیون ها جوان تحصیل کرده آماده بکار، غیر واقعی بودن آمار دولتی را عیان میکند، تازه بگفته مسئولین دولتی سالانه حدود یک میلیون و پانصد هزار دانشجو فارغ التحصیل میشوند و تنها بیست در صد آن جذب بازار کار میشوند و این نشان میدهد که هشتاد در صد آن که معادل یک میلیون دویست هزار نفر میشود، سالانه به خیل بیکاران می پیوندند، وزیر کشور مدتی قبل اعلام کرد، اگر رشد اقتصادی سالانه حداقل به ۶ درصد در سال نرسد، تا سال ۱۴۰۰ یعنی تا ۷ سال دیگر به تعداد بیکاران تنها در بخش فارغ التحصیلان ۱۱ میلیون نفر اضافه میشود. جمهوری اسلامی قادر به ارائه هیچ راه حلی برای سونامی بیکاری نیست و تلاش میکند با بحث عوام فریبانه ایجاد فرصت های شغلی جدید و رساندن نرخ بیکاری در آینده به در صد کمتری شانه از زیر بار مسئولیت اوضاع نگران کننده چندین میلیون کارگران بیکار خالی نماید. دولت روحانی با اتخاذ یک سیاست راسیستی، میخواهد کارگران خارجی یعنی چند میلیون کارگر افغانی را قربانی بحرانی نماید که توان جواب دادن به آن را ندارد.
بحران بیکاری، فاشیسم دولت اسلامی حسن روحانی را در مقابل اتباع خارجی به عنوان راه حل بیکاری عریان کرد. دولت جمهوری اسلامی بخشنامه ای با امضای اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی برای همه وزارتخانه ها، موسسات دولتی و غیر دولتی، استانداری ها و… صادر نموده و از آنها خواسته که به همه مراکز کاری، شرکتها و پیمانکاران دولتی و غیر دولتی ابلاغ کنند که تنها اتباع ایرانی را استخدام کنند و از استخدام اتباع خارجی خوداری نمایند. این اقدام نژاد پرستانه و ضد کارگری جمهوری اسلامی زندگی صدها هزار کارگر افغانی و در مجموع ۳ میلیون نفر افغانی ساکن ایران را که محروم ترین بخش جامعه ایران را تشکیل میدهند، با مخاطره جدی روبرو میکند. فاشیسم دولتی در این بخشنامه این اقدام را، راه حل معضل بیکاری قلمداد میکند، در واقع کارگران خارجی را بخشی از صورت مسئله بیکاری به جامعه ایران معرفی میکند و میخواهد با تحریک جامعه علیه کارگران افغانی و گرفتن حق حیات از آنها، سپری برای نجات موقت خود از سونامی بیکاری بسازد. جمهوری اسلامی تلاش میکند کارگران خارجی را به عنوان عامل بیکاری به جامعه معرفی کند و از این طریق ذهنیت جامعه را متوجه کارگران افغانی بنماید، که سه دهه با کمترین حقوق از روی ناچاری تن به استثمار شدید داده اند. رژیم اسلامی با ایجاد و دامن زدن به تفرقه در بین کارگران میخواهد از جواب دادن به بحران بیکاری شانه خالی نماید.
جامعه ایران جزو آن دسته از جوامع سرمایداری است که حکومتش نه تنها گوچکترین مسئولیتی در قبال ایجاد امنیت شغلی کارگران و سایر اقشار کم در آمد جامعه به عهده نگرفته، بلکه خود از عوامل تشدید آن به شمار میرود.دولت فاشیست اسلامی بارها بسته به شرایط به ضرب و شتم کارگران افغانی دست زده و بخش عقب افتاده جامعه را علیه آنها تحرک کرده است و در شریط کنونی با صدور بخشنامه ای به وزارتخانه ها و استانداری ها برای جلوگیری ازاستخدام اتباع خارجی، علنا خارجی ستیزی خود را به نمایش گذاشته و میخواهد چند میلیون افغانی را نان شب بیاندازد و آنها را تحت فشار قرار دهد تا به افغانستان برگردند.
حدود نیمی از جمعیت ۳ میلیونی افغانی های ساکن ایران اقامت موقت ندارند و از ترس جمهوری اسلامی و برگردانشان، مجبور به انتخاب یک زندگی نیمه مخفی شده اند. این بخش با سخت ترین و مشقت بارترین شرایط زیستی روبرو هستند. بخشی هم که دارای اقامت موقت هستند، زندگیشان دست کمی از بخش غیرقانونی ندارد. اینها نیز حق داشتن وسایل نقلیه و حتی تلفن همراه و شماره حساب بانکی ندارند، در نتیجه مجبورند این قبیل وسایل را به نام دیگران بخرند و از این طریق به آن دست پیدا کنند.
صحبت بر سر ۳ میلیون انسان محروم است که اکثریت عظیم آنها، حدود سه دهه است در ایران با مزد نازل در کارهای سخت بدنی به بردگی مزدی در آمده اند، و در شریط بسیار سختی زندگی میکنند و امروز جمهوری اسلامی با این اقدام راسیستی علنا میخواهد محروم ترین بخش جامعه را مورد تعرض قرار دهد و جامعه را علیه آنها تحرک کند، و نفاق بین کارگران ایجاد نماید.
این فاشیسم تمام عیار دولت حسن روحانی را باید افشا کرد. باید تعرض راسیستی به بیحقوق ترین و محروم ترین بخش جامعه ایران را، با اعلام همبستگی با آنها، به تعرض متقابل علیه دولت جمهوری اسلامی تبدیل کرد. کمونیستها، آزادیخواهان، رهبران و فعالین کارگری در خارج و داخل ایران باید این فاشیسم دولتی را بشدت محکوم نمایند و بخش آگاه طبقه کارگر با حمایت از هم طبقه ای های خود و اعتراض به جمهوری اسلامی، تلاش نماید جلو اجرای شدن بخشنامه نژاد پرستانه و ضد کارگری را که در آن، اشتغال اتباع خارجی ممنوح شده است، بگیرد. و با دفاع از حقوق کارگران خارجی و برسمیت شناسی حقوق شهروندی و حق اشتغال برای همه افغانی های ساکن ایران، همبستگی کامل خود را با آنها و سایر کارگران خارجی ساکن ایران اعلام نماید و با صدای بلند نفرت خود را از کلیت جمهوری اسلامی، اعلام کند.
۲۰۱۴/۰۷/۲۴