دربارۀ تدارک حزب: مباحثات

دربارۀ تدارک حزب: مباحثات

علیرضا بیانی- بهمن شفیق

از کارگر میلیتانت شماره ۷۲

نظر علیرضا بیانی ذیل مطلبی تحت عنوان «بیانیۀ اعلام موجودیت “تدارک کمونیستی- جنبش سازمان یابی حزب پرولتاریا“» مندرج در سایت امید*

***

ضمن عرض سلام و تشکر برای مطرح کردن موضوعی اساسی، در رابطه با این اطلاعیه نکاتی به نظرم رسید که فکر کردم بد نیست اینجا مطرح کنم.

۱- چرا امر به این خطیری، یعنی تدارک کمونیستی سازمانیابی حزب پرولتاریا اکنون در دستور کار شما قرار گرفته است، آیا مسأله خاصی به وجود آمده که اکنون فراخوان تدارک چنین حزبی را صادر کرده اید. اگر آری آن مسأله چیست. در توضیحات بالا البته به نکاتی اشاره شده است، اما آن ها نمی تواند دلیل تدارک سازمانیابی حزب پرولتاریا برای از این به بعد جنبش کمونیستی باشد، مثلاً جایگزینی دمکراسی و حقوق بشر و بازار آزاد و نظایر این با موضوعاتی مثل خدا و خانواده مقدس و مالکیت خصوصی نمی تواند دلیلی بر سازمانیابی حزبی باشد. اولاً مکانیسم خدا و خانواده مقدس و مالکیت خصوصی نه تنها جای خود را با چیز تازه تری عوض نکرده بلکه در همه موارد بسیار متداول و برجسته تر هم شده. با موضوع خدا و دین بخشی از جهان سرمایه داری بیش از گذشته سرگرم شده است و خانواده همچنان به قوت خود باقی است و مالکیت خصوصی هم که قانون اساسی نظام سرمایه داری است و با چیزی اساسی تر از آن معاوضه نشده است. ثانیاً مؤلفه های دمکراسی و حقوق بشر و بازار آزاد همزاد سرمایه داری بوده و همچنان هست، این ها مواردی نیست که اخیراً به مدار نظام سرمایه داری الحاق شده باشد؛ و تازه، مؤلفه های دائمی که سرمایه داری را تعریف می کند را هم کنار زده باشد. از این گذشته شما از سازمانیابی حزب پرولتاریا صحبت می کنید و این لابد باید به این معنی باشد که چنین حزبی «ساخته» نمی شود بلکه آن چه که در تاریخ جنبش کمونیستی موجود بوده دوباره سازمانیابی می شود. اگر این برداشت درست باشد لابد باید این معنی را هم در بر داشته باشد که حزب به عنوان ابزار رهبری جنبش های انقلابی با مؤلفه هایی که به قول شما در سابق سرمایه داری را تعریف می کرد هم وجود داشته و وجود و ضرورت آن وابسته به تغییرات تازه ای در نظام سرمایه داری نبوده است.

۲- سؤال دوم نام این حزب است. فرض کنیم مرحله تدارکات حزب به خوبی طی شد و روزی، دیر یا زود، این حزب اعلام موجودیت کرد. سؤال این است که آیا این «حزب پرولتاریا» در برگیرنده پرولتاریا به معنی عام آن است و یا متشکل از کارگران کمونیست و انقلابی است و روشنفکران انقلابی است. اگر دربرگیرنده حالت دوم باشد در این صورت نام آن با محتوی آن در تناقض قرار نخواهد گرفت؟ اگر پاسخ این باشد که این حزب کمونیست پرولتاریا خواهد بود، در این صورت پرسش اصلی تر مطرح می شود که عبارت از این است که شما از کجا می دانید پرولتاریا این حزب را به عنوان حزب خودش خواهد پذیرفت که از قبل چنین نامی برای آن در نظر گرفته اید. آیا این قیم مآبی محسوب نمی شود که به جای پرولتاریا حزبی ساخته شود و گفته شود این حزب پرولتاریا است. مگر همین حالا کم از این نوع احزاب داریم که خود را حزب کمونیسم کارگری ایران یا حزب کمونیست ایران و نظایر این می نامند، چرا باید یکی دیگر مشابه آن ها ساخته شود و به جای آن به یکی از همان ها نپیوست؟

۳- موضوع بعدی که می خواستم مطرح کنم این است که یک حزب کمونیستی نمی تواند در عرصه ملی یک کشور بنا نهاده شود بدون آن که در تدارک ساختن یک بین الملل انقلابی نباشد و یا نقداً عضوی از چنین بین المللی نباشد. همه احزاب به اصطلاح کمونیستی موجود ایران در واقع از این نظر احزاب ناسیونالیستی هستند که مشابه بین المللی نداشته و یا در یک سازمان بین المللی عضو نیستند، و این در حالی است که مفهوم انقلاب زمانی کمونیستی خواهد شد که ابعاد جهانی به خود بگیرد.
۴- سؤال آخر هم این است که چطور ممکن است حزبی که هنوز حتی نطفه آن شکل نگرفته بخواهد در تدارک «انقلاب اجتماعی» باشد که برای خود هدف انقلاب اجتماعی را تعریف می کند. آیا حزبی که شما در نظر دارید بسازید قصد جهش از روی دوره «انقلاب سیاسی» را دارد، اگر نه، پس چرا از انقلاب اجتماعی حرف می زند و نه از انقلاب سیاسی؛ و اگر آری، سؤال تازه تری طرح می شود که عبارت از این است که مگر قرار است انقلاب اجتماعی را حزب کمونیستی پرولتاریا تدارک ببیند، پس وظیفه شوراهای کارگری چه می شود در این میان.

۵- در آخر نکته دیگری مطرح می شود و آن این است که شما از چه طریقی تدارک سازمانیابی این حزب را برنامه ریزی کرده اید و چرا آن را در این فراخوان اعلام نکرده اید. مثلاً آیا نشریه یا بولتنی در نظر دارید منتشر کنید که مباحثات پیرامون حزب در آن به بحث گذاشته می شود، و یا خلاصه چه مکانیسمی برای تدارک آن در نظر گرفته اید.

با تشکر

عیلرضا بیانی

*

http://omied.de/index.php/item/1278-2014-04-25-06-52-31

پاسخ: بهمن شفیق

با سلام و تشکر متقابل از طرح سؤالات،

بخشی از سؤالاتی که شما طرح کرده اید در واقع ارائه دیدگاه هایی در مقابل دیدگاه های تاکنونی طرح شده از جانب ما هستند که می توان آن ها را به عنوان یک سؤال کوتاه فرموله کرد، پاسخ آن ها اما در حد یک کامنت و دو کامنت نخواهند بود. از این جمله اند سؤال در مورد رابطه انقلاب در یک کشور و انقلاب جهانی و از این دست سؤالات که در امتداد مباحث موجود فی مابین رگه ها و گرایش های مختلف جنبش سوسیالیستی در قرن بیستم طرح بودند و هنوز هم، به ویژه موضوعات مورد علاقه گرایشات تروتسکیستی را تشکیل می دهند. یا پرسش در رابطه با شورا و حزب که تاکنون در ادبیات ما به اندازه کافی به آن پرداخته ایم و در جریان همان مباحث تدارک کنفرانس مؤسس هم آمده اند. با این همه ما به آن چه تاکنون نوشته ایم اکتفا نخواهیم کرد و باز هم این کار را خواهیم کرد. اما امیدوارم تفاهم داشته باشید که در یک کامنت امکان ورود به چنین مباحثی نیست. مگر این که بحث را پیشاپیش مثله کرده و در سطح چند فرمول کلیشه ای و وولگار بخواهیم ارائه کنیم که آن هم بیشتر به اغتشاش می انجامد تا به روشن شدن موضوعات. با این همه به اختصار به چند نکته در سؤالات شما اشاره می کنم. با این توضیح از پیش که تفصیل این پاسخ ها را باید در نوشته های دیگر ما دنبال کنید.

نخست در مورد انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی پرسیده اید. روشن است که از نظر ما انقلاب اجتماعی بدون انقلاب سیاسی بی معناست. انقلاب سیاسی لحظه ای از انقلاب اجتماعی است. اما انقلاب سیاسی مستقل از انقلاب اجتماعی تنها می تواند یک انقلاب بورژوائی باشد و چنین انقلابی نیز در جهان امروز ارتجاعی است در لباس انقلاب. دوره ای به نام “دوره انقلاب سیاسی” معنائی جز همراهی با جنبش های بورژوائی ندارد. علاوه بر این هر جمع کمونیستی، ولو هر چند کوچک، برای همان هدفی مبارزه می کند که وسیعترین اتحاد طبقاتی پرولتاریا: انقلاب اجتماعی. نمی شود مبارزه را برای چیز دیگری شروع کرد و وسط راه مسیر دیگری را در پیش گرفت. ضرورت انقلاب اجتماعی از بزرگی و کوچکی امروز احزاب ناشی نمی شود، از انکشاف مبارزه طبقاتی در خود جامعۀ سرمایه داری ناشی می شود. این به معنای آن نیست که انجام انقلاب اجتماعی امری فوری است، مبارزه برای آن اما امر همیشگی هر کمونیستی هست و باید باشد.

دوم بسیاری از جزئیات در رابطه با نام حزب آتی و این که چه کسانی می توانند عضو آن باشند و یا این که آیا انتخاب نام برای حزب آتی “قیم مآبی” نیست طرح کرده اید. همۀ این هایی که شما طرح کرده اید قبلاً نیز توسط دوستان و رفقای دیگری و به اشکال گوناگونی طرح شده و پاسخ نیز گرفته اند. فرمولبندی شما و به ویژه آن “قیم مآبی” که به ما نسبت می دهید نشان می دهد که شما این مباحث را نخوانده اید. می توانید به اسناد تدارک مباحث کنفرانس مؤسس در همین سایت مراجعه کنید و پاسخ همه این سؤالات را آن جا خواهید یافت. فقط تأکید مجدد بر یک نکته را لازم می دانم و آن این که ما در هر فرصتی به صراحت و بکرات اعلام کرده ایم که حزب کمونیستی پرولتاریای ایران در داخل ایران و نه در خارج تشکیل خواهد شد. ما برای هر گونه تشکلی که داعیه حزب کمونیستی طبقۀ کارگر ایران را داشته باشد و در خارج از ایران تشکیل شده باشد و یا فعالیت در خارج از کشور را مبنای کار خود قرار دهد، کمترین مشروعیتی قائل نیستیم. روشن است که تلاش ما نیز در جهت تقویت و شتاب بخشیدن به همین روند در داخل ایران خواهد بود. کنگرۀ مؤسس آن حزب است که در همۀ مواردی که شما طرح کرده اید تصمیم خواهد گرفت. کار ما تلاش برای دستیابی به آن کنگره است. نه بیشتر از آن و نه کمتر از آن

سوم پرسیده اید که چرا اکنون امر تدارک حزب کمونیستی پرولتاریا در دستور کار ما قرار گرفته است. این پرسشی است بجا. خیلی ساده بگویم، این امری است که با تأخیر صورت گرفته است. علت آن هم در هیچکدام از تحولات مورد اشاره شما در رابطه با مالکیت و دمکراسی و غیره نیست. رفقایی که امروز در تدارک کمونیستی با هم متحد شده اند با آن که از سنت ها و پیشینه های مختلف می آیند، اما وجه مشترک تمام دوران فعالیت کمونیستی شان باور به این بوده است که پرولتاریا بدون تحزب قادر به انجام موفقیت آمیز انقلاب اجتماعی نخواهد بود. از این نظر هیچ تغییری در فعالیت های ما صورت نگرفته است. می توانید نوشته های ده سال پیش هر کدام از ما را بخوانید و همین مضامین را در آن ها نیز می یابید. آنچه تغییر کرده است استراتژی دستیابی به این تحزب است. تا پیش از جنبش سبز تحقق این امر از دید ما در گرو تحولات عمومی تر در درون جنبش کارگری و در درون چپ سوسیالیست ایران به طور کلی و نیروها و گرایشات معینی از آن به طور اخص بود. حرکت و نقش گذاری خود مان را نیز بر بستر همین تحولات عمومی درک میکردیم. تحولات سال های اخیر، گردش به راست در آن چه که نام جنبش کارگری بر خود نهاده بود، افلاس سیاسی چپ در جریان جنبش سبز و چرخش هر چه بیشتر آن در روی آوری به استراتژی ها و صف بندی های اپوزیسیون بورژوازی پرو غربی و شرکت آن در پروژه های مختلف این اپوزیسیون همراه با آشکار شدن پیوند استراتژیک چپ با بورژوازی در سال های پس از بحران اقتصادی و شروع جنبش نان و آزادی و جنگ داخلی در سوریه و تهاجم نظامی به لیبی، همه و همه تأکید بر این امر را برای ما برجسته نمود که مسیر سازمانیابی کمونیستی پرولتاریای ایران نه در دل و بر بطن تحولات عمومی چپ، بلکه در مقابله با آن و به گونه ای مستقل رقم خواهد خورد. تحولات امروز در اوکراین نیز تأکید مضاعفی بر این واقعیتند که دستگاه فکری و استراتژی سیاسی چپ در ایران تحت سلطۀ کامل بورژوازی است. این نتیجه ای بود که ما در جریان جنبش سبز نیز بدان رسیده بودیم و از این نقطه نظر اقدام امروز ما با تعلل صورت می گیرد.

چهارم پرسیده اید که کدام مکانیسم ها را برای تدارک تحزب پرولتاریا در نظر گرفته ایم و آیا بولتنی منتشر خواهیم نمود؟ پرسش شما بیشتر ناشی از مشاهده سبک کار رایج در چپ در خارج از کشور است. مؤثر ترین مکانیسم برای تغییر این اوضاع از نظر ما شکل گرفتن کار کمونیستی متمایز است. کار کمونیستی ای که رکن آن بر سازماندهی طبقاتی قرار داشته باشد. ادبیات ما، کنفرانس های ما، توان تشکیلاتی و سیاسی و نظری ما باید در خدمت این روش متمایز قرار بگیرد. اگر بتوان از مکانیسم حرف زد، چنین مکانیسمی است که ما را به آن سو هدایت خواهد کرد.

و سرانجام این که ضمن توصیه به مطالعه اسناد تاکنونی (از بیانیه تدارک انقلاب اجتماعی تا سایر اسناد مربوط به کنفرانس مؤسس) به این نکته هم لازم است اشاره کنم که هیچ کدام از مباحث تاکنونی طرح شده مباحث بسته شده ای نیستند. کنفرانس مؤسس ما را موظف کرده است که تا چند ماه آتی کنفرانس اول تدارک کمونیستی را سازمان دهیم. با شروع کار عملی آماده سازی کنفرانس آتی، قطعا این مباحث نیز – به ویژه در زمینه استراتژی کمونیستی – ادامه خواهند یافت و انتظار من این است که “تدارک کمونیستی” همان روالی را که در جریان برگزاری کنفرانس مؤسس در پیش گرفته بود، این بار نیز ادامه دهد و از مباحث دیگران – اعم از موافقت یا مخالفت با مباحث ما – استقبال نموده و این مباحث را نیز درج کند.

با تشکر مجدد

http://omied.de/index.php/item/1278-2014-04-25-06-52-31