ببخشید، شما؟!

نزدیک به بیست سال است که کسی از چند و چون و هویت واقعی امثال آذرین و رضا مقدم خبری ندارد. اینها در دوره ای به اعتبار شخصیتهای واقعی و سرشناس جنبش کمونیستی ایران، مورد اعتماد بودند. اما پس از پیوستن اینها به جریان دو خرداد، یعنی در فاصله زمانی نزدیک به دو دهه ناقابل، به فعالیت دیگری جز “افشاگری” علیه احزاب و شخصیتهای حقیقی و کمونیستی به کار دیگری مشغول نبوده اند. نزدیک به بیست سال است که هیچکس در سطح اجتماعی، جز آنهائی که تنشان به تن اینها خورده است، و با شناحت بی پرنسیپی هایشان از آنان فاصله گرفته و در نتیجه حساب خود را جدا کرده اند، کسی از سلامت اخلاقی و سیاسی و “مالی” و ملاک سنجش ادعاهای “خط دار” آنها با کردار و رفتار خودشان در زندگی واقعی، خبر ندارد.
طی این مدت نزدیک به بیست سال، افراد مذکور از نظر انتخاب راه سیاسی “داوطلبانه” “صفوف کمونیسم” را “ترک” کردند و در روز روشن بدون اینکه عرق شرمی بر پیشانی شان بنشیند، با جناحی از رژیم اسلامی رفتند. همان وقتها به همه جنبشهای اجتماعی، از جمله جنبش کارگری، که ریاکارانه سنگ دفاع از آن را به سینه میزنند، فراخوان دادند که “فرصت” شان برای پذیرفتن هژمونی جناحی از رژیم اسلامی، از همان دوره به قدرت رسیدن خاتمی رو به “پایان” است. با اینحال علیرغم شکست دوخردادیون رژیم برای “متعارف” کردن سرمایه داری ایران و تحول اسلام سیاسی به روبنای سیاسی رژیم “سرمایه داران”، اینها به وظیفه پاپوش دوزی و پرونده سازی برای کمونیستها و شخصیتهای حقیقی اپوزیسیون و جنبش کارگری کماکان ادامه داده اند. توجیه این پیگیری خط دیرین حزب توده، یعنی دفاع از جناح “ضدامپریالیست” رژیم اسلامی به بهانه بخش سلطنت طلب “ضد انقلاب مغلوب” و نفرتی که بشریت از رژیم اسرائیل دارد، نباید کسی را فریب بدهد و یا “بدهکار” و ساکت کند. ماجرای افشاگری علیه اسانلو برای گرفتن پول “کثیف” و “حرام” سلطنت طلبان، و بیرون کشیدن “پرونده” همسوئی حزب کمونیست کارگری با “رژیم صهیونیستی اسرائیل”، آنهم از آرشیو مقطعی که این جنابان به میدان دو خرداد اسباب کشی سیاسی کرده و به آن “انتقال” یافته بودند، بسیار نخ نماست. این “پیگیری” در وفاداری به سنت حزب توده علیرغم ضربات سختی که بر تحزب کمونیسم کارگری وارد شده است، و علیرغم اینکه بدیل سلطنت طلبی در ۱۰۰۰ قدمی قدرت سیاسی در آتیه جامعه ایران نیست، باید جای “تامل” باشد.
اینها دارند فی السبیل اله برای پروژه های “موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی” رژیم اسلامی ماتریال فراهم میکنند. نباید تعجب کرد که در ادامه سریالهای این موسسه، پس از انتشار کتابهای “پژوهشی” در مورد چریکهای فدائی، مجاهدین و حزب توده، به مدارک “از درون” و “افشاگری مستند” خودی های اسبق علیه کمونیسم کارگری، و فعالان کارگری “سلطنت طلب” و “صهیونیست” استناد کنند. این را باید متوجه بود. بخاطر جمع شدن مشتی کارگر پناه عافیت طلب و بی هویت که کارنامه سیاسی شفافی ندارند و از نظر سیاسی و اخلاقی، بی پرنسیپ اند، نباید ساکت بود و مرعوب شد.
۲۱ ژوئیه ۲۰۱۴
iraj.farzad@gmail.com