تجسم آزادی / زهره مهرجو

Ankare“تجسم آزادی”

از: زهره مهرجو

۱۹ ژولای ۲۰۱۴

“تقدیم به رضا شهابی، و سایر کارگران دربندی که جرمشان بجز آگاهی و دفاع کردن از مسلم ترین حقوق خویش و هم طبقه ای های خویش چیزی نیست.”

نگاهش بر آینۀ برکه ای

می تابد –

برمی چیند از زلال آب،

همچو پرنده ای

که از شاخگان

دانه ها را.

عاشقانه مثل ماه

می ساید بر جداره ها،

می زند چنگ بر اجسام،

می جوید –

همچو کودکی بی باک

کنجکاوانه می رود به پیش،

می شکافد حصار فاصله ها را.

نگاهش ما را به سوی خویش می خواند،

او که وجودش در عمق شب

می سوزد –

همچو شعله های آتش

بی امان

می دمد بر باد،

می رسد تا ابرها،

تا ستاره ها،

می درخشد بر دامن افق.

نگاهش ما را

به یگانگی می خواند،

به گام نهادن در راهی هدفمند،

تلاش کردن،

عشق ورزیدن،

در کنار هم ماندن،

ایثار کردن؛

نگاهش ما را

به آزادگی فرا می خواند ..!