در حاشیه مقاله ”ملزومات استقلال کردستان عراق” نوشته هلمت احمدیان

اخیراً از سوی هلمت احمدیان عضو کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران، مقاله ای با عنوان: ”ملزومات استقلال کردستان عراق” انتشار یافته است که توجه برانگیز است. ایشان در همان پاراگراف های اول نوشته اش ”استقلال را فی نفسه راهکار مثبتی” دانسته است، اما تا پایان نوشته اش بگونه ای شفاف و قاطع نمی گوید که بالاخره بعداز رویدادهای اخیر عراق و درهم ریختگی ساختار حکومتی این کشور و دگرگون شدن موقعیت ژئوپلتیک کردستان و ایجاد شرایطی ویژه برای مردم کرد در این کشور، باید به این ”راهکار مثبت” دست بُرد یا نه؟!

موضع رفیق هلمت در قبال شرایط ویژه ای که در کردستان حاکم است، در هاله ای از کلی گویی و اضافه گویی گُم است و اگر چه وی به صراحت مخالفتی با گزینه استقلال اعلام نمی کند، اما از لابلای اما و اگر گفتن هایش مخالفتش بیرون می زند و می توان پی برد که به زعم ایشان نه زمانش فرا رسیده و نه ملزوماتش آماده است. جالب اینجاست که اگرچه وی به موانع سرراه و ملزومات استقلال اشاراتی دارد، اما هیچ راهکاری جدی و عملی برای رفع موانع و فراهم سازی ملزومات موردنظرش ارائه نمی دهد.

بهتر است به روال متن نوشته ایشان پیش رفت و نمونه هایی آورده شود تا منطق مخالفت خوانی های وی با گزینه استقلال بیشتر روشن گردد.

در این مقاله آمده است که: ”مردم دل خوشی از حکومت مرکزی ندارند و استقلال، تمایل مردم است.” اما نمی گوید که بالاخره تکلیف مردمی که از حکومت مرکزی دل خوشی ندارند چه می تواند باشد؟ آیا باید آنها را از پیگیری این تمایل باز داشت؟ آیا باید سکوت کرد و منتظر تصمیم و اراده رهبران بورژواناسیونالیست کُرد شد؟ یا اینکه صریح و قاطع مردم را تشویق به پیگیری این خواست و وارد شدن به پروسه آن کرد؟ پاسخی که از منطق جاری در نوشته رفیق هلمت می توان دریافت، این است که: حالاحالاها باید صبر کرد!

تفکر ناظر بر نوشته رفیق هلمت عاجز از درک حساسیت رویدادهای منطقه ای و بند و بست های پشت پرده و سناریوهای از پیش آماده شده است، والا بجای ابراز نگرانی نمودن از فراهم نبودن ملزومات و دعوت کردن مردم به صبرکردن، آنها را به دخالتگری مستقیم در این پروسه تشویق می کرد تا با اتکاء به همبستگی توده ای خود و طرح خواست های مشخص شان، اعلام کنند که چگونه کردستان مستقلی می خواهند و از کردستان مستقل چه توقعاتی دارند!

مردمی که بدانند چه می خواهند و چه نمی خواهند، به آنهایی که امروز سُکاندار حاکمیت کردستان اند، اجازه نخواهند داد سوار بر تمایل جدایی خواهی مردم، خود را قهرمانان عرصه استقلال طلبی جابزنند و بر کثافتکاری های تاکنونی شان پرده بکشند و روال همیشگی فساد حکومتی تاکنونی خود را اینبار بنام ”دولت مستقل کُردی” تداوم بخشند و راه را برای ظهور ولیعهدهای بدنیا نیامده خود هموار سازند!

واقعیت این است که اوضاع و احوال سیاسی عراق و کردستان متأثر از رقابت های امپریالیستی از سویی و دخالتگری ها و دستکاری های کشورهای رقیب در منطقه از سویی دیگر، تغییرات تازه ای می طلبد و عراق و کردستان وارد این پروسه تغییر شده اند. کسی نمی تواند این واقعیت را انکار کند و همه به این تغییرات در راه، اشاره دارند و این تغییرات هم بدون سناریو و بدون دخالت های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و دول ذینفع منطقه، صورت نمی گیرد. یکی از محصولات این تغییر، می تواند استقلال کردستان باشد!

در حالی که دولت مرکزی عراق بشدت بحران زده و بی ثبات است و کردستان آسان تر از هر زمان امکان انتخاب گزینه های حکومتی را دارد، چه گزینه ای می تواند مطلوب تر از اعلام استقلال و تشکیل دولت مستقل کردستان باشد؟ در شرایطی که نه حکومت مرکزی بر کل جغرافیای عراق تسلط دارد و نه کردستان هم همه جانبه از حق تعیین سرنوشت خویش بهره مند است، استقلال یافتن و به جرگه رسمی کشورهای جهان پیوستن، نه تنها مُتضمن ایجاد فُرجه های بهتری برای مردم خواهد بود، که مردم این جغرافیا را از خیلی از کشمکش ها ازجمله کشمکش های قومی و طائفی و مذهبی دور نگه خواهد داشت.

پیشینه خونین مردم کردستان و همه قرائن و شواهد کنونی، حکایت از این دارند که همزیستی مسالمت آمیز مردم کردستان با مردم دیگر مناطق عراق که درگیر یک جنگ خونین مذهبی و طائفی هستند، امکان ناپذیر شده و تنها راه باقی مانده برای مصون ماندن از چنین جنگ خونینی، مستقل گشتن و اعلام دولت مستقل کردستان است که باید طی رفراندومی تثبیت و اعلام شود.

واقعیت این است که کردستان فعلی عراق، با گذشت بیش از بیست سال دولت داری، هم اکنون بیشتر المنت های اساسی و بنیادهای یک حکومت و یک دولت مستقل را دارد و همین الان هم به مثابه یک دولت مستقل عمل می کند. اقلیمی که جغرافیایش را دارد، تکیه گاه مالی و اقتصادی اش را دارد، نیروی مسلح و دفاعی اش را دارد و صاحب مراکزی آموزشی و داویر و مؤسساتی هم هست و اکثریت قریب به اتفاق مردمش هم خواهان استقلال اند، بطور مادی و عملی آمادگی لازم برای وارد شدن به پروسه استقلال را دارد. اینکه ما چه نوع حکومت مستقلی را مطلوب و مقبول می دانیم، بحث دیگری است و این امر نمی تواند مانعی برای رویگرداندن از روندی باشد که باحتمال زیاد در آستانه وقوع است.

برگردیم به موارد دیگری از اظهارات رفیق هلمت:

رفیق هلمت در این مقاله به صراحت مردم کرد را از آمریکا و ایران به عنوان حامیان عراق می ترساند. معلوم نیست که چرا باید به روی مردمی که برای تحقق یکی از آرزوهای دیرین شان می خواهند وارد عرصه ای سرنوشت ساز از مبارزه شوند، شبح آمریکا و ایران را گرفت و آنها را ترسانید؟ چرا نباید تمایل به مبارزه این مردم را تقویت کرد و راه های عملی وارد شدن به این پروسه را به آنها نشان داد؟ چرا باید موانع را بزرگتر از آنچه هستند جلوه داد و مردم را از وارد شدن به عرصه مبارزه برای آغاز پروسه جدایی و استقلال برحذر کرد؟ چرا نباید کمونیست ها، آزادی خواهان و برابری طلبان و سکولارهای جامعه را فراخواند تا با تبلیغ و ترویج شان در میان توده های مردم؛ برای بسترسازی تحقق این خواست تلاش نمایند؟ چرا نباید از هم اکنون ضمن فرموله کردن خواست ها و توقعاتی که تضمین کننده آزادی و آسایش و امنیت و آرامش و یک زندگی مرفه برای همه آحاد جامعه باشد، پلاتفرم مطالباتی خود را به رهبران حاکم – همانهایی که بهر تقدیر فعلاً بر این مردم حکم می رانند- تحمیل کرد و آنها را متوجه ساخت که از کردستان استقلال یافته چه توقعاتی دارند!

بالاخره اگر ”نفس استقلال راهکار مثبتی است و مردم هم دل خوشی از حکومت مرکزی ندارند” و تمایل به جدایی هم در میان مردم بالاست، چرا با ردیف کردن یک مشت اما و اگر، تحقق این تمایل جدی و عمومی مردم را ناممکن جلوه داد؟ چرا بجای تبلیغ امکان ناپذیری، راه امکان پذیری را هموار نکرد؟! مگر شرایط تحقق اصل: ”حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی کامل”، همینی نیست که امروز کردستان عراق در آن واقع است؟! بنظر می رسد که اساس نگرانی رفیق هلمت و هر آنکس که مخالف استقلال است، این باشد که آنرا همچون پروسه ای که آغاز و انجامی دارد نمی بینند و بخیالشان همین فردا و طی بیانیه ای می توان آنرا اعلام کرد.

واقعیت این است که وارد شدن به پروسه استقلال، وارد شدن به عرصه ای دیگر از مبارزه است که نه آسان است و نه غیرممکن. آسان نیست، برای اینکه باید برای هموار کردن بسترهایش و فراهم نمودن ملزوماتش تلاش کرد. غیرممکن هم نیست، برای اینکه در نتیجه اتفاقاتی که افتاده است و موقعیت های مناسبی که فراهم شده است، زمان مناسب تحقق چنین خواستی فرا رسیده است.

آیا در این مسیر با مشکلاتی روبرو می شویم؟ البته که می شویم. آیا این پروسه، پروسه ای آسان است؟ البته که نیست. مبارزه برای تحقق استقلال بدون کشمکش و چالش و تحمل درجاتی از مشکلات امکان پذیر نیست. بنابراین با علم به اینکه وارد شدن به چنین پروسه ای، وارد شدن به عرصه ای از مبارزه است که مشکلات و موانع خود را دارد، نباید از بیم موانع سرراه؛ از وارد شدن به پروسه ای سرنوشت ساز هراسید و عملاً فرصت ها را از دست داد و موقعیت ها را درک نکرد و تحقق این تمایل را موکول به محال کرد. کار کمونیست ها این است که این حقیقت ها را بازگویند تا کاراکترهای اصلی این عرصه که مردم باشند، بدانند که چکار باید کرد!

تاریخاً ملت های تحت ستم چشم براه تضعیف موقعیت دولت مرکزی و بهره مندی از حق تعیین سرنوشت خویش اند، اما با منطق جاری در نوشته رفیق هلمت اکنون که دولت مرکزی عراق تکه پاره شده است، مردم کردستان عراق ”بهتر” است هوای استقلال را از سر به در کنند و سهم در تحکیم ”دولت وحدت ملی” داشته باشند!

شاید رفیق هلمت هنوز باورش نشده است که حکومت مرکزی عراق درب و داغان شده است و لابد او نیز هم نظر با دبیر اول کومه له براین باور است که تسلیم ارتش عراق و هزیمت آن ”طرح مهندسی شده مالکی” بوده و امروز و فرداست که مالکی ارتش شکست خورده اش را ”سروسامان” دهد و سوپرمن وار به میدان آید و همه چیز را سرجای خودش برگرداند و حکمروایی اش را ادامه دهد و نیروهای مسلح اقلیم کردستان هم باید وجب به وجب از مناطقی را که این مدت در آن استقرار یافته اند و از آن پاسداری کرده اند، دو دستی تحویل ”نیروی نظامی بازسازی شده دولت مرکزی” بدهند!

طبعاً اگر رفیق هلمت هم از این تحلیل رهبری حزبش تأثیر گرفته باشد که گویا مالکی در اقدام دیگری برخواهد گشت و به سان گذشته قدرقدرتی خود را ازسر خواهد گرفت و مخالفانش را سرجایش خواهد نشاند، بایدهم جایگاهی برای فرارسیدن یک فرصت استثنایی برای اعلام استقلال کردستان قائل نباشد! بایدهم نگران کمک های حامیان مالکی در برگرداندن اوضاع به نفع وی و دولت مرکزی اش باشد! بایدهم مردم را از تلاش برای وارد شدن به پروسه تحقق استقلال باز دارد.

قابل درک است که دولت ایران یکی از حامیان و پشتیبانان همه جانبه دولت مالکی است، اما معلوم نیست چرا باید مردم کردستان عراق که خواهان استقلال اند، از بیم حمایت های ایران از دولت مرکزی عراق، این فرصت را از دست بدهند؟! آیا به صرف اینکه دولت مرکزی عراق مخالف جدی تحقق استقلال کردستان باشد، باید از وارد شدن به پروسه استقلال کردستان حذر کرد و پروژه اش را از دستور خارج ساخت و کنار گذاشت؟

در مقاله رفیق هلمت گفته شده است که اظهار علاقه و پشتیبانی دولت ترکیه به مسئله استقلال کردستان، غیراصیل و صوری و دغلکارانه و پشتیبانی اسرائیل هم ازسر دل سوختن برای مردم کرد نیست. اینها حقایق انکارناپذیری هستند و در اینکه موضعگیری امروز ترکیه با آن پیشینه شوینیستی و کُردستیزی اش و پشتیبانی اسرائیل با آن کارنامه نژادپرستانه و فاشیستی اش فاقد اصالت و بدور از دلسوزی است، شکی نیست.

شخصاً براین باورم که در کردستانی مستقل و بدون حسابرسی و کنترل دولت مرکزی، ترکیه نه تنها آسانتر بر منابع نفتی کردستان چنگ خواهد انداخت، که وسیعترین رابطه تجاری و مناسبات اقتصادی را بنفع خود سازمان خواهد داد و تولیدات تُرکی بیشتری و کمپانی های ریز و درشت زیادتری را روانه کردستان خواهد کرد و امکان غارتگری بیشتری خواهد یافت.

پشتیبانی اسرائیل از استقلال کردستان هم در راستای تعقیب اهدافی استراتژیک و در رقابت سیاسی و نظامی خود با ایران است و با این کارش می خواهد موقعیت ایران و نفوذ این کشور را در عراق و منطقه تضعیف نماید. بنابراین کسی کُردستیزی و فلسطینی ستیزی ترکیه و اسرائیل را از یاد نبرده است. اما معلوم نیست که چرا باید درستی و نادرستی خواست و حق جدایی ملتی را از روی دُز دغلکاری و جنایتکاری کشورهایی که از این خواست حمایت و پشتیبانی کرده یا خواهند کرد، نتیجه گرفت؟! و به صرف اعلام پشتیبانی این کشورها، حقانیت مطالبه امروز مردم کردستان زیر سوال برود و اظهار علاقه و پشتیبانی این کشورها از چنین خواستی، مانع از وارد شدن خواستارانش به این پروسه باشد؟

و اما در رابطه با موضعگیری ایران: طبعاً استقلال کردستان عراق، برای ایران تلخ و ناگوار است. اما نه در حد ”نوشیدن جام زهر” که رفیق هلمت توصیف نموده است. هلمت می پندارد: ”تحقق استقلال کردستان برای رژیم ایران که با کردستان عراق هم مرز است و خود با مسئله کرد در داخل ایران درگیر است، بمثابه مجبور شدن به “نوشیدن جام زهر” است.” بعید بنظر می رسد که استقلال کردستان عراق، در کردستان ایران چنان جنب و جوشی راه اندازد که جمهوری اسلامی را ”مجبور به نوشیدن جام زهر” نماید.

کردستان عراق نزدیک به یک ربع قرن است که ”دولت کُردی” خودش را دارد و با وجود روابط و مراودات وسیع و روزمره ای که در میان این دو کردستان در جریان است، تا کنون هیچ اتفاقی در کردستان ایران نیافتاده است. به باور من محرک های تکان دهنده در کردستان ایران و به جنب و جوش افتادن مردم در این جغرافیا را نه از جنب و جوش برای مسئله ملی، که باید برای مطالباتی دیگر دید! نگرانی اصلی جمهوری اسلامی هم نه از بیم جنب و جوش احتمالی مردم کردستان، که در رابطه با مسائل استراتژیک تری است.

براین باورم آن اندازه جمهوری اسلامی ایران از کوچک شدن جغرافیای عراق و تضعیف حاکمیت شیعی بر پهنه عراق و قطع خطوط مواصلاتی اش و کمتر بحساب آمدنش در معادلات سیاسی منطقه ای و فرامنطقه ای نگران است، از بالا گرفتن جنب و جوش در کردستان ایران نگران نیست.

در ارتباط با موضعگیری های قدرت های امپریالیستی و در رأس آنها آمریکا هم، حتی اگر از سوی آنها رسماً هم موضعی اعلام نشده باشد، دال بر این نیست که پشت پرده بند و بست هایی صورت نگرفته باشد. هنر دیپلماسی و سیاست بازی همین است که کارهای اصلی پشت پرده صورت بگیرند و همواره هم راه فرار و انکار و فریب هم باز باشد. مگر می شود متحدین بسیار نزدیک آمریکا در منطقه (اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و…)، بدون رایزنی و مشورت با آمریکا چنین بی گدار به آب زده باشند و تمام قد بارزانی را در طرح پروژه استقلال کردستان حمایت کرده باشند؟!

با همه این احوال و علیرغم اینکه کدام کشور در حمایت از استقلال کردستان چه سودایی در سر دارد، مردم نباید از بیم این سوداگری ها یک فرصت استثنایی را که بخشاً ناشی از رقابت ها و شکاف های فیمابین دولت های منطقه است از دست بدهند و یا دنباله رو تصمیم و اراده رهبران کُرد گردند و به آنها مجال بدهند تا فرصت را بقاپند و حول و حوش این خواست مردم مانور بدهند.

به موارد دیگری از مقاله رفیق هلمت برگردیم:

در این مقاله آنجا که اشاره به ملزومات عملی و مادی جدایی و استقلال کردستان شده است، بگونه ای فروش نفت کردستان را کافی برای اداره جامعه ندانسته و انگار سهمیه ۱۷ درصدی دولت مرکزی بیشتر از کل فروش نفتی است که دولت کردستان مستقلاً مبادرت به آن دارد؟!

چنین ادعایی که از سوی ”حکومت کُردی” دامن زده می شود و در این مقاله هم به آن استناد شده است، کاملاً بی اعتبار است. رهبران کُرد برای سرپوش گذاشتن بر میزان غارتگری های شان، همواره چنان وانمود می کنند که درآمدهای نفتی کردستان کمتراز سهمیه دولت مرکزی است. حتی اگر این ادعا حقیقت هم داشته باشد، با همین درآمد نفتی ”کمتر از سهمیه دولت مرکزی” هم ( بشرط اینکه توسط حاکمان کُرد و اطرافیان شان به غارت نرود)، می توان زندگی مادی بسیار مناسبی را برای همه مردم تأمین کرد!

سوالی که در ادامه این بخش از بحث مطرح می شود این است که چرا باید تحقق یک آرزوی دیرین ملتی در گرو سهمیه ۱۷ درصدی دولت مرکزی قرار گیرد و اساساً چرا نباید برای امر مهمی چون استقلال، مردم این آمادگی را داشته باشند که یکبار برای همیشه تا تحقق این خواست، تحمل برخی ناهمواری ها را داشته باشند؟ آیا دیگر کشورهای استقلال یافته دنیا یکشبه و بدون هیچ مانع بزرگ و کوچکی به استقلال دست یافته اند؟

این مقاله یکی دیگر از موانع و مشکل در کردستان عراق را، ”اقتصاد کاملاً مصرفی” آن می داند. طبعاً مصرفی بودن کردستان و وابستگی آن به کشورهای همجوار بهر دلیلی که باشد، اگر چه ضعف بزرگی است؛ اما نمی تواند مانعی در راه استقلال یابی تلقی گردد. مانع دانستن آن برای مستقل شدن، تداوم بخشیدن به وضع موجود است.

تفکری که با برجسته کردن نبودها و کمبودهای واقعی، گام گذاشتن به پروسه استقلال را به آینده ای نامعلوم وامی گذارد، نمی تواند بپذیرد که استقلال خواستن هم، مانند هر خواست دیگری موانعی پیش رو دارد که باید با آنها دست و پنجه نرم کرد و بر آنها فایق آمد. آن کسی که دورنمای روشنی از فرداروز استقلال و امتیازاتش دارد، می تواند دشواری های سر راه امروزش را هم تحمل کند و بامید آینده ای بهتر، روی پای خود بایستد و در پلاتفرم مطالباتش خودکفایی جایگاه برجسته ای داشته باشد.

یکی دیگر از موانعی که این مقاله به آن اشاره داشته است ”مناطق بینابینی” مانند کرکوک است. در این مقاله گفته شده است که: ”این مناطق مورد کشمکش بین اقلیم کردستان و بقیه عراق است.” چنین ادعایی حتی اگر هم حقیقی باشد، می تواند ابدی نباشد. مناسبات تاکنونی این اقوام و مذاهب در ”مناطق بینابینی” گویای این واقعیت است که ساکنان این مناطق علیرغم اختلافات ملی و قومی و مذهبی شان، در صورتیکه حقوق شان رعایت شود، حاکمیت یک دولت مستقل باصطلاح کُردی را بر بی توجهی های تاکنونی دولت مرکزی و در آتش سوختن و با دلهره زیستن تاکنونی شان و یا خلافت اسلامی وحوش داعشی ترجیح می دهند.

برجسته کردن اختلافات قومی و مذهبی در این مناطق، این حکم را بدنبال دارد که باید دست نگهداشت و منتظر تشریفات قانونی و مصالحه با دولت مرکزی برسر ماده ۱۴۰شد. با این منطق، گویا در صورت مصالحه با دولت مرکزی، دیگر اختلافات قومی و مذهبی عمل نخواهد کرد! آیا واقعاً چنین است؟

هم اکنون در بغداد که نیمی از جمعیتش شیعه و نیم دیگرش سنی و هر دو طرف عرب اند، امان ازهم بریده اند. به باور من در دل این بزرگنمایی کردن های اختلافات قومی و مذهبی در کرکوک، یک منطق قانون گرایی نهفته است که بهیچوجه با واقعیت رویدادها خوانایی ندارد.

در شرایطی که در نتیجه بهم خوردن توازن قوای بین اقلیم کردستان و دولت مرکزی آنچه که مورد اختلاف بوده بنفع کردها تحصیل شده است، دیگر چرا باید منتظر ماند تا تشریفات قانونی برسر ماده ۱۴۰ صورت گیرد. تشریفاتی که با وجود حضور نیروی پیشمرگ در این منطقه و فراری شدن نیروهای دولت مرکزی، نه موضوعیت دارد و نه مشروعیت و پایبندی به آن، جز امتیاز گرفتن دولت مرکزی و جز تأمین رضایت یه کیه تی و صد البته جز تأمین منافع جمهوری اسلامی، حاصل دیگری ندارد!

درست است که در عراق و کردستان قیامی و انقلابی روی نداده است تا در نتیحه آن قوانین گذشته زیر سوال برود، اما در نتیجه رویدادی (بهرصورت) شرایطی فراهم شده است که بخش های جداشده کردستان به جغرافیای واقعی کردستان برگشته اند و عملاً یکی از مطالبات و آرزوهای مردم کردستان امکان حصول پیدا کرده است. آن را ازآن خود ندانستن و منتظر تشریفات قانونی شدن و در دام قانونگرایی افتادن، معنایی جز وفاداری به تمامیت ارضی و منتظر فرمان دولت مرکزی ماندن نیست!

واکنش و موقعیت یه کیه تی در رابطه با وضعیت فعلی به اختصار: خواست استقلال کردستان که ابتکارعمل اش را بارزانی و حزبش در دست گرفته اند، به مذاق یه کیه تی خوش نمی آید. تحقق این خواست موقعیت یه کیه تی را بسیار تضعیف خواهد کرد. یه کیه تی، هم به مثابه حزب رقیب در حاکمیت و هم به مثابه نوچه و فرمانبر اوامر جمهوری اسلامی ایران، تمایلی به تحقق استقلال کردستان و مطرح شدن بیشتر حزب دمکرات عراق (حزب بارزانی) ندارد.

اگر چه مقبولیت خواست استقلال در میان مردم، یه کیه تی را وادار به دو پهلوگویی نموده است. اما نگرانی اش غیرقابل استتار است. نگرانی یه کیه تی دو دلیل اساسی دارد: اولاً نمی خواهد مورد غضب جمهوری اسلامی قرار گیرد. درثانی در فرداروز استقلال کردستان، آن موقعیت و هیبت امروز را نخواهد داشت و این حزب از آن پس در جایگاه سیاسی بسیار ضعیفتری قرار خواهد گرفت. یه کیه تی در جریان رویدادهای اخیر و موضعگیری فرصت طلبانه و غافلگیرانه بارزانی رودست بزرگی خورده است، بگونه ای که چه با مخالفتش و چه با موافقتش با استقلال کردستان، بازنده است.

=============================================================

* در مواردی نقل قول ها نقل به معنی هستند!

عطا خُلقی ۱۸ جولای ۲۰۱۴