رضا شهابی، شرایط کنونی و وظیفه طبقه ی کارگر در برابر او!

رضا شهابی را همه ما کارگران  بویژه کارگران رادیکال و فعال در ایران و حتی درسطح جهان بخوبی می شناسیم. او کارگری است، آگاه به منافع طبقاتی خود و بنا براین یکی از فعالترین و مبارزترین کارگران بر علیه شرایطی است که کارگران را بعنوان یک طبقه در استثمار، فقر و نداری و توهین و تحقیر قرار داده است. این شرایط اجتماعی که امروز، سراسر جهان را تحت سلطه خود دارد، سرمایه داری امپریالیستی است که در ایران  بوسیله یک دولت بغایت دیکتاتور و ارتجاعی رتق و فتق می یابد که هیچ حقوقی را برای همه مردم زحمتکش، زنان و کودکان و بخصوص طبقه ی کارگر، بعنوان تولید کننده اصلی نعم مادی برسمیت نمی شناسد و هر گونه مبارزه در آن جامعه را برای این حقوق که حق کارگران برای داشتن تشکلات خود ساخته اقتصادی و سیاسی و داشتن حق تجمع و تحزب سیاسی و آزادی های سیاسی- اجتماعی و یک زندگی در رفاه و مطابق استاندارد های انسانی است را، با شدیدترین وجهی سرکوب می کند و کارگران  و سایرین یعنی مبارزان را زندان و شکنجه و اعدام و تیر باران می کند. و تا کنون دستکم ۱۰۰ هزار اعدامی  از زندانیان سیاسی را در پرونده خود دارد. رضاشهابی کارگری است که بر علیه این وضعیت برخاسته و برای همین است که او را مانند سایر همطبقه ای هایش زندانی کرده و ۶ سال زندان، برایش و بهمین جُرم تعیین کرده اند.

اما، رژیم حاکم که می داند، کسانی مثل رضا شهابی حتی اگر در زندان نیز باشند، برایش خطرناک هستند و واقعا تاریخ نشان داده و خود رضا شهابی و دیگر کارگران هم اکنون زندانی، بهترین مدرک و دلیل آن هستند، زندان نتوانسته و قادر نیست، مانع فعالیت سیاسی بر علیه این اوضاع شود. پس, تصمیم می گیرد که این کارگران و سایر زندانیان سیاسی را، اگر نتواند سربه نیست فوری یعنی زیر شکنجه مانند ستار بهشتی وافشین اسانلوو… بکُشد و یا تیر باران کند، مورد سرکوب و ضرب و شتم جسمی و روحی همیشگی قرار داده و آنها را با بهانه های مختلف در زمانهای مدیدی، مورد توهین و تحقیر مثلا بوسیله تبعید کردن به زندانهای دیگر قرار دهد و همین کار را هم  کرده و  می کند.

هم اکنون، چنین اقدامِ جنایتکارانه  را در مورد رضا شهابی انجام داده است و او را به زندانی دیگر (رجائی شهر) تبعید و انتقال داده است. رضا شهابی در برابر این همه اجحاف و اذیت و آزار و توهین و تحقیر، بعد از نامه نوشتن به مقامات مربوطه  و در خواست دادن، فقط یک وسیله برایش باقی می ماند و آنهم در بالاترین حد خود، اعتصاب غذاست. رضا دست به این کار زده است و هم اکنون مدت ۴۵ روز است که در حال اعتصاب غذاست و دیگر زندگی اش در خطر فوری است.

رژیم سرمایه داری و دیکتاتوری و جنایت کار حاکم در ایران که با ایدئولوژی  اسلام شیعی آلوده و در هم آغشته شده است، در طول ۳۶ سال حاکمیت جبارانه و انسانکُشانه خویش که فقط بیش از ۱۰۰ هزار اعدامی، از زندانیان سیاسی را در پرونده خود دارد و هم اکنون  بوسیله یک رئیس جمهور که در طول ۳۶ سال، همواره در مقامات بالای نظامی و امنیتی- اطلاعاتی بوده و یک دولت که اعضای آن یکی از دیگری قاتلتر و جنایت کار ترهستند و یک ولی فقیه جبار تر و بی رحم تر از همه  و سایر ارگانهای سرکوبگر، اداره می شود، نشان داده است که به هیچ خواهش و تمنائی، هیچ گونه نامه نوشتن واعتراض کردن این چنینی، از جانب هر کس که باشد، وقعی نمی نهد و به باور من و با توجه به تمامی شواهد موجود، این کار ها در عمل یعنی اتلاف وقت و خود سرگرم کردن و در بهترین شکلش، خود ارضاعی ای بیشتر نیست.

در این شرایط خیل وسیعی از باصطلاح کارگران فعال و فعالین کارگری سابق و امروز، سازمانها و ارگانها، احزاب و تشکلات  راست و چپ، سوسیالیست و کمونیست، اعلامیه داده و می دهند  و در این نوشته ها، فشار را  از روی رژیم وکارگزاران  جانی اش برداشته ویا کمتر می کنند و بر روی رضا شهابی متمرکز کرده اند و می کنند، زیرا که از رضا شهابی با هزاران دلیل و بهانه بیجا واحیانا بجا و اما در شراطی متفاوت، خواستار پایان دادن به اعتصاب غذایش می شوند که این نوع اعمال و اقدامات بیشتر زندانبانان رضا شهابی را در بکارگیری شکنجه و آزار و اذیت  بیشتر این کارگر دست از جان شُسته و سایرین ترغیب  می کند و هیچگونه و حقیقتا هیچ ثمری به حال رضا ها نداشته و ندارد و نخواهد داشت.

اما، در این شرایط وظیفه کارگران  در ایران و خارج از ایران چیست؟

خارج از اینکه از هر کدام از ما کارگران تکی و بطور انفرادی و حتی تشکیلاتی و در جمع ها ی چند نفره، مشغولچه فعالینی هستیم؟ و شرایط زندگی مان چطور است ؟ و درضمن یک تقاضااز این آقایان و خانم های با نزاکت و طرفدار حقوق بشر و غیره* که از دادن اعلامیه و نوشته های شداد و غلاظ و تقاضاهای “انسان ددوستانه” از رضا شهابی مبنی بر شکستن اعتصاب غذایش دست بردارند و به جای آن، اگر توانی دارند، تمایل مبارزه ای دارند، در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی صرف کنند که اوست که رضا شهابی ها را مجبور می کند دست به اعتصاب غذا بزنند. و اکر نه شهابی هم می داند که ضرر اعتصاب غذا چیست؟ و هم اینکه از اهمیت خویش برای مبارزه طبقاتی مطلع است. و اما کارگران بعنوان یک طبقه، شایسته مان است، که:

  1.  مهمترین و مفید ترین عملی که می تواند، رژیم  کارگر ستیز را در این شرایط، تحت فشار قرار دهد و به عقب نشینی وا دارد، اعلام یک اعتصاب عمومی و بویژه در صنایع مهم و مادر مانند نفت و گاز، حمل و نقل وبویژه شهری و اتوموبیل سازی مانند ایران خودرو، ایران پارس، معدن و ذوب آهن، بیمارستانها و… از جانب ما می باشد. بهترین شکل چنین اعتصابی؛ اعتصاب همزمان است، ولی می تواند همزمان نیز نباشد. در مرتبه اول حتی می تواند بعنوان اخطار یک ساعته و غیره باشد. و اما، چشم انداز نمی تواند یک اعتصاب همزمان و ۲۴ ساعته و ۴۸ ساعته و… نباشد.

  1.  همزمان با این، فرزندان کارگران یعنی جوانان و بویژه دانشجویان نیز دست به اعتصاب زده و اعتراضات را در سطح کشوری سازمان دهند.

  1.  کارگران و سایر متحدان و باورمندان به کارگران در ایران، در خارج از کشور و در محل زندگی شان دست به چنین کاری به زنیم تا بدین وسیله هم خود دولت ایران زیر ضرب قرار گیرد و هم دولت های خارج یعنی سرمایه داران هم پیمانش.

به باور من، در این شرایط، این و فقط این نوع مبارزات  می توانند، شرایطی را ایجاد کنند که الف– دولت را به رعایت حداقل حقوق رضا شهابی  و سایر کارگران زندانی وادارد و مجبور کند که  حتی آنها را آزاد نماید و ب– رضا شهابی را متقاعد کند که دست از مبارزه ی مرگ و زندگی بر دارد.

 این همان اقدامی است که در نتیجه خود، همبستگی کارگری را متولد کرده و رشد و نمو می دهد و میوه شیرین پیروزی را می رساند.

و در ادامه، ولی، ما کارگران و بویژه کارگران آگاه، باید بدانیم، برای پایان دادن به اوضاغ اقتصادی اجتماعی سیاسی کنونی، که بانی و دلیل اصلی استثمار، فقر و نداری، زندان و شکنجه، اعدام و تیرباران ماست، راهی نداریم، جز برگزیدن یک مبارزه مخفی و غیر علنی و ایجاد یک ارتباط منطقی بین آن و مبارزات جاری برای تشکلات خود ساخته ی توده ای طبقاتی مان وبویژه، ایجاد حزب سیاسی مان، ستاد سیاسی نظامی برای جنگ طبقاتی مان، حزب کارگران آگاه، حزب کمونیستی مان، برای آماده کردن کل طبقه و توده های زحمتکش برای پیروزی یک انقلاب اجتماعی قهرآمیز، برای در هم شکستن دولت موجود و ایجاد یک دولت کاملا متفاوت، یعنی دیکتاتوری انقلابی طبقاتی کارگران،  در شکل و محتوای شورائی.

به نظر من و با توجه به تجربیات تاریخی و هم اکنون موجود مبارزه طبقاتی، فقطط این ، همان مسیری است که ما را به یک جامعه ای می رساند که دیگر در آن از استثمارسرمایه داری و دولت جبار و خون ریز خبری نباشد، جز این، فقط، محیط را برای بیشتر ضربه وارد کردن به خودمان و کارگران مبارز و فداکار و جانباز، چون رضا شهابی ها، آماده تر کردن است. قبول کنیم و باور آوریم که توحش سرمایه داری امپریالیستی و سردمدارانش، همچون جمهوری اسلامی را حد و مرزی نیست، این، هر روز و بطور مستمر، بخصوص در منطقه  زندگی ما،  یا شما، یعنی خاورمیانه در جریان است، هیچی، نمی تواند جلوی آنرا گرفته و نابودش کند، جز مبارزه ی همه همبسته و همه جانبه ی ما کارگران و زحمتکشان.  وظیفه ما مشخص است، فقط اراده انجام آنرا، شایسته ماست که در خود ایجاد کرده و سازمانش دهیم. به یاد آوریم، که ما، همان طبقه کارگری هستیم که یک رژیم و نظام به قول رفیق جان فشان شده ی مان، یکی از اولین قربانیان رژیم اسلامی سرمایه داری، محمد تقی شهرام”تا بن دندان وابسته به امپریالیسم جهانی” و مسلح را سرنگون کرده ایم و می توانیم باز هم همان کار را، Ankareبا این جانیان سرمایه انجام دهیم.

آزاد باد رضا شهابی ها، مرک بر سرمایه داری، مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی  بعنوان دولت سرمایه داران داخلی و خارجی. زنده باد طبقه ی کارگر، ، پیروز باد انقلاب، زنده باد کمونیسم.

دوستدارشما، دشمن سرمایه داران امپریالیست و خواهان آزادی رضا شهابی ها- حمید قربانی

*-     اطلاعیه شماره ۷۴: اگر رضا با این شرایط عمل جراحی شود، زنده از عمل بیرون نخواهد آمد- کمیته ی دفاع از رضا شهابی

      http://k-d-shahabi.blogspot.se/

*–    بیانیه ۱۵۷ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران در دفاع از رضا شهابی

https://hra-news.org/fa/tag/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C