(۲)استقلال کردستان عراق: تهدید یا فرصت؟ / سعید کرامت در گفتگویی با مصطفی یونسی

تحولات سیاسی اخیر در عراق، تضعیف دولت و ارتش عراق بدنبال یورش گروه اسلامی موسوم به “داعش” و اشغال مناطق و شهرهایی از عراق توسط این گروه، موضوع “استقلال کردستان” را به موضوعی جدی تبدیل کرده است  در این رابطه دولت اقلیم کردستان عراق ظاهرا دارد به رفراندوم عمومی در کردستان روی میآورد و رهبران اصلی اش سرگرم

مذاکرات و گرفتن وعده و وعیدهایی از و اجرای معاملاتی  با دولت ترکیه و … هستند.

 استقلال در کردستان مخالفین و موافقینی در سطح احزاب سیاسی چپ و همچنین کمونیستهای صاحبنظر در مورد مسائل عراق را به اظهار نظر کشانده است.

در همین رابطه مصاحبه ای داشتم با سعید کرامت، کمونیست صاحبنظر در مسائل خاورمیانه که بخش اول آن پخش شده و هم اکنون بخش دوم آنرا در اختیار خوانندگان فرار میدهم.

 سوال:  در بخش قبلی این مصاحبه و اعلام دلایل مخالفتت با استقلال در شرایط کنونی، تا حدودی به وضعیت سیاسی کردستان و احزاب حاکم اشاره کرده اید بعنوان یکی از دلایل نامناسب بودن استقلال در این شرایط دوست دارم مقداری روشنتر و مستدلتر در این رابطه توضیح بدهید:

س.کرامت: بحث برسراین است که قواره سیاسی حکومت و ارگانهای سه گانه مجریه، قضائیه و قانونگذاری در کردستان هنوز شکل متعارف بخودشان نگرفته اند. نه یک حزب میتواند دیگران را حذف و ثبات جامعه را تضمین نماید و نه احزاب سنتی تمایل دارند شهروندان و یا حتی احزاب دیگر را به شیوه ای منصفانه در اداره امور جامعه شرکت دهند. کردستان هنوز یک قانون اساسی ندارد که ساختار سیاسی آن جامعه را تعریف کرده باشد تا احزاب هم حق حقوق و مسئولیت خود را بدانند. قوانینی هم که وجود دارد، احزاب قدرتمند به راحتی از آنها تبعیت نمیکنند. بعنوان نمونه، بعد از انتخابات اخیر پارلمان، بیش از ٩ ماه طول کشید تا مجلس نشستی تشکیل داد و دولت جدید شکل گرفت. در کردستان مراجعه به ارا عمومی وجود دارد، پارلمان وجود دارد اما این بازیهای سیاسی تنها خاصیتشان آرایش سیاسی سیستم موجود است. پارلمان خود اختیاری ندارد. تصمیمات مهم را احزاب میگیرند به نمایندگانشان در پارلمان ابلاغ میکنند تا تبدیل به مصوبه گردد. به دلیل نگرانی از عواقب این مشکلات بعضی از احزاب عمده کردستان هم تمایلی به استقلال ندارند. عدم وجود نهادهای سیاسی کارا و مورد قبول اکثر جریانات سیاسی ممکن است آن جامعه را بسوی دیکتاتوری یا جنگ داخلی ببرد. مشکل دوم در رابطه با استقلال کردستان گره اقتصادی است. در طی بیش از ۲۰ سال اخیر حاکمیت دولت کردستان، هنوز اقتصادی پایه ای و قابل اتکا برای امکان خودکفا کردن و یا حتی قدم جدی نهادن در این راستا  در کردستان را بنیان ننهاده است. بگونه ای که ساده ترین مواد خوراکی از دوغ و شیرگرفته تا خرما و گوشت عمدتا از کشورهای همجوار وارد میشود. نیازمندیهای صنعتی مورد نیاز جامعه که بجای خود.  در این دودهه اخیر اقدامی اساسی برای پایه گذاری اقتصادی  نشده است.  کشوری که حداقل نتواند چندین قلم صنعتی مورد نیاز روزانه خود را تامین کند، در صورت استقلال ناچار به متکی شدن به کشورهای همجوار (ایران و ترکیه) خواهد بود که زیان و محدودیتهای چنین مناسباتی از روز روشنتر است.

سوال: شما گفتید مخالف استقلال کردستان در شرایط فعلی هستید. بنظر شما انتخاب کدام راه، و یا بهتر بگویم کدام تصمیم را مناسب این شرایط میدانید؟

س. کرامت: من مخالف قطعی استقلال نیستم. اما تصور میکنم که در این شرایط ریسک عمده و خطرناکی است. به نظرم در این شرایط رهبران و روشنفکران کردستانی بایستی از تضعیف دولت مرکزی برای گرفتن امتیازات اساسی بیشتر برای کردستان استفاده کرده، راه استقلال را باز گذاشته و در این حال برای بازسازی اقتصادی و جا انداختن نهادهای سیاسی مناسب و کارا بکوشند. خلیلی مهم است خواهان تشکیل یک حکومت سکولار غیر قومی و غیر طایفه ای در بغداد  شد. مناطقی که اخیر تحت حاکمیت کردستان درامده اند، بایستی از نظر خدماتی و حقوق سیاسی اجتماع مورد توجه ویژه قرار گرفته واعتمادشان جلب شود. جریانات ارتجاعی اسلامی تنها با فشار اسلحه از میدان بیرون نخواند رفت. توجه به حقوق زنان، کودکان، کارگران و شرکت دادن این اقشار در سرنوشت سیاسی خود است که جریانات محافظه کار تضعیف میکند.     پروسه دولت سازی تنها در رابطه دولت جدید با دولتهای دیگر خلاصه نمیشود. بلکه لازم است در آن چارچوب حقوق و وظایف دولت و شهروندان درمقابل همدیگر با دقت و وسواس تعریف شود. کردستان هنوز راه طولانی ای در این مسیر در پیش دارد.

سوال: شما همچنین به امکان دخالت رژیم جمهوری اسلامی اشاره کرده اید. این را تا چه حد و بر چه مبنایی میتوانید بعنوان یکی از دلایل نامناسب بودن استقلال کردستان اظهار کنید؟

س. کرامت: جمهوری اسلامی یک موجود سیاسی متعصب و کوتاه نگراست. تعصب شیعه گری این سیستم تبدیل به مانعی بر سر روابط پایدار سیاسی با حکومت کردستان شده است. بر خلاف ایران، ترکیه فضایی ایجاد کرده است که کردستان تمایل دارد به ترکیه تکیه کند تا ایران. در صورت استقلال کردستان یکی از حلقه های مهم ارتباط  ائتلاف سیاسی ای که به «هلال شیعه» مشهور است (ایران، عراق، سوریه و لبنان) شکسته میشود. شکستن این حلقه ارتباط ایران با بقیه متحدینش را منفصل خواهد نمود و این برای ایران بسیار گران تمام خواهد شد. ایران در مقابل این لطمه بزرگ و در رقابت با ترکیه بسیار به مسئله استقلال کردستان حساس است و درمقابل آن واکنش زمختی ممکن است نشان دهد. اما از سویی دیگر، ماندن با عراق، علاوه بر استفاده های اقتصادى، بهانه دخالت نظامى کشورهای منطقه را خنثی میکند. حضور کردستان در دولت عراق هم سبب دمکراتیزه شدن دولت عراق خواهد شد و هم امکان شکلگیری نهادهای سیاسی قدرتمند مدنی در کردستان را ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی نگران رشد و اعتلای تفکرات جدایی طلبانه در کردستان ایران ایران هم هست. جنبش کردی در کردستان ایران هم تاریخ مبارزاتی طولانی ای دارد. جمهوری اسلامی فشارآن جنبش را احساس کرده است. این فاکتورها باعث شده است ایران در مقابل استقلال کردستان بی تفاوت نماند.

سوال: در طول مصاحبه اشاره ای به نیروهای چپ و نقش طبقه کارگر نمی کنید. انگار مخاطب شما بورژوازی کرد است. مثلا در بخش پیشین این مصاحبه عنوان کردید که در صورت استقلال کردستان طبقه بورژوازی آن جامعه هم ضررمند خواهد بود.  این تصویر تا چه حد درست است و چگونه انرا توجیه میکنید؟

س. کرامت: به یک معنا برداشت شما درست است. متاسفانه، بازیگر اصلی این تحولات نیروهای چپ نیستند. در نتیجه من به نقش آنها اشاره ای نکرده ام. در شرایط فعلی بورژوازی کرد و تعداد زیادی از فعالین احساساتی ناسیونالیست نیروی محرک این جنبش هستند. بدلیل سرشت کار و اندیشیدن به سود، بورژوازی در این موارد حسابگر است و کمتر احساسی عمل میکند. به این معنا ثبات سیاسی برای سود سرمایه اهمیت فراوانی دارد. در نتیجه بورژوازی از قشرهای ناسیونالست متعصب با احتیاط تر به تحولات سیاسی برخورد میکند. قطعا یک جامعه با ثبات سیاسی زیر امر بورژوازی استثمارگر برای طبقه کارگر بهتر از یک جامعه در گیر جنگ و جدال بر سر سرود ملی و پرچم  تحت رهبری عناصر متعصب ناسیونالیست است.

سوال: رشد اقتصادی کردستان عراق بالطبع به رشد کمی و ایفای نقش مهم طبقه کارگر در زندگی اجتماعی کردستان عراق انجامیده است.بعنوان کمونیستی آشنا به مسائل این منطقه

 فکر میکنید کمونیستها و رهبران کارگری مسئول و توانا بایستی مدافع کدام روش و آلترناتیو باشند؟

س. کرامت: من آمار علمی و یا دقیقی در این زمینه ندارم. اما میتوانم با تکیه به مشاهداتم به این پرسش بپردازم. تا آنجایی که اطلاعات من اجازه میدهد، در سالهای قبل از ١٩٩١، طبقه کارگر در کردستان یک قشر اجتماعی مهم بود. در آن زمان کارخانجاتی نظیر کارخانه پوشاک، تولید سیگار و.. در سلیمانیه وجود داشتند. کارگران خدمات عمومی همگی محلی بودند.  اکنون آن کارخانه ها موجود نیستند، پوشال از ترکیه و چین وارد میشود. حتما کارخانجات کوچک تولیدی زیادی در منطقه ساخته  شده اند اما  طبقه کارگر کردستان در سه عرصه رشد چشمگیری کرده است: نفت و گاز، ساختمان سازی و خدمات عمومی. بخش عمده کارگران ماهر بخش صنعت نفت از خارج آمده اند. کارگران بخش ساختمان سازی ایرانی و ترک هستند. فرودگاهها، شهرداریها، خدمتگذاران منازل و…، بنگلادشی، تایوانی، فیلیپینی و … هستند.  کارگران خدماتی دیگر نظیر کارگران رستوران و هتلهای بزرگ، دختران و پسران جوان عرب و ایرانی هستند. وقتی گفته میشود ما میخواهیم کردستان را تبدیل به دوبی بکنیم درست میگویند به نظر من این اتفاق تا حد زیادی افتاده است. یک بخش از پول نفت در میان مردم توزیع میگردد، امکانات مصرفی هم تماما از خارج وارد میشود؛ کارگران خارجی هم کارها را پیش میبرند. در این شرایط کمونیستها در وضعیت جدیدی قرار گرفته اند. متاسفانه، پروژه سیاسی متناسب با نیاز امروزی جامعه ندارند. فعالین چپ به شکل یک قطب سازمان یافته ظاهر نشده اند در نتیجه فعلا بی نفوذ وبی تاثیر هستند.

این طیف بنظرم لازم است مدافع یک سیستم سکولار غیر قومی و غیر مذهبی در کردستان و سراسر عراق باشند.

لینک بخش اول این مصاحبه:

http://www.azadi-b.com/J/2014/07/post_470.html