تلاش برای ایجاد تشکل های توده ای کارگران در کردستان را به اولویت روز تبدیل کنیم

اکثریت جمعیت مردم کردستان را کارگران تشکیل می دهند. به استناد آمار تامین اجتماعی که از زبان مصطفی باغبانیان مدیرکل تعاون، کار و بنام رفاه اجتماعی بیان شد، در سال ۱۳۹۲ تعداد ۱۵۲ هزار کارگر در استان کردستان فعالیت می کرده اند و  ۴۲ هزار کارگاه فعال و نیمه فعال در این  استان وجود دارد. برمبنای همین آمار و با در نظر گرفتن میانگین ۴ عضو در یک خانواده، این ۱۵۲ هزار نفر نان آور ۶۰۸ هزار عضو خانواده های کارگری اند. اما، از آنجا که آمار سازمان تامین اجتماعی تنها بخشی از کارگران شاغل در کردستان را شامل می شود، این تصویری واقعی از شمار کارگران در کردستان نیست و شامل کل کارگران مناطق کردنشین غرب کشور نمی شود. علاوه بر این، براساس آمار دیگری از اداره کار و بنام رفاه اجتماعی، ۲۰ هزار کارگر از استانهای غربی کشور در کردستان عراق مشغول بکارند.

با وجود ایجاد موانع جدی بر سر راه توسعه اقتصادی، عدم سرمایه گذاری دولت در صنایع مادر و ساختاری، کاهش ظرفیت و رکود شهرکهای صنعتی و تبدیل بیکاری – بویژه بیکاری جوانان- به بحرانی اجتماعی، موج مهاجرت بیسابقه کاری از کردستان به استانهای دیگر و کردستان عراق و  سرانجام اعمال ستم و تبعیض ملی و مذهبی بر مردم کردستان که قربانیان اصلی آن کارگران اند اما، کارگران شاغل در کردستان همچنان بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت مناطق کردنشین را در بر می گیرند.

کارگران شاغل در کردستان در کارگاهها و کارخانجات بزرگ و کوچک با بیش از ۱۰۰ کارگر و کمتر از آن در رشته های صنعتی، صنایع دستی و فرش بافی، معادن سنگ و آهن، ساختمان سازی و پروژه های مسکن و کارگران فصلی، سیستم حمل و نقل شهری و میان شهری، سد و جاده سازی، نگهداری از سدها، خبازیها، تولید مواد غذائی و لبنیات، نوشیدنی ها، خدمات شهری( آب و برق ) و شهرداری ها، صنعت گردشگری و هتل ها، بازارچه های مرزی و کولبری، دامداری و کشتارگاهها، گاوداریها و مرغداریها و پرورش ماهی، بخش کشاورزی و باغداری، و در کارگاههای کوچک در شهرکهای صنعتی، پرستاران بخش خدمات پزشکی و درمانی و سرای سالمندان، کارگاههای خانگی و زنان سرپرست خانواده که بیشتر به کار در خانه ثروتمندان و به کارهایی چون گردگیری، خانه تکانی، رخت شویی و کار در کارگاههای “بسیج بنام سازندگی” و “کمیته امداد خمینی” مشغول به کارند. چرخ تحرک اقتصادی در مناطق گوناگون کردستان بر شانه های این کارگران می گردد و سودهای سرشاری نسیب کارفرماها و صاحبان سرمایه می شود اما، تولید کنندگان از آن محروم اند.

عمده ترین کارفرماها و صاحبان سرمایه در کردستان را دولت و سپاه پاسداران، تعاونی ها، کمیته امداد خمینی، جهاد کشاورزی و بسیج بنام سازندگی، مدیران کارگاهها و کارخانجات اسلام گرایان طرفدار احمد مفتی زاده و سرمایه داران خصوصی، پیمانکاران و شرکتهای اجاره نیروی انسانی، تجار و بازرگانان دست اندرکار صادرات و واردات کالا در بازارچه های مرزی و صاحبان کارگاههای کوچک در شهرکهای صنعتی در برمی گیرند. اسامی شمار زیادی از کارخانجات و کارگاههای فعال در رشته های فوق در کردستان را می توان بر شمرد که در شرایط بسیار دشواری کارگران را با دستمزدهایی پائین تر از حداقل استثمار می کنند.

ویژگیهای موقعیت و مبارزه کارگران در کردستان

چندین ویژگی، موقعیت متفاوت کارگران در کردستان را در مقایسه با موقعیت کارگران در بعد سراسری توضیح می دهد، که عبارتند از :

  • کارگران در کردستان پراکنده و شمار کارگاههای دارای کمتر از ۱۰ کارگر گسترده تر از سایر نقاط ایران است. شاکر ابراهیمی رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان کردستان روز ۴ تیرماه سال ۹۳ در باره موقعیت کارگران در استان کردستان چنین گفته است : “در سطح استان کردستان فقط ۴ کارگاه با بیش از ۱۰۰ کارگر وجود دارد. دیگر کارگاهها با کمتر از ۲۰ کارگر مشغول به کارند”
  •  قوانین کار و دیگر آئین نامه ها و دستورالعمل های مربوط به بازار کار و مناسبات مابین کارگران و کارفرمایان در کردستان اجراء نمی شود. کارفرمایان حتی حاضر به اجرای بخشنامه های شورای عالی کار در زمینه حداقل دستمزد در کردستان نیستند. تفاوت مابین دستمزد کارگران مرد و زن به وضوح بیشتری دیده می شود و شمار زنان سرپرست خانوار و کودکان کار که شدت استثمار آنها بسیار شدید و غیر انسانی است، در حال گسترش است.
  • کارگران در کردستان به تشکل های بنام کارگری دولتی (خانه کارگر و اقمارش) اعتمادی ندارند و شمار اعضای این تشکل ها در کردستان نزدیک به صفر است. عدم استقبال کارگران در کردستان از این تشکلها آنها را از موقعیت تشکل کارگری خارج و به بخشی از بروکراسی دولتی تبدیل کرده است. کارگران هیچ نقشی در سرنوشت آنها ندارند و بالعکس. ابراهیمی در ادامه اظهارنظرش در باره موقعیت شوراهای اسلامی در استان کردستان که جلوه ای از موقعیت این تشکل ها در دیگر مناطق کردنشین غرب کشور است می گوید: «تعداد و فعالیت شوراهای اسلامی کار به حداقل رسیده و در حال حاضر تنها ۱۶ شورای اسلامی کار در کردستان فعالیت دارند، در حالیکه این تعداد باید به ۵۰ تا ۶۰ برسد.»
  • به اعتبار عدم وجود تشکل های توده ای و مستقل کارگری در محیط های کار، دستمزد کارگران در کردستان از میانگین سراسری کمتر است. شمار قراردادهای موقت و سفید امضاء بالاست و امنیت شغلی وجود ندارد. صدمات و آسیب های ناشی از سختی و دشواری کار بالاست. ساعت کار و اضافه کاری و مزایای مربوط و مرخصی سالیانه رعایت نمی شود.
  • یکی از مهمترین ویژگیها، مربوط به مبارزات کارگری در کردستان است. با وجود ممانعت دستگاههای اطلاعاتی و سپاه پاسداران و کارفرمایان از ایجاد تشکل های مستقل کارگری، دست بردن کارگران به اشکال مبارزه جمعی برای پیگیری خواسته ها و مطالبات کارگری، و تقویت روح همبستگی با مبارزات کارگران و فعالین جنبش کارگری در بعد سراسری است که، سنتی دیرپا و به قدمت حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان در جریان بوده است و همچنان ادامه دارد. صدها مبارزه پیگیر و پیروزمند و حرکتهای حمایتی از مبارزات کارگران و فعالین جنبش کارگری در پرونده مبارزاتی کارگران و فعالین جنبش کارگری در کردستان به ثبت رسیده است. اما، بر متن بی تشکلی کارگران در محیط های کار، مقامات استانی رژیم از جمله اداره کار و تعاون در تلاشند کارگران را به این سمت سوق دهند که برای تعقیب و پیگیری خواسته هایشان بیشتر فردی و بصورت شکایت از کارفرما دست به اقدام بزنند. سالیانه هزاران شکایت کارگران از کارفرمایان و پیمانکاران به هئیت های تشخیص و حل اختلاف ارجاع ولی، این شکایات بایگانی می شود، و یا با گرفتن زیر میزی از کارفرمایان معمولا در راستای منافع آنها حل و فصل، و رای به سازش به نفع کارفرمایان داده می شود.

تصویر فوق نشاندهنده آن است که، با وجود موقعیت مبارزاتی مساعدتری که کارگران در کردستان در مقایسه با سایر بخشهای دیگر ایران از آن برخوردارند، و علیرغم تلاش های بیدریغ و پر هزینه فعالین جنبش کارگری برای ایجاد تشکل های مستقل در محیط کار، در حال حاضر با یک خلاء جدی در سازمانیابی کارگران در کردستان برای دفاع از حقوق و مطالبات صنفی و طبقاتی خود روبرو هستیم. کارگران در کردستان اعتمادی به تشکل های دولتی ندارند و برای ایجاد آنها از خود اشتیاقی نشان نمی دهند. دولت و سپاه پاسداران هم به علت فضای سیاسی حاکم بر کردستان از خود تمایلی حتی به ایجاد این نوع تشکل ها در کردستان نشان نمی دهند. از طرفی دیگر از برپایی هرگونه تشکل مستقل در محیط های کارگری هم جلوگیری و هرگونه تلاشی در این زمینه را امنیتی می کنند، که این خود موجبات بهره برداری کارفرمایان برای جلوگیری از ایجاد هرگونه تشکل مستقلی در محیط های کار در کردستان را نیز به دنبال داشته است. این در حالی است که دولت و سپاه پاسداران وجود تشکل های غیر دولتی در حوزه های دیگر فعالیت اجتماعی را به درجات کنترل شده ای تحمل خواهند کرد.

بر متن این رویاروئی فعالین جنبش کارگری طی ۳۵ سال گذشته و در دوره های متفاوت با تشخیص درست توازن قوا و پرداخت هزینه های انسانی قابل توجه در قلمرو محدودی دست به ایجاد تشکل های مستقل کارگری زده اند. در این تشکل ها اصولا گرایش رادیکال دست بالا را داشته و غالب بوده است. این خود نشان می دهد که، علیرغم بالا بودن هزینه ایجاد و برپایی تشکل های مستقل کارگری، فعالین جنبش کارگری با اتکاء به اراده و جسارت خود برای این منظور دست به مبارزاتی شجاعانه زده اند. با وجود این تلاش ها، آنچه که امروز در کردستان به عنوان تشکل های کارگری مستقل و به درجاتی مستقل وجود دارد اعم از “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” و تشکل های مشابه، و چند سندیکای محیط کار از جمله، سندیکای خبازان در شهرهای مختلف کردستان، به نسبت شمار کارگران، کارگاهها و کارخانجاتی که در رشته های فوق فعال اند، تنها قطره ای در دریاست. مضاف بر این، تشکلی مانند “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری” نه خود ادعای تشکل کارگری بودن را دارد و نه تشکل کارگری محیط کار کارگران است. این تشکل، دستاورد شجاعانه شماری از فعالین جنبش کارگری است که با نیت کمک به ایجاد تشکلهای محیط کار به همت و فداکاری قابل ستایش آنها و پرداخت هزینه های گزاف، از قبیل زندان رفتن ها، تحت تعقیب قرار گرفتن ها، محرومیت های اجتماعی و وثیقه ای شدن بیسابقه این فعالین تشکیل شده، و موجودیت خود را به اعتبار همین فداکاریها تاکنون حفظ کرده است. این تشکل حاصل حضور فعال نسلی از فعالین رادیکال در جنبش کارگری کردستان است که تلاش برای ایجاد تشکل های توده ای کارگری را به فرهنگ تبدیل کرد و طیفی از فعالین کارگری در دل مبارزات این فعالین کارگری پرورش یافتند و به چهره های سراسری و حتی بین المللی تبدیل شدند.

تداوم بقاء و پویایی کمیته هماهنگی و تشکل های مشابه، تثبیت دستاوردهای تاکنونی کارگران در حوزه سازمانیابی و تضمین هرگونه پیشروی در گرو ایجاد تشکل های توده ای کارگران در کارگاهها و کارخانجاتی است که به وسعت جغرافیای کردستان پراکنده اند. فعالین کارگری اعم از متشکل و منفرد و کارگران در کردستان در شرایط و توازن قوای نسبتا مساعد و با جمع بندی و آموختن از دستاوردهای تاکنونی، با افق گسترش و سراسری کردن مبارزه طبقاتی و پیوند تشکل های توده ای طبقه کارگر در سراسر ایران و با در نظر گرفتن ویژگی های موقعیت خود ضروری است که دست بکار ایجاد تشکل های کارگری محیط کار شوند و این وظیفه بیش از هر زمان دیگری باید به اولویت روز تبدیل شود.

اما پرسش اینجاست، کارگران در کردستان بر متن بایکوت و تحریم تشکل های ضد کارگری دولتی خانه کارگر و آن سه نوع تشکلی که وجودشان در محیط های کارگری در قانون کار جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده و با توجه به ویژگی های خود به لحاظ پراکندگی و اشتغال در کارگاههای کوچک و اینکه فرهنگ تشکل یابی در میان آنها طی یک دهه گذشته بیش از هر زمان دیگری رواج یافته است، کدام شکل از سازمانیابی را در مبارزه خود موثر و کارساز خواهند دید؟

یکی از پاسخ ها می تواند این باشد که در این شرایط و با در نظر گرفتن تمام فاکتورهای دخیل و بازبینی تجربه چند سندیکای کارگران در کردستان، سازمانیابی رشته ایی کارگران موثرتر و امکان پذیرتر است. برای مثال، ایجاد سندیکاهای کارگری از جمله، سندیکای کارگران مواد غذایی، سندیکای کارگران کشاورزی، سندیکای کارگران شهرداری ها و خدمات شهری، سندیکای کارگران معادن، سندیکای کارگران ساختمان سازی، سندیکای کارگران فرشباف سندیکای پرستاران و الی آخر…  ضروری نیست که این سندیکاها در تمام شهر و روستاهای کردستان بطور همزمان ایجاد شوند. این تشکل ها می توانند در یک کارگاه تشکیل شوند و همان نامی را که سندیکای مشابه در کارگاهی دیگر و در شهری دیگر تشکیل می شود، داشته باشد.

مهمترین فاکتور در تشکیل این سندیکاها متکی بودنشان بر اراده و دخالت مستقیم خود کارگران است. از آنجا که کارگران این رشته ها در هر کجای کردستان که باشند با ویژگی های خود، شرایط کارشان یکسان است، بنابراین منافع صنفی مشترکی دارند و به این اعتبار می توانند در اتحاد و همبستگی و رایزنی با همدیگر در مبارزه برای تعیین میزان دستمزد و مزایا و شرایط کار به توافق برسند و با خواسته های یکسان با کارفرما و مدیریت خود وارد مذاکره و مبارزه شوند. بر بستر این ارتباطات، زمینه های تبدیل به فدراسیون های منطقه ای را به عنوان گام بعدی فراهم آورند. بنابراین گام بعدی می تواند مرتبط کردن این سندیکاهای محلی بهم باشد که نیاز به زمان دارد. در ابتدای این مطلب گفتیم یکی از تلاش های دولت و اداره کار در کردستان سوق دادن کارگران به تعقیب خواسته ها و مطالبات صنفی به صورت فردی است. ایجاد این تشکل ها پاسخی مبارزاتی و سازمانیافته به این سوق دادنهاست. توازن قوای فعلی فرصت مناسبی برای ایجاد چنین تشکل هایی در کردستان را به درجاتی فراهم آورده است. مهمتر از این و خوشبختانه نسلی از پیشروان و فعالین کارگری که در میان کارگران از نفوذ و ظرفیت بالا در سازماندهی اعتراضات و تلاش برای ایجاد تشکل های کارگری برخوردارند طی سالهای اخیر بار آمده اند و می توانند در این مرحله از مبارزه نقش موثری ایفاء کنند. ایجاد تشکل های توده ای طبقه کارگر بر متن مبارزه کارگران تشکیل می شود و بخشی از این مبارزه است.

بیکاری در کردستان و راه حل ها

در ابتدای مطلب به مسئله بیکاری و بیکاری جوانان اشاره کردیم. کلیه مقامات استانی جمهوری اسلامی در اظهار نظرهای رسانه ای، بیکاری و اشتغال در کردستان را بحرانی اعلام می کنند. حسین فیروزی معاون استاندار کردستان که “معاونت مدیریت و توسعه منابع انسانی” را نیز به عهده دارد، در اولین “همایش فرمانداران دولت بنام تدبیر و امید” نرخ بیکاری در کردستان را بالای ۳۵ درصد و در نخستین “هم اندیشی دانشگاه صنعت و فناوری در دانشکده یزدان پناه” در سنندج در خرداد امسال، نرخ بیکاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی در کردستان را بالای ۵۰ درصد اعلام کرد. این آمارها واقعی نیستند و میزان بیکاری بالاتر از نرخی است که مقامات استانی اعلام می کنند.

حسن روحانی در سفر انتخاباتی اش به کردستان در سالن آزادی شهر سنندج با معضل نامیدن بیکاری در کردستان گفت: «استان مستعدی همچون کردستان استحقاق این همه بیکاری را ندارد و باید تحولی اساسی در این استان صورت گیرد.» یکسال از ایراد این فرمایشات فریبکارانه گذشت. بر متن این بیکاری بحرانی و روبه ازیاد، “سند بنام توسعه اشتغال در کردستان” کاغذ پاره ای بیش نیست. نه تنها تحولی اساسی صورت نگرفته است،  بلکه شمار بیکاران افزایش یافته و هیچگونه حمایتی از کارگران بیکار صورت نمی گیرد. بنا به گفته سعید جهانبین معاون اداره کل تعاون و بنام رفاه اجتماعی، در سال ۹۲ تنها ۲ هزار و ۵۱۴ نفر در کردستان از بیمه بیکاری بهره مند شده اند. اگر این آمار واقعیت داشته باشد و حقوق دوران بیکاری پاسخگوی نیاز کارگران بیکار باشد که نیست، این تعداد در مقایسه با شمار بیکاران رقم بسیار بسیار ناچیزی است. بنابراین تحول اساسی باید توسط کارگران و با مبارزه آنان صورت بگیرید. کلید حل این معما دست زدن متحد کارگران شاغل و بیکار و خانواده های آنان به مبارزه ای جدی با خواست ایجاد اشتغال یا بیمه بیکاری متناسب با استاندارد زندگی برای همه بیکاران است.

تردیدی نیست که توده ای کردن مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری در کردستان، تشکل های موجود کارگری را از رکود خارج و فعالین جنبش کارگری را از تیررس رژیم دور می کند و به خود کارگران برای تعقیب خواسته هایشان به صورت متشکل اعتماد به نفس بیشتری می بخشد و نیز موقعیت بیکاران بر بستر این مبارزه بهبود می یابد. نباید بیشتر از این صحنه های فجیع از زندگی کارگران را به تصویر کشید. بجای آن باید صحنه ها و جلوه هایی از همبستگی و شجاعت کارگران در تعقیب خواسته هایشان را وسیعا در سطح افکار عمومی منعکس کرد. قدرت همبستگی طبقه کارگر برای ایجاد تشکل های توده ای و مستقل به منظور سازمان دادن یک مقاومت توده ای در مقابل تعرض سرمایه داری، از وظائف هدفمند فعالیت ما کارگران و کمونیست ها در قلمرو تبلیغ، ترویج و سازماندهی است. کمونیست ها در کردستان پیشتاز این مبارزه اند و باید باشند.