نگاهی به کتاب متن نوشتاری نوار های گفتگو بین دو سازمان!

نوار های گفتگو های بین سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران که تغییر ایدئولوژی داده بودند سرانجام بعد از بیش از ۳۰ سال در دسترس عموم قرار گرفت و اخیرا تشکل چریکهای فدائی خلق این نوار ها را از صورت گفتار به نوشتار در آورده و به صورت کتابی در ۴۰۹ صفحه منتشر نموده اند. بی‌شک این کتاب سند موثقی است برای بررسی تاریخ مبارزاتی دهه‌ ۵۰ در ایران. از طریق مطالعه این کتاب می‌توان به جو حاکم بر جامعه‌، شرایط و معضلات مبارزه، دیدگاه‌ها و عملکرد این سازمان‌ها و … به صورت عینی پی‌برد. بررسی و مشخص کردن نقاط ضعف و قوت، همچنین کسب تجربه و درس‌آموزی از آنها وظیفه‌ی تک‌تک سازمانهای انقلابی و مبارزین مخصوصا نسل جوان مبارز ایران می‌باشد. به خصوص که بعد از شکست انقلاب ۵۷ اتاق‌های فکر ارتجاع با در اختیار گرفتن انواع واقسام رسانه‌ها در سطح وسیع شروع به سم‌پاشی علیه مبارزات توده‌های تحت ستم و دست‌آوردهای آنها و همچنین تحریف تاریخ مبارزاتی آنها کرده و انواع‌ واقسام تهمت‌ها و دروغ‌ها را سعی کردند جا بیندازند. از طرفی هم اپورتونیست‌ها فرصت را غنیمت شمرده درحالی که سعی می‌کنند با دروغ و ریا خود را میراث‌دار نسل مبارز دهه ۵۰ ایران معرفی کنند، اما ترسان از اوج‌گیری دوباره مبارزات توده‌های تحت ستم ایران آب به آسیاب ارتجاع می‌ریزند.
در چنین فضای سرشار از آلودگی سیاسی، بعد از سی‌و چند سال پخش نوار گفتگوهای بین دو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، بسیاری از تبلیغات ارتجاعی را بی‌اعتبار ساخت. البته این‌بار نیز اپورتونیسم به جای برخورد اصولی با این اسناد سعی کرد با دامن زدن به حاشیه‌ی مسئله، ذهن‌ها را منحرف کرده تا بلکه برای اعتبار نداشته‌اش وجهه‌ای دست‌وپا کند.
با تاکید بر اینکه همه‌ی مباحث مطروح در این گفتگوها مهم و ارزش کنکاش و بررسی دارد در اینجا جهت جلوگیری از طولانی شدن مطلب تنها به دو نکته اشاره می‌کنم.
در قسمتی از گفتگوها یعنی در صفحه ۳۳۴ کتاب، تقی شهرام انتقاد می‌کند که چرا عکس رفیق جعفری با اسلحه چاپ شده است! که اشاره به درج عکس رفیق در پشت جلد نبرد خلق شماره ۶ می باشد که به تاریخ اردیبهشت ۱۳۵۴ از سوی سازمان منتشر شده است. این انتقاد از سازمانی که ماهیتاً و ماداً براساس مبارزه مسلحانه هم استراتژیک و هم تاکتیک شکل گرفته و قوام پیدا کرده، سوای اینکه طنز به نظر می‌رسد، اما حامل نکته‌ی مهمی است. این انتقاد در واقع نشان از رشد دیدگاه‌های انحرافی در سطح جنبش در آن زمان می باشد. همانطور که در خود این گفتگوها مطرح می‌شود، در آن تاریخ با توجه به جو مساعد مبارزاتی که مبارزه مسلحانه در جامعه ایجاد کرده بود سیاسی‌کارها در حال رشد و گسترش فعالیت خود بودند. شاید به همین دلیل هم بوده که در این گفتگوها نمایندگان سازمان فدائی تاکید زیادی دارند بر روشن شدن موضع سازمان مجاهدین نسبت به تئوری مبارزه مسلحانه.
در شرایطی که با شروع جنبش نوین کمونیستی ایران و عمل انقلابی چریکهای فدائی در اواخر دهه‌ی۴۰ و اوایل دهه‌ی۵۰ در پرتو تئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژیک و هم تاکتیک، جو خمودگی در هم شکسته شده بود و جزیره‌ی ثبات شاهنشاهی متلاطم گشته و هر روز مبارزین از حمایت مادی و معنوی توده‌های بیشتری برخوردار می‌شدند و از طرفی هم اپورتونیسم و مرتجعین افشا گشته و به کنج خانه‌هایشان عقب‌نشینی کرده بودند و مرز قاطعی میان انقلابیون راستین و آنها کشیده شده بود (که در وحله اول این مرزبندی با انتقاد از عملکرد و ماهیت حزب توده بوده است همانطور که در این گفتگوها رفیق حمیداشرف نسبت به نقش ارتجاعی حزب توده در آینده هشدار داده و از آن به عنوان حزب پلیسی نام می‌برد) اما بحث پیرامون جریانات سیاسی کار مخالف مبارزه مسلحانه در این گفتگوها حاکی از آن است که خود رفقا در واقع به مسئله‌ی رشد اپورتونیسم در آن مقطع آگاهی داشتند و نسبت به نقش ارتجاعی آن در آینده هشدار داده و تبعات آن را پیش‌بینی می‌کردند.
در شرایطی که جنبش نوین کمونیستی تثبیت شده و علیرغم ضرباتی که مبارزین متحمل می‌شدند، جامعه در سطح وسیع‌تری حمایت مادی و معنوی در اختیار جنبش قرار می‌داد، مسائل جدیدی مطرح و بستر گسترش مبارزه و توده‌ای‌تر شدن آن فراهم گشته بود، عدول از تئوری انقلابی مبارزه مسلحانه هم استراتژیک و هم تاکتیک و تمرکز صرفاً برجنبه‌ی تبلیغی مبارزه مسلحانه نه تنها زمینه‌ای فراهم کرد تا سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در سال۵۵ متحمل ضربات سنگینی گردد بلکه فرصت رشد اپورتونیست‌ها را در صف انقلاب تسهیل نمود. همچنان که تنها دو سال بعد، قیام توده‌ها نشان داد که مبارزه در ایران وارد مرحله‌ی جدیدی شده بوده وتئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژیک و هم تاکتیک به شرط تداوم عمل به آن می‌توانست نقش انقلابی خود را همچنانکه با عمل به این تئوری در آغاز کسب کرده بود، در سطح جنبش ایفاء کند. در این صورت در مقطع قیام سازمان پیشبرنده این خط می توانست توده‌ها را بسیج و برای ادامه انقلاب رهبری کند. البته تاریخ گواهی داد که با عدول از این تئوری نه تنها اپورتونیست‌ها فرصت غصب این سازمان را پیدا کردند بلکه در حالی که انقلابیون صادق به آرمان‌های توده‌های تحت ستم، صف خود را از آن جدا کرده بودند، این سازمان به رهبری فرخ نگهدارها متاسفانه به پابوسی ارتجاع جدید در هیبت خمینی رفته و همگام با حزب توده همانطور که رفیق حمید اشرف مطرح می‌کند، نقش موثری در سرکوب و شکست انقلاب ایران ایفاء کرد.
یکی دیگر از مسائل مهم مطرح شده در این گفتگوها، تغییر موضع ایدئولوژیکی مجاهدین می‌باشد. سازمان مجاهدین با اعتقاد به مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه به عنوان نماینده امپریالیسم در ایران شکل گرفته و در صف خلق مبارزه می‌کرد و در این مبارزه آمال خرده بورژوازی را منعکس می ساخت. همچنانکه رفیق حمید اشرف هم در این گفتگوها تاکید می‌کند عمل مجاهدین خطاب به خرده بورژوازی بوده و آنها امکانات مادی و معنوی خود را از این طبقه بدست می آوردند. در واقع وجود سازمان مجاهدین خلق پاسخگوی نیاز ها و مطالبات این طبقه بود و نیروی مادی و معنوی آن متعلق به این طبقه بود. اگر عده‌ای در درون این سازمان در هر سطحی به ایدئولوژی مارکسیستی رسیده بودند، اصولا برخورد درست و علمی این بود که آن سازمان را ترک کرده و در جهت ایجاد سازمان خود با معیارهایی که به آن رسیده بودند، تلاش می‌کردند. این سخن و موضعی ای است که رفیق حمید اشرف صراحتاً در این نوارها به مجاهدین می گوید. واقعیت این است که از لحاظ اصولی برخلاف تصور تقی‌شهرام یک طبقه، با تغییر ایدئولوژی سازمان انقلابی که آن را نمایندگی می‌کند نه از بین می‌رود و نه کمرش شکسته می‌شود. همچنان که شاهد بودیم که این مجاهدین به اصطلاح مارکسیست شده سرانجام مجبور شدند نام خود را تغییر دهند؛ در حالی که در شرایط بعد از قیام بهمن مجاهدین دوباره خود را سازماندهی کرده و مادیت پیدا کردند.
قابل ذکر است که همانطور که رفیق حمید اشرف تاکید می‌کند یک سازمان انقلابی نمی‌تواند تنها با ادعای تغییر مواضع ایدئولژیکی، پایگاه طبقاتی خود را تغییر دهد. رفیق حمید اشرف در این مورد مطرح می‌کند که عمل انقلابی چریکهای فدایی خلق ایران از موضع طبقه کارگر و توده‌های تحت ستم بوده و به آن پاسخ می‌دهند در حالی که عملکرد مجاهدین خلق ایران انعکاس دهنده آرمان‌های طبقه خرده بورژوازی بوده است.
این مسئله از این جنبه هم قابل تأمل می‌باشد که خود سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نیز چند سال بعد با چنین برخورد غیراصولی غصب گردید. سازمانی که با تئوری و عمل مشخصی شکل گرفته بود، سازمانی که توده‌ها را مخاطب قرار داده و نیروی مادی و معنوی آنها را به دست‌آورده بود با رشد نظرات رفیق جزنی در سازمان بدون مبارزه ایدئولوژیکی اصولی، کسانی که تئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژیک هم تاکتیک را مردود اعلام کرده و در ظاهر نظرات رفیق جزنی را جایگزین آن کردند، سپس، با برخوردهای غیر انقلابی سعی کردند از نیروی مادی و معنوی که در پرتو عمل به تئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژیک هم تاکتیک حول محور این سازمان به دست آمده بود بهره‌برداری کنند. آنها با اعمال خود باعث ضربه به مبارزات مردم شدند و به نام فدائی هم در جامعه ضربه زدند.
در پایان یکبار دیگر لازم است تاکید کنم، صرفنظر از اینکه چه مصلحت‌ها و سیاست‌هائی عاقبت این گفتگوها را از زوایای تاریک انبارها بیرون کشیده است حال که به کوشش چریکهای فدایی خلق ایران آن نوارها به صورت کتاب در اختیار جنبش قرار گرفته، امیدوارم با مطالعه این کتاب نکات قابل تأملی که در این گفتگو ها وجود دارد مورد توجه نیروهای انقلابی مخصوصا نسل جوان قرار گیرد.
۱۰٫۰۷٫۲۰۱۴
آیدین آبایی
aideenabaee@yahoo.com