چرا باید از استقلال کردستان عراق دفاع کرد؟

بحث در مورد استقلال کردستان عراق در میان اپوزیسیون چپ و راست ایرانی بطور جدی داغ شده است. بجز حزب کمونیست کارگری ایران، چپها از موضعی ظاهرا “انترناسیونالیستی” و غیر ناسیونالیستی و راستها از موضعی ناسیونالیستی و ضد انترنالیستی با آن مخالفت کرده اند. استدلالات مختلفی در این رابطه بکار برده میشود که سعی میکنم به برخی پاسخ بدهم. تاکید کنم که موضع حزب کمونیست کارگری در مورد استقلال کردستان عراق سالها پیش توسط منصور حکمت طرح شد و مورد قبول حزب بود و ما از آن همیشه به اشکال مختلف دفاع کرده ایم و اخیرا هم طی بیانیه ای بر ضرورت استقلال کردستان عراق تاکید کردیم. اساس بحث این است که در عراق طی دهها سال حکومت دولت صدام و حزب بعث از یک طرف و ناسیونالیستهای کرد از طرف دیگر سیاستهایی را پیش برده اند که در خلاء جریانات چپ رادیکال، شکافی عمیق میان مردم کردستان و مردم عرب زبان را بوجود آورده اند، که بسادگی پرکردنی نیست. این باعث شده است که خطر درگیری ها و شکاف های عمیقتر و خونینتر بطور مداوم همزیستی این مردم در یک کشور را مورد تهدید قرار دهد و جریانات ناسیونالیستی دو طرف نیز بر آن سوار شوند. راه برون رفت از این وضعیت استقلال کردستان با رای و خواست مردم کردستان است. در یک کلام ما کمونیستها همیشه از همزیستی و همبستگی مردم بطور جدی دفاع میکنیم اما نگاه داشتن اجباری و به زور مردم در یک محدوده کشوری به معنای همزیستی مردم نیست. درست برعکس است و بویژه در مورد عراق این زور و اجبار ابعادی بسیار بیرحمانه و سفاکانه علیه مردم کردستان بخود گرفت که سایه آن هنوز بر سر آنها سنگینی می کند. وقتی که کشاکش های ناسیونالیستی و قومی و مذهبی نیروهای ارتجاعی، مردم را هرروز قربانی میکند، برای دفاع از زندگی مردم و جلوگیری از شکافهای عمیق تر و نفرتهای دامنه دار تر، در مقاطعی بهترین راه جدا شدن مردم از محدوده کشوری واحد و ایجاد کشور مستقل است.
امروز اگر کسی با این بحث اساسی مخالف است باید همین را بگوید و از ادامه وضع موجود دفاع کند. و اگر مخالف نیست باید بگوید آیا امروز و طی سالهای اخیر که احزاب قومی و مذهبی بر سر کار بوده اند این شکاف عمیق تر شده است یا کمتر؟ ما فکر میکنیم که شکاف قومی و مذهبی در عراق طی این سالها تشدید شده است و همان راه حل بیش از پیش ضرورتی سیاسی و مطلوبیتی اجتماعی دارد. بر این اساس بگذارید به چند سوال که طی این روزها توسط مخالفین استقلال کردستان عراق مطرح شده مختصرا بپردازیم:
١- گفته میشود اگر کردستان عراق مستقل شود میوه آن را جریانات ناسیونالیستی کردی می چینند.
همانگونه که اشاره شد ما از سالها پیش به دلایل سیاسی و اجتماعی در کردستان از جدایی کردستان عراق دفاع کرده ایم. ما با برگزاری یک رفراندوم عمومی آزاد و با نظارت سازمانهای بین المللی برای استقلال کردستان عراق تاکید داریم. این نکته یعنی نظر خواهی از مردم بسیار کلیدی است. کردستان عراق همانگونه که همه میدانند اکنون عملا حالتی مستقل پیدا کرده است. چون شیرازه دولت مرکزی در عراق از هم پاشیده است و فضایی ایجاد کرده که منطقه موسوم به “اقلیم کردستان” خودرا عملا از نظر اداری، نظامی، و بدرجه ای مالی جدا کند. این یک واقعیت و صورت مساله است. اکنون چه باید کرد؟ اینکه کسی امروز بگوید با استقلال کردستان عراق مخالف است به معنای رها کردن امور به سیر خودبخودی و دفاع شرمگینانه از همین حالت کنونی یعنی حاکمیت احزاب ناسیونالیستی کرد است. سوال اینست که اگر مردم پایشان را وسط بگذارند و رفراندوم برگزار شود آیا ناسیونالیستهای فی الحال حاکم در کردستان تقویت میشوند یا مردم؟ بنظر ما روشن است که مردم قدرت بیشتری در برابر احزاب حاکم پیدا میکنند. نظر خواهی از مردم که آیا با جدایی موافقید یا نه، نتیجه بلافصلش ایجاد یک جنب و جوش در میان مردم و دخالتگری مردم در سرنوشت خویش است. رفراندوم باعث میشود مردم خودرا صاحب اختیار و صاحب دولت بدانند و از این نظر تاثیر فوری آن وارد شدن مردم به صحنه سیاسی است. دولتی که بعد از این رفراندوم تشکیل میشود مدیون رای مردم است و رسما ملزم میباشد که به رای مردم احترام بگذارد. روشن است که امروز مسعود بارزانی هم برای مشروعیت دادن به سیاستهای خود از رفراندوم دفاع میکند. یعنی میخواهد پای مردم را برای دفاع از خود در مقابل دولت عراق و آمریکا وسط بکشد. اما همیشه همینگونه بوده است که دولتها یا بخشهایی از بوژوازی در رقابتهایشان برای تقویت جبهه خویش مردم را در سیاست دخیل میکنند و نهایتا این به تقویت وزن مردم در سیاست منجر شده است. روشن است که رفراندوم بخودی خود به معنای تضمین اجرای اراده مردم نیست. مردم بسته به قدرت و تشکل و رهبری سیاسی خود، در اوضاع دخالت میکنند و به دولت فشار می آورند یا با آن سازش میکنند. اما این مهم است که ارده مردم یک مشروعیت رسمی و قانونی پیدا میکند و امکان دخالتگری بیشتر مردم و فشار روی ناسیونالیستهای حاکم را بطور کلی از امروز بیشتر مینماید.
یک خاصیت مهم و فوری دیگر رفراندوم اینست که دولتهای ارتجاعی منطقه مثل امروز دست بازی در دخالت نظامی در کردستان عراق نخواهند داشت. نه جمهوری اسلامی و نه آمریکا و نه دولت قومی مذهبی عراق نمیتوانند بسادگی به کردستانی که با رای عمومی مردم مستقل شده است حمله کنند. چون زیر فشار افکار عمومی جهان قرار میگیرند. طبعا این هم صد در صد تضمین شده نیست. اما یک اهرم مهم و جدید در مقابله با دخالتگری نظامی در شرایط کنونی است. از اینرو این بحث که ناسیونالیستها با استقلال رسمی کردستان تقویت میشوند یک فریبکاری است. قضیه درست برعکس است.
٢- میگویند “استقلال کردستان عراق ناسیونالیسم کرد را در ایران و کشورهای دیگر تقویت میکند” همانگونه که در بالا اشاره کردم بحث تقویت ناسیونالیسم کرد در عراق قیاس مع الفارق است. ناسیونالیسم کرد فی الحال بدرجه زیادی زیر فشار حق طلبی و اعتراض کارگران و مردم کردستان هست. و در کردستان مستقل بیشتر زیر فشار قرار خواهد گرفت و مبارزه طبقاتی شفاف تر خواهد بود. ایجاد یک کشور کردستان مستقل حتما باعث میشود که فیل ناسیونالیستهای کرد در ایران و جاهای دیگر هم یاد هندوستان بیفتد. بگذارید در مورد کردستان ایران بحث کنیم که برای ما عاجل تر است. فرض کنیم که در کردستان عراق رسما رفراندوم برگزار میشود و کردستان اعلام استقلال میکند. از نظر روانی و کوتاه مدت این میتواند تاثیری تقویت کننده روی ناسیونالیستهای کرد در ایران داشته باشد. اما احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد در ایران میدانند که در کردستان ایران چپ و کمونیسم و طبقه کارگر قوی است. چپ بر خلاف کشورهای دیگر منطقه جای برجسته و وزن اجتماعی مهمی دارد. همین باعث شده است که در کردستان ایران شکاف قومی و مذهبی موقعیتی جدی نداشته باشد و طی سالهای اخیر کمرنگ و کمرنگ تر شود. استقلال طلبی و جدایی طلبی در کردستان ایران نسبت به ده سال و بیست سال پیش بشدت رنگ باخته است. حتی شعارهای ناسیونالیستی و ارتجاعی مثل خودمختاری و فدرالیسم هم جایگاهی اجتماعی در میان مردم ندارد. کارگران و زنان و جوانان و مردم کردستان خودرا در کنار و همسنگر کارگران و مردم در سایر بخشهای ایران میدانند. جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدنش تلاش زیادی کرد که نفرت و شکاف قومی و مذهبی را دامن بزند و مردم سایر بخشهای ایران را علیه کردستان بسیج کند و ناسیونالیستهای کرد ایرانی نیز آنرا باد زدند. اما دست را به اتحاد و هم سرنوشتی که اساسا چپ آنرا نمایندگی میکرد باختند. فاکتورها و دلایل اجتماعی دیگری نیز باعث شد که تبلیغات و سیاستهای ارتجاعی جمهوری اسلامی و ناسیونالیستهای مختلف کرد نتواند میان مردم شکافی جدی بیندازد و روندی معکوس در این زمینه پیش رود. که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست. بنابرین استقلال کردستان عراق قطعا نمیتواند فاکتوری به نفع ناسیونالیستهای کرد در ایران باشد. اینجا اگر حتی اینها شهامت این را داشته باشند که استقلال و جدایی را باد بزنند میخی بر تابوت خود زده اند و قطعا با حضور کمونیسم کارگری و چپ بطور کلی در کردستان، بازنده هم خود آنها خواهند بود و هم جمهوری اسلامی که بهیچ وجه حاضر نیست تن به بحث استقلال و رفراندوم در کردستان بدهد و فضای ملتهب جامعه را به زیان خود بی ثبات تر کند.
٣- میگویند “در شرایطی که کشور عراق مورد تعرض ارتجاع اسلامی داعش و سنی قرار گرفته، توصیه کردستان مستقل یعنی اینکه کردستان خودرا در رنج و جدال مردم عراق بی وظیفه کند و کنار بکشد”
این هم از آن استدلالهای “جالب” است که از جانب چپهای شعاری و غیر سیاسی مطرح میشود. چپی که چشمش را همیشه بر واقعیات می بندد و با شعارهای “زیبا” حال میکند. کسی که یک ذره به واقعیات امروز عراق توجه کند فورا متوجه میشود که این که امروز فراخوان بدهیم مردم کردستان بروید در کنار مردم عراق علیه داعش بجنگید، یعنی فراخوان به دولت بارزانی برای اینکه “وظیفه انترناسیونالیستی” چپها را او انجام دهد! این شعار یعنی دفاع از دولت قومی مذهبی مالکی و جمهوری اسلامی و جبهه ارتجاع اسلامی شیعی. و برعکس استقلال کردستان با رای مردم، یعنی ایجاد سنگری محکم تر در برابر پیشروی جبهه داعشی ها. کردستان مستقل معنای فوریش اینست که یک منطقه وسیع و میلیونها مردم عراق از فجایع جنگ در این کشور بدرجه زیادی بیرون کشیده شوند. این سیاست جبهه داعش را (که دولتهای ارتجاعی عربستان و قطر و برخی نیروهای سیاه دیگر را در بر میگیرد) عملا تضعیف میکند. جای امن تری برای میلیونها مردم فراری از جنگ ایجاد میکند، سنگری مستحکم تر و مردمی تر و قابل دفاع تر در برابر داعیه ایجاد “دولت عراق و شام” ایجاد مینماید، و در عین حال اگر مقابله نظامی با داعشی ها ضروری شود، یک کردستان مستقل و متکی به رای مردم عملا در خدمت جبهه شیعی و جمهوری اسلامی و شرکا قرار نمیگیرد. کردستان مستقل نیز میتواند اگر جنگ شعله ور شود علیه داعش وارد تقابل نظامی شود، اما نه بعنوان پشت جبهه احزاب و نیروهای شیعی. و این نیز عملا بسیار مهم است.
۴- میگویند دفاع از استقلال کردستان یعنی همسویی با دولتهای ترکیه و اسرائیل و امثالهم که آنها نیز بنا به مصالح خود از استقلال کردستان پشتیبانی میکنند.
همانگونه که در بالا اشاره کردم عکس این معادله عملا درست است. یعنی در صف بندی های فی الحال موجود هرکس از درگیر شدن نظامی کردستان برای مقابله با “جبهه داعش” دفاع کند معنایش دفاع از حمایت نظامی دولت بارزانی از دولت مالکی و سیاستهای جمهوری اسلامی و بدرجه ای آمریکاست. راه دیگری وجود ندارد. ما نمیتوانیم و نمیخواهیم برای ناسیونالیستهای کرد وظیفه تعیین کنیم. اینکه دولت ترکیه و اسرائیل نیز امروز به استقلال کردستان چراغ سبز نشان میدهند، برای ما سیاست تعیین نمیکند. این همان استدلالی است که در موارد متعددی چپ ضد امپریالیست را به پشت جبهه جمهوری اسلامی به دلیل تقابلش با آمریکا تبدیل کرده است. حقیقت اینست که عراق امروز به محل تلاقی و کشاکش دولتها و نیروهای ارتجاعی متعددی تبدیل شده است. یک ارتجاع با ارتجاع دیگر میجنگد و مردم قربانی میشوند. ما در هیچ سوی این جنگ نیستیم. مهم اینست که شما در این وسط چه راهی را پیشنهاد میکنید که به تقویت صف انسانی و آزادیخواهی کمک کند و بتواند مردم را با تلفات انسانی و سیاسی کمتری از مهلکه نجات دهد و در آینده و امروز مبارزه طبقات تاثیرات مفیدی به نفع کارگران و مردم داشته باشد. ما از جنگ و شکاف دستجات و دولتهای بورژوایی باید بتوانیم به نفع مردم استفاده کنیم و بنابرین اگر برخلاف ده سال پیش امروز دولتهایی هم هستند که از استقلال کردستان عراق دفاع میکنند، این باعث نمیشود که ما از سیاست اصولی و درست خود به نفع یک سیاست ارتجاعی کوتاه بیاییم. بلکه این به معنای شکاف در میان دشمنان دیروز استقلال است و به نفع مردم عمل میکند. اسرائیل و ترکیه مصالح اقتصادی و دیپلماتیک خودرا دنبال میکنند. روشن است که باید نسبت به آن هوشیار بود. ولی اگر کردستان مستقل به دلایلی که در بالا اشاره کردم و در بیانیه حزب ما هم آمده به نفع مردم کردستان و عراق است، باید از آن دفاع کرد و آنرا تبلیغ نمود در عین حال به مردم در مورد اهداف ارتجاعی دولت اسرائیل و ترکیه و دیگر دولتها هم هشدار داد و مماشات و سازشهای ناسیونالیستهای کرد با این دولتها را جلوی چشم مردم گذاشت.
این را هم در آخر تاکید کنم که ما از استقلال کردستان و تشکیل یک دولت غیرقومی و غیر مذهبی دفاع میکنیم که آزادیهای سیاسی بی قید و شرط قانون اساسی آن باشد. طبعا برای رسیدن به این هدف راهی پر مشقت و سخت را باید طی کرد. اما تصور وصول به این هدف در شرایط موجود عراق عملا چشم اندازی غیرقابل تصور است.*