استقلال کردستان عراق: تهدید یا فرصت؟ / سعید کرامت در گفتگویی با مصطفی یونسی

مصطفی یونسی: در پی عروج جریان اسلامی داعش و از هم پاشیده شدن بخشی از ارتش عراق، بحث بر سر سرنوشت کردستان عراق اوج تازه ای گرفته است. بسیاری از فعالین سیاسی کرد و حتی غیر کرد، بر این ایده تاکید دارند که اکنون یک فرصت طلائی برای استقلال کردستان  آغوشش را بر روی این سرزمین باز کرده است. آیا این تصور یک درک واقع بینانه است؟

سعید کرامت: جواب این سئوال یک بلی و یا خیر ساده نیست. وضعیت امروزی پیش آمده برای کردستان به همان اندازه میتواند  فرصت باشد به همان اندازه ممکن است به یک  تهدید برای ثبات و آرامش  مبدل شود.

به این معنا این وضعیت برای کردستان فرصت ساز است که به آنها امکان داده است که کنترل مناطق مورد اختلاف با دولت مرکزی را در دست بگیرند، و در شرایط مناسبتری از نظر نظامی و سیاسی قرار بگیرند.  این دگرگونی است که  دولت اقلیم کردستان در موقعیت بهتری قرار داده است تا در جهت پس راندن سیاست های فرقه گرایانه دولت مرکزی جنب و جوش بیشتری از خود نشان دهد. به همین دلیل اکنون رهبران کرد بیش از گذشته به روشنی از به حاشیه راندن عربهای غیر شیعی انتقاد کرده و خواهان کنار رفتن مالکی نخست وزیر عراق و تشکیل یک دولت فراگیر سراسری هستند. انگیزه چنین انتقاداتی هر چند رقابتهای اقتصادی و سیاسی است اما نهایتا در جهت  شفافیت و توازن سیاسی میان بازیکنان عرصه سیاسی عراق میتواند بسیار سودمند باشد.

یونسی: در اینجا این سئوال پیش می آید، آیا این تحولات یک فرصت برای استقلال کردستان نیست؟

کرامت: میتوان از دو منظر به قضیه استقلال کردستان نگریست. اگر از نگاه احساسی و آرمانگریانه و و یا ناسیونالیستی به قضیه بنگریم، به این نتیجه میرسیم که کردستان به نقطه مناسبی برای استقلال رسیده است. اما اگر زمینی و واقعی به قضیه بنگریم، اگر ساختارهای سیاسی داخلی کردستان و همچنین  دولتهای پیرامون کردستان را بشناسیم، اگر به پی آمدهای استقلال بیندیشیم و اگر تجربه های تاریخی مشابه را بیاد بیاوریم، متوجه  خواهیم شد که امر استقلال در شرایط کنونی میتواند برای مردم کردستان بسیار پر هزینه و حتی ویرانگر باشد.

یونسی: چرا میتواند پرهزینه و یا ویرانگر باشد؟

کرامت: به دلایل متعدد اقتصادی، امنیتی و سیاسی. ١-  اکنون طبق قانون اساسی عراق سالانه ١٧ درصد از بودجه سراسری آن کشور در اختیار دولت کردستان قرار میگرید. درست است کردستان در زمینه تولید انرژی و تجارت و گمرکات دسترسی به منابع مالی مستقل دارد. اما مجموع این درآمدها مبلغی بین ٨ تا ١٠ درصد بودجه سالانه عراق است. در نتیجه استقلال کردستان در اولین قدم این منطقه چیزی حدود ١٠ درصد از  آن بودجه را از دست خواهد داد.  علاوه براین، بازرگانان و کارمندان و سیاستمدارانی که در شهرهای غیر کردستانی سرمایه گذاری کرده اند و یا به کار اشتغال دارند، همگی این امتیازات را از دست خواهند داد. این ها تازه هزینه اقتصادی اولیه و خوش بینانه استقلالی است که به شیوه ای مدنی و در کمال آرامش و مدرا پیش برود، خواهد بود.

٢- از لحاظ امنیتی، استقلال میتواند کردستان را در شرایط بسیار آسیب پذیری قرار دهد. هر چند کردستان اکنون مانند یک جزیره آرام به نظر میرسد، اما یک جزیره آرام نمیتواند دراقیانوسی از آتش دوام بیاورد. کردستان اکنون نزدیک به هزار کیلومتر با ایران مرز دارد. ىا داعش هم بیش از هزار  کیلومتر، با ترکیه حدود سیصدو بیست و پنچ کیلومتر. همه این کشورها، خط قرمزشان  استقلال کردستان است. در فردای استقلال و درصورت تداوم خصومت علیه کردستان، این جغرافیای سیاسی چگونه خواهد توانست که شر این دولتها را خنثی  و امنیت و آسایش مردم کردستان را تامین کند؟

٣– از لحاظ سیاسی هم، استقلال در شرایط کنونی الزاما پیش برنده نیست. بقول برخی از سیاستمداران و میدیا کاران کردستان، “مالی کورد” یا “منزل کرد”  هنوز بعد از ٢٣ سال اوتونومی، سر سامان نگرفته است. احزاب حاکم هنوز نتوانسته اند که بر سر تدوین یک قانون اساسی که اماکان دست بدست شدن قدرت سیاسی آرام را تضمین کند، توافق کنند. هنوز بسیاری از نبودن شفافیت مالی، رشوه خواری، باند بازی سیاسی، تقسیم ادارات و وزارت خانه بین احزاب و یا وجود ارگانهای سیاسی و امنیتی موازی و همچنین بی اختیاری پارلمان در کردستان شکایت دارند. چون اسکلت بندی سیاسی آن جامعه هنوز شکل نگرفته است، بعضی احزاب به درست نگران این هستند که ممکن است در فردای استقلال از صحنه سیاسی رانده شوند و یا ممکن است به سوی جنگ داخلی روانه شوند. علاوه براین، ممکن است که دخالت  کشورهای ایران و ترکیه  و عربستان باعث رقابت سیاسی خشونت آمیز در کردستان شده و آن منطقه به قسمتهای تحت نفوذ آن کشورها در آید.

یونسی: اما گفته میشود که ترکیه مشکلی به استقلال کردستان ندارد.

کرامت: در حرفهای غیر رسمی و تعارفهای سیاسی مخالفتی ندارند. اما این هنوز نظر رسمی دولت ترکیه نیست. بخشهای کم تعصب ترالیت سیاسی ترکیه به دو دلیل ممکن است نرمش بیشتری در مقابل این تحول نشان دهند. اولا، کردستان منابع انرژی سر شاری دارد که انتقال آن به ترکیه بسیار کم هزینه است. ترکیه تمایل دارد رابطه دیپلماتیک قابل قبولی در رابطه با کردستان در پیش بگیرد که هم از منابع انرژی بهره مند باشد، وهم با نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه رقابت کند. در عین حال، دولت ترکیه با دولت مرکزی عراق، بعلت رقابتهای فرقه ای و نزدیکی اش به ایران میانه خوبی ندارد. به همین دلایل سعی دارد توجه کرده ها را بخود جلب کند.  از همه مهمتر این است که ترکها واقف هستند که یک کردستان مستقل در شرایط امروزی هیچ راه جز پذیرفتن قیومیت غیر رسمی ترکیه نخواهد داشت.

یونسی: تصور نمیکنید که دارید تصویر سیاهی از تحولات پیش رو میدهد؟

کرامت: اینها اتفاقات حتمی نیستند، بلکه سناریوهای احتمال هستند. وقتی  کسی در مورد تحولی با این اهمیت نظر میدهد بایستی جوانب آنر با دقت و مسئولیت و بدور از تعصب ملی و آرمانگرائی سیاسی بررسی کند و سپس بگوید چه سیاستی سنجیده تر است. کردستان مرز بسیار پهناوری با دولتها و جریانات نا مسئول دارد. با آن ارتش محدود و آموزش ندیده نمیتواون یک مرز ٢۵٠٠ کیلومتری را پاسداری کرد. علاوه بر این، نهادهای سیاسی، قصایی و مدنی در کردستان هنوز راهی طولانی در پیش دارند تا به موسسات جا افتاده جهت ابراز وجود سیاسی مبدل گردند و جریانات سیاسی از آنها تبعیت کند. هر تهدید خارجی میتواند  جنگ داخلی را هم شعله ور سازد. اینها همه تهدید هستند برای زندگی شهروندان کردستان.

یونسی: یعنی منظورت این است که بورژوازی کرد برنده  استقلال کردستان خواهد بود؟

کرامت: خیر به هیچ وجه. چند خانواده و افراد برنده این تحول خواهند بود اما هم  بورژوازی و هم طبقه کارگربازنده خواهد بود. زیرا آن دسته از سرمایه داران کرد که در مناطق غیر کردستانی عراق سرمایگذاری کرده اند امکانات آن منطقه را برای تجارت و بازرگانی از دست خواهند داد. امنیت را برای سرمایه گذاری و دادوستد را ممکن است تا سالها در کردستان از دست بدهد. طبقه کارگر هم درآمد ناچیز امروزیش از دست خواد داد. ممکن است آواره و یا به گوشت دم توپ این و یا آن نیرو تبدیل شوند. به این معنا بورژوازی بمعنای کلاسیک آن طبقه اجتماعی به همراه طبقه کارگر و اقشار محرومتر جامعه بازندگان اصلی این تحول خواهند بود.

یونسی : حزب کمونیست کارگری ایران بشدت از استقلال کردستان دفاع میکند در این رابطه نظرت چی هست؟

کرامت: نوشته های حمید تقوای لیدر این حزب و اطلاعیه شان در این رابطه را خوانده ام. نقطه نظرات قید شده در آن مکتوبات از دو اشکال عمده رنج میبرند. ۱ـ انگار نامبردگان شناختی از ساختار سیاسی خاورمیانه و عراق  ندارند. بازیکنان سیاسی منطقه را نمی شناسند. درکی از دامنه پی آمدهای احتمالی این  قضیه ندارند. این ساده نگری بحدی است که دلشان را به این خوش کرده اند که ترکیه و اسرائیل رضایت خود را در مورد استقلال کردستان نشان داده اند. افراد سیاسی جدی وقتی که اظهار نظر این دو دولت را در این مورد میشنود، به آنها یاد آور میشود، دفاع شما از استقلال کردستان عراق پیشکش، لطفا بجای این “مهربانیها” اندکی مراعات فلسطینی ها نوار غزه و کردهای جنوب شرقی ترکیه را بفرمایید. جریانی که حمایت دولتهای ترکیه و اسرائیل را در  قضیه کرد به فال نیک بگیرد، نمیتواند تشخیص دهد که کشور اسرائیل نا آرامی در هر منطقه خاور میانه را در خدمت آرامش خودش میداند. یا نمیتواند تشخیص دهد که  دلسوزی ترکیه هم بخاطر چشم ابروی مشکی کردها نیست بلکه به دلیل نگرانی و در رقابت با ایران و شیعه گری دولت عراق است.   علاوه بر این، بی اطلاعی  رهبری حزب کمونیست کارگری بحدی است که هنوز فکر میکنند که استقلال کردستان(آنطوری که در اطلاعیه آن حزب آمده است) باعث ” حل مساله ملی” شده و “راه را برای حل ستم و تبعیض طبقاتی نیز هموارتر خواهد” نمود. نویسندگان و امضا کننده گان آن بیانیه حزبی نمیدانند که قانون اساسی کنونی عراق عمدتا توسط کرد ها نوشته شده است؛ رئیس جمهور عراق کرد است. معاون نخست وزیر، وزیر امورخارجه، وزیر بازرگانی،  وزیرمهاجرت، وزیر امور شهرداریها و رییس ستاد ارتش عراق همگی کردهستند. اختلاف در عراق کنونی برسر تبعیض ملی نیست بلکه بخاطر قدرت و ثروت است. رهبری حزب کمونیست کارگری صوت مسئله را اشتباه فهمیده است در نتیجه جوابش هم نادرست است.

مشکل کلیدی تر رهبری حزب کمونیست کارگری این است که آنها از یک جایگاه پوپولیستی به تحولات سیاسی مینگرند. اسیر آرمانگرائی سطحی و دنباله روی از تودها هستند. این جریان تقریبا از هرجنبشی در اعتراض به ساختارهای سیاسی کنونی باشد حمایت میکند. چون محتوای جنبشها و عواقب آن جنبش برایشان زیاد مهم نیست؛ در واقع هر آنارشیسم سیاسی ای برای جریانات پوپولیسم انقلاب توده ها محسوب میگرد.  بر مبنای همین نگرش حزب کمونیست کارگری تحولات لیبی، سوریه واکرائین را انقلاب قلمداد کرد. وحتی اعتراض بخشی از جوامع  بختیاری را به یک سریال در مورد خوانین آن منطقه را یک حرکت پیشروانه برشمرد. با توجه به این توضیحات، من فکر میکنم که رهبری حزب کمونیست کارگری برای هر مسئله ای جوابی آرمانگرایانه و سطحی ای دارد.

یونسی: منصور حکمت هم از استقلال کردستان دفاع کرد، آیا او هم اشتباه کرد؟ یا فاکتورهای که شما برشمردید در نظر نگرفت؟

کرامت: منصور حکمت آن هنگام در متن اوضاع و اوحوال دیگری اظهار نظر کرد و کاملا درست میگفت. اما نظر آن زمان او در مورد امروز کردستان صدق نمی کند. منصور حکمت در سال ١٩٩۵، هنگامی که تبعیض ملی بر علیه کرد یک پدیده قانونی بود، زمانی که کردستان در محاصره اقتصادی و در معرض  تهدید ارتش صدام بود بحث استقلال کردستان را کرد. در آن هنگام کشورهای غربی از صدام حمایت نمی کردند. ایران از آن سیستم حمایت نمی کرد. در آن زمان کردستان نه کشور مستقلی بود و نه به هیچ کشوری تعلق داشت. اگر هم مستقل میشد هیچی نداشت از دست بدهد غیر از محاصره اقتصادی و بی هویتی ملی اش.اما اکنون، رهبران کرد و ملت کرد هویت و جایگا مطلوبی در قوانین و موسسات سیاسی عراق دارند؛ حاکم کردستان هستند. و یک سوم حاکمیت عراق را در دست دارند، ثروت عمومی عراق با آنها تقسیم میشود.  در اولین قدم استقلال، کردستان بودجه هنگفت و یک سوم حاکمیت عراق را از دست خواهند داد. خدا میداند که در پی این تحول، آیا خواهند توانست هویت خود را در مقابل تخاصمات منطقه ای حفظ کنند؟

مسیر استقلال مثل یک  اتوبان آماده بهره برداری نیست. طی کردن این مسیر مستلزم یک مطالعه و تعمق همه جانبه است. قطعا استقلال ملی و یا استقرار بعنوان بخشی ازکشور عراق جوانب منفی و مثبت دارد. بایستی این جوانب را با دقت بررسی و ارزیابی نمود. بایستی احزاب و افراد سیاسی جدی قطب نمای سیاسی شان را در جهتی تنظیم نماید که جامعه را بسوی ثبات و بهبودی پیش ببرند. در این میسرخیلی مهم است عقلانیت، و واقع گرایی بر احساسات و تعصبات ملی غلبه کند، نه بر عکس. تجارب تاریخی فراوانی در منطقه نشان داده است که تعصب ملی ویا سیاسی نتایج فاجعه آمیزی ببار آورده اند. یک نمونه اش تجربه ملی شدن  نفت توسط مصدق در ایران است. در آن زمان ایران نه امکان کافی تولید نفت را داشت و نه امکان صدور و انتقال آن.  اما مصدق در رقابت قدرت با شاه با اصرار توام با تعصب  آن صنعت را ملی کرد. اما بعدا با روگردانی شرکت های نفتی انگلیس ایران امکان فروش نفت را از دست دارد و نهایتا بحران اقتصادی عده بسیاری از مردم از دولت مصدق رویگردان کرد و آن دولت شکست خورد. شکست های تاریخی این چنینی درسها زیادی برای جامعه دارند. کسانی میخواهد یک عمارت را بسازد ابتدا بایستی زیربنا و ستونهای انرا بنا نهد. من وقتی که به بحث استقلال کردستان مینگرنم احساس میکنم که عده ای میخواهند با ابتدا با ساختن سقف، بنای یک عمارت را آغاز کنند. درحالی که بایستی از پایین شروع کرد. کردستان هم اکنون حتی لبنیات و میوجاتش از ایران و ترکیه وارد میشود. هیچ تولید اقتصادی داخلی ندارد. هنگامی که بحث استقلال پیش می آید، بایستی به این امر اندیشید، در چنین شرایطی و در صورت خصومت ایران و ترکیه، این جغرافیای سیاسی بعد از استقلال چگونه میتواند خود را اداره کند؟ در چنین شرایطی دولت و ساختار سیاسی کردستان میتواند یک ماه در مقابل بستن مرزها از سوی این دوکشور همسایه دوام بیاورد؟

ادامه دارد