آیا برای دفاع از شهروندان کرستان عراق هنوز ابهامی وجود دارد؟

“گفته میشود دفاع از استقلال کردستان عراق ناسیونالیسم کرد را تقویت می کند لذا نباید از آن دفاع کرد.” اگر مواضع و سیاستهای چنین درک و نگرشی را بپذیریم، بنابر این و با این حساب اعتراضات بین المللی در سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ مردم جهان علیه سیاستهای جنگی آمریکا در عراق را هم باید در حمایت از حکومت صدام حسین و تقویت ناسیونالیسم عرب بشمار آورد؟!. همانگونه که ضدیت با تهدید سیاست جنگی آمریکا در سه سال قبل در ایران معنایش حمایت از جمهوری اسلامی نبود، ضدیت با سیاست کشتار، ترور و بمب گذاری توسط دولتهای منطقه و جانوران اسلامی در کردستان عراق نیز معنایش دفاع از ناسیونالیسم کرد نیست.

اما احساس مسئولیت مردم و افکار بین المللی علیه جنگ و خانه خرابی مردم در آن دو دوره در عراق، و ضدیت آنان با تهدید نظامی آمریکا در ایران نه در دفاع از حکومت بعث صدام حسین، ناسیونالیسم عرب و جمهوری اسلامی بلکه در دفاع از مردم عراق و ایران بود. مورد عراق را مردم دنیا شاهدند که اکنون به این روز افتاده است.

آنزمان بشریت مترقی و مدرن جهان در اعتراض به سیاستهای جنگی آمریکا در عراق، تردیدی به خود راه ندادند که باید به دفاع از مدنیت و جان و مال مردم عراق برخیزند. هیچ انسان آراده و شرافتمندی ذره ای در این شک نداشت که دفاع از مردم عراق و اعتراض علیه تروریسم اسلامی و دولتی، ترجمانش دفاع از حکومت بعث و ناسیونالیسم عرب باشد.

قابل درک است که در آن ایام از آنجا که مستقیما آمریکا یک پای اصلی جنگ در حمله به عراق بود، چپ ضد امپریالست از موضع ضد آمریکایی گری خود در آن اعتراضات و صرفا با معیار ضد امپریالیستی گری اش شرکت داشت. قطعا امروز نیز اگر آمریکا مستقیما خط و نشانی علیه استقلال کردستان عراق می کشید، عرق ضد امپریالیستی این چپ حکم میکرد با همان مواضع گذشته اش ابراز وجود کند.

امروز نیز در همین جغرافیا و با بروز تحولات اخیر، این سناریو دارد به شکل دیگری تکرار می شود. با این تفاوت که اینبار نه آمریکا بطور مستقیم، بلکه خطر حمله لاشخورهای منطقه نظیر داعش، جمهوری اسلامی، عربستان، دولت مالکی و غیره ، بر سر جنازه ای لت و پار شده بنام عراق و مردم عراق که توسط سیاستهای شکست خورده آمریکا به این حال و روز انداخته شد است، برای سهم بری هر چه بیشتر سیاسی، اقتصادی و قلدرمنشی خود در منطقه، می خواهند با براه انداختن فاجعه انسانی دیگری، آنرا از این هم که هست بدتر کنند.

استقلال کردستان عراق و حمایت از آن، قبل از هر چیز دفاع از جان و مال مردم و کلیه شهروندان در کردستان عراق است که بجز شهروندان بومی، دهها هزار انسان منتسب به عرب، آسوری، کلدانی، مسلمان، و چندین هزار کارگر مهاجر از کشورهای آسیا و آفریقا و دهها هزار آوره در آنجا کار و زندگی می کنند. کدام نیرو و جریان مسئولی می تواند بخود اجازه بدهد که بخاطر اهداف فرقه ای و مواضع ایدئولوژیکی خود نسبت به سرنوشت این مردم بی تفاوت و لاقید باشد؟.

همانگونه که اعتراضات میلیونی و جهانی علیه جنگ آمریکا در عراق در سال ۹۱ و ۲۰۰۳ در دفاع از مردم عراق بود، دفاع امروز از استقلال کردستان عراق نیز، معنایش حمایت از مدنیت، انسانیت و تلاشی برای جلو گیری از تحمیل جنگ و خانه خرابی و آوارگی از سوی دولتها و جریانات مرتجع منطقه به شهروندان ساکن در کردستان عراق است.

در صورت اعلام استقلال کردستان عراق از طریق رفراندم و آرای مردم و برسیمیت شناخته شدن آن از سوی نهادهای رسمی بین المللی، قدرتهای مرتجع منطقه نظیر جمهوری اسلامی، حکومت مرکزی مالکی، تروریستهای اسلامی و غیره براحتی نخواهند توانست به جغرافیایی که توسط مردم آنجا اعلام استقلال کرده و مشروعیت قانونی پیدا کرده است لشکر کشی کنند و تباهی ببار آورند. استقلال کردستان عراق برگه ای رسمیت یافته و قانونی از نظر عرف و موازین بین المللی است که می تواند بدرجات بسیار بالایی امنیت و زندگی شهروندان آنجا را تضمین کند. خاصیت استقلال کردستان عراق همین است و بس. با توجه به این، آیا برای دفاع از شهروندان کردستان عراق هنوز ابهامی وجود دارد؟
۱۰ ژوئیه ۲۰۱۴