اعتصاب کلید پیشروی جنبش کارگری، و مبارزه علیه حاکمیت

اعتصاب کلید پیشروی جنبش کارگری، و مبارزه علیه حاکمیت

« کارگرانی که برای خم کردن پشت یک بورژوا اینقدر تاب می آورند، قادر خواهند بود که قدرت تمام بورژوازی را درهم بشکنند.» انگلس

اعتصاب جایگاه ویژه ای را در میان فعالین جنبش های کارگری و کمونیستی بخود اختصاص داده است. پیشروان رادیکال کارگری و کمونیست ها بارها و بکرات در باب اعتصابات کارگری صحبت کرده اند و بحث های ارزشمندی رو به جامعۀ کارگری ارائه داده اند. رهبران و آموزگاران کبیر پرولتاریای جهان، کارل مارکس، فردریش انگلس و لنین نیز بر نقش محوری اعتصابات کارگری در پیکار علیه طبقات حاکمه تأکید میکردند.

لنین در اینباره نوشت: « اعتصاب همیشه سرمایه داران را مملو از ترس میکند. چونکه اعتصاب شروع از بین رفتن سروری آنهاست. یک سرود کارگری آلمانی در مورد طبقۀ کارگر می گوید، تمام چرخ ها از چرخش بازمی ایستند، اگر بازوان نیرومند شما آن را اراده کند. »

اعتصاب مکانیسمی است که از زمان پدیدار شدن سیستم اقتصادی فعلی ( سرمایه داری )، و رشد و شکوفایی آن در دو قرن اخیر همیشه مورد استفادۀ توده های کارگر معترض در تمامی ممالک بورژوایی جهان، قرار گرفته است. بقول لنین « اعتصابات که ناشی از طبیعت خود سرمایه داری اند، از آغاز مبارزۀ طبقۀ کارگر بر ضد این نظام جامعه خبر میدهند. »

اعتصابات کارگری بعنوان ابزاری مؤثر جهت مقابله با حملات صاحبان سرمایه و خریداران نیروی کار به جبهۀ استثمار شوندگان، و بعنوان ابزاری برای تحمیل مطالبات و خواست های صنفی و بعضاً سیاسی به سرمایه داران و دولت هایشان با تولد طبقۀ کارگر مدرن در بطن شیوه و مناسبات سرمایه دارانۀ تولید، متولد گردیده و بی تردید همچنان در مقام یک سلاح برندۀ مبارزۀ طبقاتی علیه استثمارگران، بکار گرفته میشود.

بدین اعتبار جا دارد تا بار دیگر به این مبحث و بیان تأثیرات مهم آن از زوایای گوناگون پرداخت. در این فرصت تلاش میگردد تا در حد بضاعت اثر گذاری اعتصابات کارگری را هم بر جنبش طبقۀ کارگر ایران و هم بر مبارزات توده های معترض کشور، تدقیق کرد.

کمک به وفاق و همبستگی طبقاتی و بالا رفتن روحیۀ مبارزه جویی

واضح و مبرهن است هنگام وقوع اعتصاب، کارگران خواست های معینی مثلاً افزایش دستمزد، پرداخت بیمۀ درمانی، و کم کردن ساعات کار را طرح میکنند و برای محقق شدن این مطالبات همدل و همصدا، بدون اندک خللی کارفرما یا صاحب کار را به مصاف می طلبند. در این اعتصاب، تک تک کارگران اعتصابی فارغ از نژاد، جنسیت، عقاید مذهبی، و غیره دست در دست همدیگر جلوه ای از اتحاد طبقاتی خود را در مقابل دشمن به نمایش میگذارند.

اعتصاب پنج هزار کارگر معدن آهن بافق برای ممانعت از واگذاری این معدن به بخش خصوصی، تجمع کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در مقابل شهرداری تهران، گردهمایی اعتراضی کارگران ایران تایر در روبروی ساختمان بنیاد مستضعفان با خواست گنجانده شدن عناوین شغلی در لیست سازمان بیمه های اجتماعی و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، تجمع بیش از هزار و پانصد کارگر مخابرات روستایی ساکن در استان های لرستان، ‌خوزستان، زنجان، آذربایجان غربی، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و کرمان در اعتراض به وضعیت قراردادها، بیمه و دستمزدهایشان در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی، موفقیت تحصن پنج روزۀ نهصد کارگر پروژۀ قطار شهری اهواز، اعتراض کارگران شرکت گلفام به اقدام کارفرما مبنی بر اخراج کارگران با سابقه و استخدام کارگرانی جدید با دستمزد و مزایایی کمتر، اعتصاب کارگران شهرداری منطقۀ هفت اهواز که خواهان پرداخت فوری چهار ماه از حقوق معوقه خود شدند، و بلاخره ارسال نامۀ اعتراضی کارگران اخراج شدۀ شرکت نفت به حسن روحانی، تنها بخشی از مبارزات و چالش های کارگری بر ضد سیاست های کارفرمایان و رژیم در خرداد ماه امسال اند که برغم وجود اقسام تهدیدات از سوی قوۀ قهریۀ حاکمیت، حادث شدند.

تحرکات فوق الذکر و امثالهم که در طول سی و پنج سال از حاکمیت نظام سرمایه داری- اسلامی بر ایران بکرات دیده شده اند، جملگی گوشۀ کوچکی از همبستگی پرولتری را به تصویر درآورده اند. کارگران اعتصابی و معترض بخوبی دریافته اند که اعتصاب اشان بسادگی قابل شکستن است، چنانچه تا پایان کار متفق القول و متحدانه روی خواسته های مطروحه پافشاری نکنند. بنابر این، اگر روشنفکران کمونیست و مدافعین راستین منافع طبقۀ کارگر با مطالعۀ زوایای مختلف تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان این درس و تجربۀ گرانقدر (نقش وفاق و همبستگی در پیروزی) را آموخته اند، لیکن کارگران در میدان جدال و مبارزه علیه سرمایه داران، آنرا فرا میگیرند.

اما همبستگی و وفاق طبقاتی ای که در سایۀ اعتصاب کارگری در کارگاه و کارخانه ای نمود مییابد و کارگران آنرا در معرض دید عموم قرار میدهند، قطعاً میتواند در چند رشتۀ تولیدی یا خدماتی، در چندین شهر، و نهایتاً در کل کشور روی دهد بشرطی که بخش آگاه و پیشرو طبقۀ کارگر با تأمل در این واقعیت که زمینۀ یکچنین همبستگی و اتحادی در بین توده های کارگر وجود دارد، برای تحقق اش با تمام قوا فعالیت کند.

از اینجاست اعتراضات و اعتصابات کارگری متحدانه در سراسر جامعه بروز یافته، و کفۀ ترازو به نفع طبقۀ کارگر سنگین میشود. بی تردید با روی دادن این وضعیت، روحیۀ مبارزه جویی کارگران در حد قابل انتظاری بالا میرود و به سبب واقف گشتن به قدرت اتحاد طبقاتی خود، جسارت زاید الوصفی در نبرد با سرمایه داران و دولت اشان از خود نشان میدهند.

نقش اعتصابات کارگری در تقویت فضای مبارزاتی جامعه

افزایش اعتصابات و اعتراضات کارگری آنهم در شرایطی که نظاره گر افت خیزش توده ای مردم از سال ۱۳۸۹ شمسی به این سو هستیم، حاکی از این است که کارگران کشور مرعوب وحشیگری رژیم سرمایه داری حاکم در برخورد به اعتراضات توده ای، و دستگیری فعالین و رهبران کارگری نشده اند. این چالشهای کارگری که مؤید از کف رفتن تحمل کارگران و لبریز شدن پیمانۀ صبر و طاقت ایشان است، کمک شایانی به زنده نگهداشتن، تقویت و پویایی فضای مبارزاتی کشور، خواهد کرد.

در اساس، اعتصابات کارگری شکل مبارزه ای کارآمد جهت ترک برداشتن دیوار سرکوب و اختناق و بیرون کشیدن جو سیاسی جامعه از رخوت و سستی است. استمرار پیکارهای کارگری، نور امید را بر دل زنان، جوانان و ملل تحت ستم خواهد تابانید، و پشت سر نهادن دورۀ سیاه تسلط رژیم سرمایه داری- اسلامی را در چشم انداز قرار خواهد داد.

رشد اعتصابات کارگری، از طرفی مسیر تحقق خواستها و مطالبات فوری جنبش کارگری را هموار میسازد و از جانب دیگر به ایفای نقش طبقۀ کارگر در هدایت و رهبری اعتراضات توده های به جان آمده، یاری میرساند. بدین معنی که، تداوم پیکار طبقۀ کارگر و ناتوانی حاکمین از مهار جنبش کارگری، موقعیت مناسبی را فراهم می نماید تا طبقۀ کارگر مضاف بر دستیابی به خواست های اقتصادی و بازپس گیری حقوق پایمال شده اش، مطالبات انسانی زنان، جوانان و ملل فرودست ایران را که جزو مطالبات سیاسی کارگران هم هستند، بر پرچم مبارزاتی خود حک کند و بطریق اولی رهبری و هدایت مبارزات توده های ناراضی را به عهده گیرد.

تجربۀ خیزش های کارگری گوناگون طی دو قرن گذشته در جهان، و قیام و انقلاب سال ۱۳۵۷ خورشیدی در ایران که اعتصاب سراسری اغلب مراکز کارگری ایران، از گمرکات، آب و برق، بنادر و کارخانه های مختلف تبریز، تهران، قزوین، اراک، اصفهان، رشت و غیره را در برگرفت و در آن اعتصاب سراسری خواست آزادی زندانیان سیاسی، لغو حکومت نظامی، و سرنگونی حکومت پهلوی مضمون واحد مطالبات کارگران بود تا اعتصاب کارگران شرکت نفت که با آن عمل خویش نه فقط کمر حکومت سرمایه داری پهلوی را شکستند، بلکه رهبری قیام توده های بپاخاسته را عملاً از آن خود ساختند، بر تأثیر بارز اعتراضات و اعتصابات کارگری بر فضای سیاسی جامعه، تأکید دارد.

رابطۀ اعتصابات کارگری با کسب آگاهی طبقاتی و آمادگی لازم برای رهایی

اعتصاب وسیلۀ مبارزۀ گروهی و دسته جمعی کارگران، و مدرسه ای برای یادگیری طبقۀ کارگر و پیشروان این طبقه در مبارزات سخت و سرنوشت ساز پیش روست. در یک اعتصاب کارگری و آنگاه برخورد کارفرما و دولت به آن، کارگران اعتصابی بهتر به تضاد طبقاتی خود با صاحب کار پی میبرند. در میدان مبارزه و اعتصاب، خصلت طبقاتی جوامع بورژوایی، و روبنای سیاسی، قضایی، فرهنگی و اجتماعی برای کارگران قابل فهمتر میشود و ضرورت بالا بردن آگاهی سیاسی و طبقاتی و مبارزه بهدف تغییر در وضع موجود ملکۀ ذهن آنان خواهد شد.

برای آنان آشکار میشود که سرمایه داران و دولت اشان هر راهکاری را _ از وعده و وعید گرفته تا سرکوب و بخاک و خون کشیدن معترضین _ جهت حفظ منافع اشان بکار میبندند. در اعتصابات کارگری، کارگران اعتصابی درمییابند که، مادام این سیستم اقتصادی بر جامعه تسلط دارد، بایستی بطور دائمی و هر روزه برای دستیابی به مطالبات اشان و همچنین ممانعت از تضییع حقوق اشان، طرح ها و قوانین مدون را به چالش بکشند.

درک کارگران از وجود دشمنی و تخاصم میان طبقات اصلی جوامع ( پرولترها و بورژواها) و جدالی بی وقفه بر سر منافع طبقاتی، در کنار کوشش روشنفکران کمونیست در راستای انتقال آگاهی بدرون توده های کارگر، سر آغاز تحصیل آگاهی سوسیالیستی است. لنین در رابطه با ضرورت وارد کردن آگاهی توسط عناصر کمونیست در کتاب چه باید کرد چنین گفت: « ما گفتیم که آگاهی سوسیال دموکراتیک در کارگران اصولاً نمی توانست وجود داشته باشد. این آگاهی را فقط از خارج ممکن بود وارد کرد. تاریخ تمام کشورها گواهی میدهد که طبقۀ کارگر با قوای خود منحصراً میتواند آگاهی تردیونیونیستی حاصل نماید، یعنی اعتقاد حاصل کند که باید تشکیل اتحادیه بدهد، بر ضد کارفرمایان مبارزه کند و دولت را مجبور به صدور قوانینی بنماید که برای کارگران لازم است، و غیره. ولی آموزش سوسیالیسم از آن تئوریهای فلسفی، تاریخی و اقتصادی نشو و نما یافته است که نمایندگان دانشور طبقات دارا و روشنفکران تتبع نموده اند. »

قدر مسلم این آگاهی زمینه ساز شناخت و فهم اقتصاد سیاسی، و آماده ساختن کارگران برای در پیش گرفتن مبارزه ای انقلابی و آشتی ناپذیر تا رهایی از ستم و استثمار طبقاتی است. از اینرو میتوان ابراز کرد که، ارزش واقعی اعتصابات کارگری به دستاوردهای اقتصادی اشان محدود نمی ماند. بایسته است تا نتایج سیاسی و معنوی این اعتصابات در نظر گرفته شود، حتا اگر آن اعتصابات فاقد کمترین دستاوردی از لحاظ اقتصادی باشند.

همگان اذعان دارند اعتصابات کارگری در ایران علی العموم بصورت خود انگیخته راه میافتند. همگان، چه آنهایی که از فعالین و پیشگامان جنبش کارگری اند و در مبارزه با سرمایه داران از هست و نیست خود گذشته اند، و چه کسانی که از دور دستی بر آتش دارند نیک میدانند که اغلب این اعتراضات حول و حوش دریافت حقوق و دستمزدهای معوقه راه اندازی می شوند. مع الوصف، این اعتراضات و اعتصابات خود انگیخته که توجه مردم رنجدیدۀ جامعه را بسوی خود جلب می نمایند، فشار سیاسی زیادی را بر طبقۀ حاکم وارد می آورد.

لهذا اهمیت انعکاس خبر اعتصاب در جامعۀ کارگری و واکنش دیگر بخش های طبقۀ کارگر به این حرکت، حصول درجه ای از آگاهی طبقاتی در خلال آن اعتصاب، و چشم دوختن توده های ناراضی به مبارزۀ کارگران فلان واحد تولیدی یا خدماتی، از موفقیت کارگران اعتصابی و رسیدن آنها به خواستهای صنفی اشان بیشتر است. در حقیقت، هزینۀ سیاسی اعتصاب برای طبقۀ سرمایه دار و نظام حاکم بمراتب بیشتر از هزینۀ اقتصادی آن است.

اعتصاب بستری برای تشکل یابی

تشدید بحران سرمایه داری ایران، و پیامدهای عملی سیاست حذف یارنه ها و ریاضت اقتصادی که آثار و تبعات مخرب و بغایت ویرانگری بر کار و زندگی و حیات طبقۀ کارگر داشته اند، عامل اوجگیری اعتصابات کارگری در اغلب مراکز تولیدی و خدماتی اند.

این تجمعات و اعتصابات کارگری بستری را برای امر تشکل یابی طبقۀ کارگر مهیا کرده اند، زیرا به هر میزان اعتصابات و اعتراضات کارگری فزونی یابند، به همان اندازه کارگران به ضرورت تشکل یابی نائل میشوند و بدین سان مصمم تر و متحدتر بسمت تحقق این هدف خیز برمیدارند. بی گمان، سازمانیابی طبقاتی و توده ای کارگران ثمرۀ پیکارهای بی وقفۀ کارگری است.

صفحات تاریخ جنبش های کارگری در جهان مملو از مبارزۀ توده های کارگر در راستای دستیابی به سازمانهای طبقاتی اشان میباشد. بدون ستیز مستمر کارگران ایران حول و حوش حقوق اشان از جمله برپا داشتن تشکل های طبقاتی و توده ای، امکان متشکل شدن طبقۀ کارگر در حد صفر است. تشکل یابی طبقۀ کارگر رابطۀ مستقیم و تنگاتنگی با چالشهای کارگری دارد و هیچگاه این امر در خلاء مادیت نخواهد یافت.

در همان دورۀ قیام ۱۳۵۷ شمسی که اعتصاب سراسری در خیلی از مراکز و محیط های کارگری صورت پذیرفت، کمیته های اعتصاب از کارگران مبارز و پیشرو تشکیل شد. آن کمیته ها از دل محافل کارگران پیشرو بوجود آمدند که خود آن محافل کارگری یگانه شکل سازمانیابی مستقل کارگران کشور در آن مقطع بودند. با نگاه به این تاریخ برای ما مسجل میگردد که اعتصابات سراسری پیش از قیام و انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی آزمون بزرگ و با ارزش متشکل و متحد شدن طبقۀ کارگر، و عرصۀ بروز ابتکارات انقلابی و بسط آگاهی طبقاتی و سیاسی کارگران بشمار می آیند.

در پرتو برآمدهای کارگری و اعتصاب است که کارگران نیاز به متشکل شدن در تشکل های طبقاتی و توده ای را با پوست و گوشت خود احساس میکنند، چون در جریان هر تجمع و اعتصاب، کارگران معترض و اعتصابی که فاقد نهادهای مستقل اند به این نکتۀ مهم میرسند که، فقدان تشکل مساوی است با عدم کسب نتایج مطلوب یا ناتوانی در تحمیل تام و تمام خواست هایشان به کارفرمایان و دولت آنان. باور پیدا کردن کارگران ایران به حیاتی بودن تشکل یابی که این رهیافت اساساً ماحصل اعتصاب و اعتراض است، شروع نبردی مجدانه و همه جانبۀ ایشان و رهبرانشان برای ایجاد و تأسیس تشکلات مستقل از دولت و کارفرمایان میباشد.

در خاتمه بد نیست این نکته را یادآور شد که، با عطف توجه به سیر صعودی مبارزات کارگری در قالب تجمع و اعتصاب که واکنشی به وضعیت فلاکتبار اقتصادی و بی حقوقی های سیاسی و اجتماعی تحمیل شده به طبقۀ کارگر و توده های مردم از جانب رژیم سرمایه داری- اسلامی بوده، و مضاف بر آن درک لزوم سازمانیابی در جریان این نبردها، گرایش سوسیالیستی جنبش کارگری قادر است تا گام های بلند و سترگی در مسیر کمک به متشکل شدن کارگران در تشکل های توده ای و طبقاتی، و نیز بسط تفکر «تحزب یابی کمونیستی»  کارگران بهدف تأمین شروط اساسی انقلاب کارگری و ساختمان سوسیالیسم بردارد.

****