جنگ افروزی در لباس صلح خواهی!

بورژوازی در تبلیغات فریبکارانه حود همواره چنین جلوه می دهد که عاشق “صلح” و”مبارزه مسالمت آمیز” و “صلح اجتماعی” است. شاعران و نویسندگانش از جاذبه انسانیت و مهربانی می‌سرایند و می‌نویسند، عالمانش از نیکی و انسانیت سخن می گویند و صدها کتاب در این زمینه تاکنون منتشر نموده اند. فیلم‌سازهایش از زندگی مهاتما گاندی و نلسون ماندلا فیلم میسازند تا نشان دهند که چگونه بالاخره “انسانیت” بر “خشونت” پیروز شد وشرایطی شکل گرفت که همه شادمان زندگی کنند! چرا که “همه انسانها با هم برابر و برادرند”. اما اگر توده‌ها که معنای برابری را در زندگی روزمره خود هر ساعت تجربه می کنند فریب اراجیف ریاکارانه بورژوازی را نخورند و این تبلیغات را باور نکنند آنوقت بورژواهای انسان دوست! که مدعی بودند “همه انسانها با هم برابر و برادرند” با ضرب و زور و توپخانه به سراغ انسانهای محروم و ستمدیده یعنی اکثریت جامعه می‌آیند.
در واقع “صلح” در جامعه بورژوازی نام دیگر جنگ می باشد و توده‌ها باید همیشه در حالت تهدید صلح نگه داشته شوند تا آسانتر جنگ را بپذیرند. بورژوازی برای حفظ این “صلح” اسلحه می سازد. کارخانه‌های اسلحه سازی همچون لاک هد مارتین (Lockhead Martin)، بوئینگ (Boeing) و غیره سالانه میلیاردها دلار اسلحه می سازند تا بورژوازی بتواند از منافع خود دفاع کرده و صلح مورد نظرش را حفظ نماید و همه اینها را هم به حساب دفاع از کشور ومردم بگذارد. حتی سوئد که پیگیرانه در تلاش است تا از خود چهره ای “دمکرات” و “صلح پرست” ارائه دهد و کلمه “دموکراسی” ، “حقوق بشر” و “مبارزه مسالمت آمیز” ورد زبان هر سیاستمدار آن می باشد وهر سال به کسانی که برای صلح تلاش کرده اند جایزه صلح نوبل میدهد (۱) سالانه میلیونها دلار سلاح تولید و صادر می کند. و سیاستمدارانش اصلا کاری به این ندارند که سلاحهای “سبک” ساخت این کشور هر سال حداقل نیم میلیون انسان را از هستی ساقط می سازند.
یکی از ابزارهای تبلیغ صلح طلبی و برابری طلبی ریاکارانۀ قدرتهای سرمایه داری، سازمان ملل می باشد که مرکزش در کشور امپریالیستی آمریکا بنا نهاده شده است؛ در کشوری که “حقوق بشر” و “حفظ صلح” و “مبارزه مسالمت آمیز” ورد زبان سیاستمداران آن بوده و لحظه‌ای برای حفظ این “حقوق بشر” از تهدید مردم محروم و کشور های دیگردست برنمیدارند. حتی برای این هدف از ساختن بلک واتر (Black water) و “طالبان” و “القاعده” و اخیرا هم “داعش” هم ابا نمیکنند، ولی کشورهای جهان سوم با تجربه کودتاها و جنگها، تجاوزها و لشکرکشی ها و بمبارانها کاملاً با این “حقوق بشر” آشنا هستند و نقش سازمان ملل در توجیه تجاوز و سرکوب بورژوازی را به عینه دیده اند.
به راستی چه کسی می تواند فراموش کند که همین آمریکا که به عنوان مهد دمکراسی بورژوائی هر ساعت تبلیغ می شود برای “دفاع” از منافع چپاولگرانه خود به ویتنام حمله کرد و میلیونها زحمتکش را کشته و نیمی از آن سرزمین را برای سالها ویران و غیرقابل کشت کرد. همین آمریکای امپریالیست برای “دفاع از خود”، کشورهای افغانستان، عراق و لیبی را ویران کرده و بعد سیاستهایش را “دخالت بشر دوستانه” جلوه داده و آنها را برای “دفاع” از مردم آن کشورها و دور کردن خطر از مرزهای خود توضیح میدهد. در حالیکه هر انسان آگاهی می‌داند که این جنگها در خدمت تراستها و کارتل‌های بزرگ بوده و در خدمت طبقه‌ای است که همه نهادهای حافظ سیستمش را در دست دارد و تنها سهمی که توده‌ها از این جنگها دارند اینست که گوشت دم توپ شوند تا بورژوازی همچنان از “انسانیت” و “مسالمت آمیز” گفته و خواننده‌هایش از “همه انسانها با هم برابر و برادرند” بخوانند، شاعر و نویسندگانش از جاذبه انسانیت و مهربانی بسرایند و بنویسند، عالمانش از نیکی و انسانیت بگویند و فیلمسازهایش از زندگی مهاتما گاندی و نلسون ماندلا فیلم بسازند که چگونه “انسانیت” بر “خشونت” پیروز شده و همه شادمان خواهند زیست.
زندگی در جامعه بورژوازی به واقع به تئاترفاجعه‌آمیزی می‌ماند، که جنایتکاران و دژخیمان در نقش ناجی ظاهر میشوند و فرشتگان سر از خاوران در می‌آورند. فقیران و گرسنگان و کارتن‌خوابها را همین “ناجیان” به وعده‌های یک ناجی آسمانی دلخوش کرده و خود که شعار “مرگ بر ماتریالیستها” را سر میدهند ماتریال‌های زمینی را صاحب شده و با تمام نیرو از این تصاحب و مالکیت لازمه آن دفاع میکنند.
این است که صلح در جامعه بورژوازی همچون هر امر دیگری امری طبقاتی است زیرا که صلح واقعی برای زحمتکشان، لازمه اش نابودی کامل بورژوازی می باشد. بورژوازی ای که با فریب، رنجبران را در چنگال “حقوق بشر” بدون بشر نگه میدارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ــ هنری کسینجر (۱۹۷۳)، اسحاق رابین و شیمون پرز (۱۹۹۴)، جیمی کارتر (۲۰۰۲)، باراک اوباما (۲۰۰۹).

۲ جولای ۲۰۱۴

عبداله باوی