جوابی به برخی از سوالات آقای محمد رستگار

مطلب آقای رستگار “سوالی از کمونیست ها”در واقع   بهانه برای لاپوشانی کردن جنایات سرمایه داری و دفاع از سازش طبقاتی است.

البته برای اینکه فرصت زیادی جهت نوشت جواب جداگانه نداشتم جواب به سوالات ایشان را در داخل متن خود ایشان منتها با رنگ متفاوت نوشتم تا خواندگان هر دو را یک جا داشته باشند.

ایشان در مقام دفاع از سرمایه داری منتها با پوشش دفاع از شخصیت و حق و حقوق انسانی و شهروندی و بسیاری از پوشش های تبلیغاتی که سالهاست سرمایه داری و عوامل آن برای پنهان کردن واقعیت و جنایات خود و وجود مبارزه میان کارگران و سرمایه داری را  با موضوعات زیبایی مانند همبستگی ملی و غیره، فریب کارانه پیش می برد همه ی موارد فوق را ایشان جهت اقدام به دفاع از منصور اسانلو و مایه ی برای حمله به کمونیست قرارداده است ، بسیاری از گفته های آقای رستگار غیر واقعی هستند در زیر به برخی از آنها اشاره می کنم. تمامی تلاش عوامل سرمایه داری در رابطه با موضوع اسانلو پنهان کردن وجود مبارزه میان سرمایه داری و کارگران است و در مقابل تلاش ما کارگران این است که صف دو طبقه در حال نبرد را واضح و شفاف نشان بدهیم و نشان بدهیم که منصور اسانلو در این مبارزه در صف دشمنان کارگران مشغول به  خدمت شده است.

سوالی از کمونیست ها

osanloo

*** سوالی از کمونیست ها ***

از شما هموطن کمونیست این سوال را دارم حال که به علت شرکت آقای منصور اسانلو در جلسه ای با آقای رضا پهلوی، شما با شعار مبارزه با سرمایه داری شروع به حمله به آقای منصور اسانلو نموده اید بدلیل اینکه منصو اسانلو اکنون تبدیل به ابزاری برای فریب توده ها در دست سرمایه داری شده است و ما باید ثابت کنیم که او علی رغم اینکه خودش به طبقه کارگر تعلق دارد ولی اکنون خدمت گزار سرمایه داری است تا سرمایه داران بیشتر غارت کنند و تا بتوانند غارت کرده های قبلی خود را بیشتر حفظ کنند این یکی از دلایل نه حمله به اسانلو بلکه افشای نقشه های جنایت کاران سرمایه داری و عوامل و خدم وحشم سرمایه داری مانند پهلوی ها که در روند تاریخی فرقی با خامنه ای جنایت کار ندارند است  چرا به این سوال ساده پاسخ نمیدهید که آقایان شما چرا به جای روسیه،کره شمالی،کوبا،ونزولا،بولیوی،اکوادور و … کشورهای سرمایه داری غرب را برای زندگی انتخاب کردید؟! و حتی بسیاری از شما به کشورهای سرمایه دار غربی پناهنده شدید؟! جواب این سوال شما هم بسیار ساده است اینکه آقای محمد رستگار اگر بدون افکار ضد انسانی سرمایه داری بخوانید جواب را گرفته اید اولا” تمامی کشور های که نام بردید (غیر از روسیه که اکنون خودش سرمایه داری است ولی طرفداران سرمایه داری هنوز تلاش می کنند برای فریب مردم ان را با شوروی یکی قلمداد کنند این خود یکی از نقشه های طرف داران سرمایه داری است) خودشان به سختی تحت محاصره کشور های سرمایه داری قرار دارند و از این رهگذر نتوانستند برنامه ها و نقشه های انسانی خود را پیاده کنند تا افراد مثل شما ببینید که حکومت انسانی یعنی چه و کشورهای که شما برای ما نام می برید همگی زیر فشار اقتصادی ، نظامی و سیاسی و تحریم های مداوم هر گونه توان اقتصادی و سیاسی خود را برای اجرای بر نامه های انسانی خود از دست دادند و البته سرمایه داری جهانی نیز دقیقا” برای همین است که انها را از اولین روز انقلابشان تحت فشار قرار داده است تا آنها موفق به پیاده کردن سوسیالیسم نشوند چرا که اگر یکی از ان کشور ها بتوانند حتی به اندازه ده درصد سوسیالیسم را پیاده کنند تمامی مردم دنیا پس از دیدن کشور انها و شکوفایی حداقل ده در صدی ان در عرض یک روز تمامی سرمایه داری و افراد طرفدارش مثل شما و رضا پهلوی را به جهنم می فرستند و تمامی دنیا را به سمت سوسیالیسم رهنمون می شود و این را سرمایه داری خوب می داند برای همین است که کوبا بیش از ۵۰ سال است در تحریم اقتصادی بسر می برد که مبادا موفق شود .برای همین است سرمایه داری با رهبری امریکا تلاش می کند هر سال حداقل یک کودتا در ونزئولا راه باندازد تا نظام جدید آن کشور را سرنگون کند که مبادا به سمت سوسیالیسم حرکت بکند یا حداقل با کو دتا توانایی های اقتصادی ان کشور را نابود کند تا ضمن ایجاد نارضایتی از توانایی اقتصادی برای حرکت به سمت سوسیالیسم تهی شود شما خوب می دانید در شیلی نیز چنین کردند یا در کره شمالی نیز همین وضعیت را سرمایه داران ایجاد کرده است کشور های که نام بردید حتی یک روز از جنایات و تبلیغات سرمایه داری در امان نبودند که بتوانند به برنامه ها و خواسته هایشان عمل کنند و صد البته تحت چنین فشار ها و تبلیغات دروغین امثال شما ها و کل عوامل سرمایه داری بسیاری از انها نه نتها نتوانستند راه درست خود را پیش ببرند بلکه دچار انحراف نیز شده اند که این انحراف هیچ ربطی به کمونیسم و سوسیالیسم ندارد بلکه حاصل و به دلیل جنایات و فشار های  است که توسط سرمایه داری برای شکست دادن برنامه های انقلاب ها در این کشور ها تحمیل کرده و می کنند مانند همان تحریمی که از روز اول انقلاب کوبا یا کره شمالی و بقیه از طرف امریکا و شرکایش علیه این کشور ها اعمال می شود برای اینکه درک کنید این تحریم ها چقدر کار ساز است به گفته های جنایت کارانی چون مرکل ، اوباما و … گوش کنید انها خودشان اعلام می کنند تحریم های اقتصادی بسیار کار ساز تر از حمله نظامی است امریکا وقتی به کوبا حمله کرد و نتوانست آن کشور کوچک را شکست بدهد اقدام به تحریم اقتصادی کرد و این دلیل بسیار مهمی است که کوبا نتوانسته خواسته های انقلابی خود را پیاده کند ویتنام را نیز باید اضافه کرد وقتی با سلاح حمله نظامی نتوانستند ویتنام را شکست بدهند با سلاح تحریم اقتصادی به ویتنام حمله کردند این نشان می دهد که تحریم بسیار خطر ناکتر از حمله نظامی است. بدون شک شما این ها را خوب می دانید ولی چون طرفدار سرمایه داری هستید این ها را پنهان می کنید

دوم : اینکه ما کمونیست ها یا دیگر انسانها از کشور های خودمان که بوسیله سرمایه داری داخلی مانند حکومت سرمایه داری اسلامی و سرمایه داری جهانی تحت رهبری امریکا به شکل های مختلف تحت ظلم و ستم هستیم و دچار فقر و فلاکت می شویم و در مقابل مبارزه برای اینکه زندانی نشویم و کشته نشویم از کشور خود فرار می کنیم علی رغم اینکه ریشه های تمامی ظلم و ستم به سرمایه داری جهانی و داخلی بر می گردد ولی در فرار مجبور می شویم به کشور های سرمایه داری پناهنده شویم چونکه اولا” طبق گفته بالا کشور های که شما نام بردید خودشان مانند ما تحت ظلم و ستم سرمایه داری هستند امکان اینکه بتوانند ما را نجات بدهد را ندارند و در همین حال ما به جایی می رویم که قبلا” سرمایه داران با حمایت سرمایه داری جهانی و حکومت های سرمایه داری ثروت و پول کشور های ما را غارت کرده به آنجا بردند مثلا” نور چشمی شما پهلوی و دیگر جنایت کاران سلطنت سالها قبل پول و ثروت ایران را دزدیده به آمریکا و اروپا برده اند و اکنون نیز جنایت کاران جمهوری اسلامی به دوشکل کار دزدی که پهلوی و اطرافیانش ۳۶ سال قبل انجام داده بودند حالا انجام می دهند یا به صورت عضو های از حاکمیت پول و ثروت ایران را در بانک های کشور های سرمایه داری می گذارند یا مانند خاوریها میلیاردها پول ایران را دزدیده به کانادا فرار می کنند بنا براین هم دوستان خود شما پول های ما ایرانیان را به غارت برده در کشور های سرمایه داری انباشت کرده و می کنند وهم مخالفین شما که در نظام کنونی هستند همین کار را می کنند بنا براین ما وقتی مجبور به فرار می شویم به کشوری می رویم که قبلا” دزد ها ثروت ما را به انجا برده اند اگر ثروت های ایران به کشور های مانند کوبا می رفت بدون شک انها می توانستند برنامه های انقلابی خود را پیاده کنند و در آن صورت سرمایه داری نمی توانست آنها را تحت محاصره اقتصادی قرار بدهد و شما هم نمی توانستی امروز برای ما رجز خوانی بکنی . بنا براین ما به دنبال ثروت دزدیده شده خود مان می رویم و شما بدانید هر جا که انواع مختلف دزد ها ثروت ما ایرانیها، عراقی ها ، سوریه ها ، اکراینی ها و … را ببرند ما مردم به دنبال ثروت خودمان به انجا خواهیم رفت. البته لازم به ذکر است که سرمایه داری نیز از این اجبار ما بسیار سود می برد اول اینکه اکثر کشور های سرمایه داری دچار پیری جمعیت هستند و همچنین بیشتر فراریان چه به دلیل سیاسی یا چه به دلیل دنبال آسایش گشتن یا چه به دلیل پرورش و استفاده از استعدادهای خود جزو استعدادهای بالای جامعه خود هستند که کشور های سرمایه داری از این بابت بسیار سود می برند به این دلیل است که با اغوش باز استقبال می کنند نه به دلیل انسانی یا دمکراتیک بودن و همین ها ابزاری برای تداوم سیاست های استثماری در اینده می شوند  و از طریق این مهاجرت می توانند معظل پیری خود را حل کنند از طرف دیگر کارگران ارزان قیمت بدست می اورد و همچنین بسیاری از انقلابیون را در جامعه خودشان هضم کرده به سازش کار تبدیل می کنند و از تجمع این سازش کاران و رفرمیست های قبلی مانند اسانلو لشکر دیگری برای روز مبادا جهت حمله فکری ، ضد انقلابی و نظامی به نیروهای انقلابی داخل ایران یا کشور های دیگر که در حین نابودی نظام حکومتی فعلی شان ایجاد خواهد شد استفاده نمایند برای این است که هزاران نفر را در آلترناتیو سازی های گوناگون مانند پهلوی و دارودسته اش و دیگر آلتر ناتیو ها سازماندهی می کند. و ما مجبوریم علی رغم اگاهی از این همه جنایت تن به استثمار شدن بدهیم چون جای دیگری برای فرار نداریم و این خود وضعیتی است که سرمایه داری ایجاد کرده ما که  هیچ ازادی نداریم و در مقابل اجبار ما را شما عامل سرمایه داری وسیله تبلیغی علیه ما قرار می دهید یعنی شامورتی بازی سرمایه داری این است از یک طرف شرایطی ایجاد می کند که ما مجبوریم به خودش پناه بیاوریم از طرف دیگر پناه اوردن ما را دلیل خوبی خودش تبلیغ می کند در حالی که هر پناهنده به خاطر جنایات خود سرمای داری از یک نقطه به یک نقطه دیگر سرمایه داری فرار می کند

0)آیا فکر میکنید در زمان سیستم مخوف و جهنمی ک.گ.ب که برای شهروندان شوروی کمیته ها و کامسامول ها و پیانرها تعیین تکلیف میکردند زندگی میکنید و به حقوق شهروندی و مدنی جناب آقای اسانلو و استقلال فردی ایشان احترام نمیگذارید؟!اینها تبلیغاتی است که سرمایه داری با داشتن دست بسیار بالا در رسانه ها توانسته پیش بیاورد و صد البته مغرضانه است برای کشف واقعیت ها باید به کلیت موضوع پرداخت و سپس جنایات را به صورت مقایسه ای بررسی کرد ضمن اینکه حتی جنایات دوران استالین نیز بیشتر بدلیل فشار های بود که توسط سرمایه داری به ان کشور وارد می شد و چون توانایی مقابله نداشت جامعه بسته ایجاد کرده بود و ان جامعه بسته بدون شک نمی توانست از جنایت مبرا باشد اما هیچ کدام را به حساب کمونیسم و سوسیالیسم نمی توان نوشت چرا که توسط سرمایه داری در محاصره بوده  و واقعیت های آن در ان زمان بیان نمی شد واکنون هم وجود ندارد هر چه بیان می شود توسط دشمن بر زبان جاری می گردد و با توجه به شناختی که از دشمن داریم باید بپذیریم که گفته های سرمایه داری صد در صد دروغ است برای اثبات دروغ بودن گفته های سرمایه داری همین قدر کافی است که در جنگ حمله به عراق امریکا به تمامی خبر گزاری ها اعلام کرد هیچ خبری بدون تایید پنتاگون نباید پخش کنید این ذات سرمایه داری است و جالب است که تنها یک خبر گذاری این دستور را رعایت نکرد و حقایق جنگ را پخش کرد آن خبر گذاری را با موشک زدند ،ان خبر گزاری الجزیره بود این است جامعه دمکراتیکی که سرمایه داری مدعی ان است و یا حمله ای که توسط فرانسه بر علیه لیبی انجام داده است جنگ عراق با یک دروغ شروع شد که عراق سلاح شیمایی دارد که بعدا” خود سرمایه داری اعلام کرد دروغ بود از زمان شروع جنگ عراق تا کنون فقط در عراق ۱۷۰۰۰۰۰نفر توسط نقشه های امریکا کشته شده اند افغانستان ، سوریه ، یوگسلاوی  ، سودان و … به این آمار ها اضافه کنید معلوم می شود که جنایت کار اول کیست و کدام است با توجه به اینکه سرمایه داری در قدرت است و فقط یک در صد از جنایات او مشخص می شود بقیه را توان پنهان کرد نش را دارد .

از طرف دیگر حقوق شهروندی و مدنی که با انها فضل فروشی می کنید در سرمایه داری چیزی بیش از دروغ فریب نیست اینجا مبارزه بین سرمایه داری و کارگری است سرمایه داری به همه چیز مجهز است و با توانایی که دارد بخشی از کارگران را به مهره های خود تبدیل می کنند و با استفاده ابزاری و مترسکی از انها مانند اسانلو اقدام به حمله و فریب کارگران می کند و وقتی ما تلاش می کنیم نقشه سرمایه داری را افشا کنیم افرادی مثل شما با سوء استفاده از دروغ های سرمایه داری مانند همان حق شهر وندی و یا حق مدنی می خواهید مبارزه شفاف را خلط مبحث کنید شما کجا بودید وقتی سرمایه داری ما را به بهانه های مختلف می کشت در امریکای لاتین توسط کسنجر ۳۰۰۰۰ کمونیست ترور شد ، کجا بودید وقتی در زندان ابوغریب عوامل سرمایه داری حق شهروندی و حق مدنی را زیر پا می گذاشتند کجا بودید وقتی ساواکی ها پهلوی تحت نظر سیا ناخن می کشیدند یا با سیگارو اطو مبارزان را می سوزاندند شما کجا بودید وقتی حکومت اسلامی در دهه شصت انقلابیون را قتل عام می کردند و حکومت های سرمایه داری شما سکوت اختیار کرده بودندچرا ان زمان دم از حق شهروندی یا حق مدنی  نمی زدید حالا که ما بدون داشتن هیچ قدرتی اقدام به افشای سازشکاری می کنیم یادتان می افتد که از حق شهروندی یا حق مدنی آواز سر دهید البته که ما دوست داریم شما و همه ای انسانها از حق شهر وندی و حق مدنی حرف بزنید اما همیشه مانند خود ما پایبند به این حقوق باشید نه اینکه هر وقت به سود سرمایه داری بود حرف بزنید هر وقت به زیان سرمایه داری بود با موشک الجزیره را بزنید یا اینکه ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی فرقی با حکومت امریکا ندارد هر وقت حکومت امریکا نیاز به جنایت داشته دست به جنایت زده است همانگونه که حکومت اسلامی  دست به جنایت زده است منتها حکومت اسلامی توانایی پنهان کردش کم است جنایاتش زود افشا می شود ولی امریکا توانای زیادی در پنهان کردن جنایاتش دارد مثلا” هم حکومت ایران ایمیل ها را چک می کند و تلفن ها را شنود می کند و هم امریکا و متاسفانه شما یک بام  و دو هوا بازی می کنید شنود و چک کردن امریکا را افشا نمی کنید و لی برای ایران را افشا می کنید ولی ما هر دو را افشا می کنیم به همین دلیل از نظر ما اسانلو اکنون عامل سرمایه داری است باید افشا شود ولی از نظر شما اسانلو در خط سرمایه داری و یکی از عوامل صف امریکا قرار دارد بنا براین نباید افشا شود از این بایت است که خودتان را با موارد زیبای نمایشی تبلیغاتی مانند حق شهروندی ، حق مدنی و یا بهانه قرار دادن موضوع شوروی و کوبا و غیر به دفاع از ابزار سرمایه داری به نام منصور اسانلو می پردازید و وانمود می کنید که دارید حق دمکراتیک و دمکراسی را ادا می نماید ولی باید خدمت شما عرض کنم در مبارزه طبقاتی همه این حقوق طبقاتی است بیان کردن انها از طرف هر کسی باشد یا به سود طبقه سرمایه داری است یا به سود طبقه کارگر چیز خنثی یا شق ثالثی  وجود ندارد من آنقدر صداقت دارم که می گویم برای دفاع از مجموعه حقوق کارگران بحث و مبارزه می کنم ولی شخص شما و خود اسانلو چون جرائت ندارید بگویید که در مبارزه میان کارگران و سرمایه داری دارید از سرمایه داری دفاع می کنید بنا براین خودتان حمایت از سرمایه داری را پشت نقابی به نام دفاع از حق شهروندی ، دفاع از حق مدنی ، دفاع از همبستگی ملی و … پنهان می کنید  و مثال های مانند کشور های کوبا ، شوروی ، کره شمالی و … که همگی تبلیغاتی هستند چاشنی برای پنهانکاری و فریب کاریتان بکار می گیرید اگر ذره ای صداقت دارید بگویید در مبارزه میان کارگران و سرمایه داران دارید از سرمایه داری دفاع می کنید چنین صداقتی را نه شما نه اسانلو ونه دیگر همرزمانتان ندارید چرا که سراسر مبارزه سرمایه داری در فریب و نیرنگ پوشیده شده است و تمامی تلاش ما این است که این پرده را کنار بزنیم تا واقعیت سرمایه داری را به مردم نشان بدهیم که خود این به بخش بزرگی از مبارزه میان کارگران و سرمایه داران تبدیل شده است.در این ترس و وحشت منصور اسانلو حتی جرائت نکرده برای روشن شدن واقعیت ها در مصاحبه های با مخالفینش شرکت کند بلکه تمام زورش را زده تا همفکران و همرزمانش را که در صف سرمایه داری برای پنهان کردن واقعیت و پوشاندن زشتی فریب کارانه عملکرد سرمایه داری و اینکه خودشان آلت دست از سرمایه داری هستند با تبلیغات دروغین همبستگی ملی پنهان کند .چگونه می توان کارگری که امروز در گرسنگی بسر می برد با پهلوی که از محل دزدی های ثروت ایران در ناز و نعمت زندگی می کند در همبستگی ملی در یک صف قرار دادآیا این فریب کاری نیست آیا خاوری را یا هاشمی رفسنجانی را یا خامنه ای یا سلطنت طلبان را که از دست رنج کارگران ،مفتخوری می کنند می توان با کارگرانی که با فقر و فلاکت زندگی می کنند در یک صف به نام همبستگی ملی قرارداد ؟ آیا این فریب کاری نیست ؟ اگر اسانلو الت دست نیست و می تواند ثابت کند که همبستگی کارگران با سرمایه داران ممکن است چرا از بحث با مخالفین فرار می کند ؟

۳) برای امثال شما آقای اسانلو وقتی که زندان بود بیشتر ارزش داشت تا با زدن عکس ایشان در سایت و برنامه های تلویزیونی هرچه میخواهید بگویید و البته آقای اسانلویی که دیگر خود حضور دارند و با همان شخصیت مستقلی که از رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) بودند و فعال سندیکالیست ایرانی بودند و بارها بدلیل مبارزات کارگری و تلاش برای احقاق حقوق کارگران شرکت واحد و اتوبوسرانی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی که بسیاری از شما در حمایت و پیدایش این نظام جهنمی با شعار مبارزه با سرمایه داری دست داشتید زندانی شدند و عزیزترین جگرگوشه هایشان همچون برادرشان جناب آقای افشین اسانلو رئیس پیشین هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که از فعالان کارگری و زندانی سیاسی بود و در زندان رجایی شهر جمهوری اسلامی جان باختند را از دست دادند و بسیاری از بستگان جناب آقای اسانلو گرامی همانند عروسشان توسط سرکوبگران جمهوری(!) اسلامی آخوندی شکنجه شدند، طبیعی است که چنین فرد خودساخته ای که شخصیت مستقلی دارد و حاضر نیست سرسپرده تصمیمات محفلی که در زمان حاکمیت جهنمی کمونیست ها بر شوروی مرسوم بود باشد این رفتار ایشان و عملکرد مستقل از فرامین شما برایتان دردناک باشد. آقای محمد رستگار برای ما درد ناک این است که برای دفاع از حق و حقوق کارگری خودمان مجبوریم با ادم نا اگاهی مثل شما بحث کنیم یک مورد کافی است که ثابت کنم شما هر چه می گوید تبلیغاتی و دروغ است و آن این است که آقای افشین اسانلو هر گز رئیس هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نبوده حتی ایشان عضو هیات مدیره هم نبوده است و بقیه حرفهای را که زده ای هم درست مانند همین مورد در بهترین حالت از روی نا اگاهی است. این تناقض را باید خود منصور اسانلو حل کند که چگونه می شود یک کارگر تحت برنامه های سرمایه داری فعالیت بکند و در همان حال ادعای استقلال هم داشته باشد ؟ پول از سرمایه داران ، تلویزیون از سرمایه داران برنامه ریزی از سرمایه داران ، محیط فکری و فضا موجود همه سرمایه داری است و… حال در چنین شرایطی چگونه می توان ادعای داشتن استقلال کرد احتمالا” یک نوع جادو گری و شعبده بازی است که اقای اسانلو و بسیاری از خدمت گزاران سرمایه داری بلد هستند. دشمن اصلی کارگران سرمایه داران و حکومت سرمایه داری است چگونه می توان با دشمن همبستگی ملی اعلام کرد و در همان حال اعلام کرد مستقل هستم ؟

۴) درباره حکومت سیاه کمونیست ها از آتش زدن و منفجر کردن کلیسا ها و فرستادن منتقدان نظام کمونیستی به اردوگاه های مرگ کار اجباری »گولاک ها» در سیبری از قرار دادن »اشتراف باردها» مسلح به تیربار و مسلسلی که هزاران سربازان روسی که در میدان نبرد زیر حمله سنگین مجبور به عقب نشینی میشدند آنها را میکشتند

از پاکسازی قومی از طریق کثیف ترین شکل ممکن یعنی گرسنگی دادن مردم اوکراین و مرگ میلیونها اوکراینی(۱۰ میلیون اوکراینی) معروف به »گالاداموریا» »هولودومور» اوکراین از کشتار بیست و دو هزار شهروند لهستانی در جنگل »کاتین» که باوجود اینکه لهستانی ها این کشتار وحشیانه را کار کمونیست ها میدانستند اما کمونیست ها با وقاحت هر سال برای این کشتار مراسم برگزار میکردند اشک تمساح میریختند و این کشتار را به آلمانی ها نسبت میدادند تا اینکه در زمان ریاست جمهوری یلتسین تمام مکاتبات کمیته ها و نامه نگاری کمونیست ها با استالین و امضا استالین و فرمان این کشتار در اختیار خبرنگاران قرار گرفت و کمونیست ها پس از ده ها سال انکار رسوا شدند

از کشتار و حذف های درون حزبی و تیرباران و قتل بسیاری ازافسران صاحب نام، از فاجعه ی نیروگاه اتمی چرنوبیل در اوکراین در زمان کمونیست ها ی شوروی که تا وقتی که آمریکا با ماهواره متوجه این فاجعه شد و جهانیان را آگاه کرد اوکراینی ها خبر نداشتند و تازه فهمیدند چه بلایی سرشان آمده اما دیگر دیر شده بود و بسیاری از آنها به خاطر کتمان و مخفی کاری کمونیست ها دچار اشعه های رادیو اکتیو شده بودند و هزاران اوکراینی با زجر و بیماری سخت مردند و تا هم اکنون در مناطق نزدیک به چرنوبیل کودکان ناقص با بیماریهای صعب علاج به دنیا می آیند و از پاکسازی قومی که کمونیست ها در قفقاز و از جمله جنایت هایی که در حق میلیون ها تاتار انجام دادند

از حمله به افغانستان و کشتار برادران افغانی ما از هموطنانی که عضو حزب توده بودند و از مرز میگذشتند تا به کعبه آمال خود بروند اما توسط کمونیست ها زندانی و شکنجه میشدند و به اردوگاه های مرگ کار اجباری فرستاده میشدند که بسیاری از آنها در اردوگاه های طاقت فرسای کار غریبانه جان باختند و معدود هموطنانی که پس از فروپاشی سیستم جان سالم به در بردند به نوشتن جنایات کمونیست ها در اردوگاه های جهنمی کار پرداختند

از همکاری کمونیست ها و فاشیست ها و بستن انواع قرار دادهای نظامی و اقتصادی تا قرداد شرم آور میان کمونیست ها و فاشیست ها و تقسیم لهستان بین شوروی وفاشیست ها و حمله کمونیست ها به کشورهای لیتوانی،استونی و فنلاند، و الحاق کشورها حوزه بالتیک و از همه مهم تر، تمام بخش شرقی لهستان به روسیه که خبر این پیمان دنیا را تکان داد و پیمان اتحاد شوروی- نازی عملاً سرنوشت لهستان را رقم زد، زیرا این کشور به لحاظ جغرافیایی از متحدان غربی اش فاصله داشت و کمک مستقیم نظامی به آن تقریباً ناممکن بود فرانسه که دور نبود چرا متحدانش به فرانسه کمک نکردند و فرانسه به تصرف المان در امد آقای رستگار هر وقت به موضوع تصرف فرانسه جواب واقعی بدهی ان زمان خود جواب تمامی سوالات تبلیغی خودت را دریافت خواهی کرد. و کمونیست ها با هیتلر همکاری می‌کردند و هیتلر مصم به تصرف سرزمین‌های بیشتر شد و بسیاری جنایات و فجایع رخ داده به دست کمونیست ها تنها با ذکر اشاره هایی میگذرم اما نسبت به یک موضوع نمیتوانم ساکت باشم

و آن هم حمایت بسیاری از چپ ها از نظام ارتجاعی آخوندی در زمان تاسیس نظام جمهوری(!) اسلامی و حتی تا سال ها بعد از سال ۵۷ آنهم نظامی که رهبرش خمینی بود که فرمان قتل و ترور احمد کسروی (تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهش‌گر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی) را داد و مخالف مصدق و موافق کاشانی بود و در زمان انقلاب سفید مخالفت علنی خود را نسبت به حق رای زنان و مخالفت در دفاع از حقوق آزادی بانوان و ضدیت با تساوی حقوق زن و مرد را علنی ابراز نموده بود و درس تاسیس حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه را در نجف به آخوندها تدریس نموده بود و فرمان مستقیم کشتار هموطنان در نا دادگاه های انقلاب از جمله اعدام سپهبد خلبان نادر جهانبانی را توسط خلخالی داده بود … که جالب است توده ای هایی همانند کیانوری و عمویی با افتخار از همکاریشان با خامنه ای و رفسنجانی گفته اند و رهبر فداییان اکثریت (فرخ نگهدار) که با شعار مبارزه با سرمایه داری و مبارزه با استکبار خواستار مسلح شدن سپاه به سلاح های سنگین برای تار و مار نمودن مخالفان و خواستار معرفی مخالفان به سپاه شده بود هم اکنون خودش در کشور انگلستان زندگی میکند!

آقای محمد رستگار تمامی سوالات شما باز با یک جواب داده می شود بروید از خود فرخ نگهدار بپرسید که اقای فرخ نگهدار آیا شما کمونیست هستید ؟

ما کارگران اگر این همه قدرت که شما می گویید داشتیم خودمان حکومت را بدست می گرفتیم در حالی برای اینکه ما نتوانیم حکومت کارگری تشکیل بدهیم سرمایه داری جهانی در مقابل انقلاب یک برنامه رژیم چنج پیش برد و دست نشانده جنایت کار قبلی را که با کودتا سر کار آمده بود ( کودتای که توسط سیا، ارتش ، سلطنت طلبان ، با همکاری خود مصدق و کل جبهه ملی و اطرافیانش و با کمک و حمایت آیت الله کاشانی و با عدم انجام وظیفه توسط حزب توده که به کارگران ایران خیانت کرده به پیروزی رسید و کودتای فوق توانست ضمن سر کار اوردن پهلوی دست نشانده نه حکومت مصدق را بلکه بستر و زمینه  انقلابی را که می توانست سرمایه داری را سر نگون بکند و حکومت کارگری را بر قرار بکند محو نابود نماید برای اثبات این موضوع دهها سند تاریخی وجود دارد . ) برداشت و برد و یک دست نشانده ارتجاعی تر ، هار تر و کمی رهاتراز نظر افسار وابستگی به امریکا نسبت به  دست نشانده قبلی به مردم انقلابی ایران تحمیل کرد (یعنی اینکه خود امریکا روی حکومت جمهوری اسلامی به عنوان یک دست نشانده به اندازه قبلی تسلط نداشت ولی در چهار چوب سرمایه داری کاملا” همان بود که سرمایه داری لازم داشت و تمامی کارهای دیکته شده سرمایه داری را که دست نشانده قبلی توانایی انجامش را نداشت دست نشانده جدید همه انها را می توانست انجام بدهد از این لحاظ جمهوری اسلامی صد بار بهتر از سلطنت برای سرمایه داری جهانی عمل کرد در واقع دعوای شما با جمهوری اسلامی دعوای دو جناح مختلف سرمایه داری باهم است )  و در روند تلاطم دوران فروکش کردن انقلاب اتفاقات بدون برنامه ای رخ داده که شما اکنون از انها سو ء استفاده های وارونه و تبلیغاتی می کنید در حالی که ما هرگز به جمهوری اسلامی کمک نکردیم بلکه این ملی گراها ، نهضت ازادی ها ، بنی صدر ها و حتی بخش بزرگی از سلطنت طلبان ، مانند بسیاری از فرماندهان ارتش شاهنشاهی به دستور امریکا و ساواکی ها به دستور سیا به بر قراری جمهوری اسلامی کمک کردند و ما در واقع مقابل عمل انجام شده قرار گرفتیم و همه به دست جنایت کاران باقی مانده ارتجاع شکست خورده ( سلطنت) و ارتجاعی پیروز قتل عام شدیم و همان زمان سرمایه داری اگاهانه سکوت کرده بود چون نقشه خودش بود که ما کشته شویم همان گونه که سیا در تمامی دنیا کمونیست ها و کارگران انقلابی را ترور می کرد  و حالا با تبلیغات دروغین این تقصیر را نیز به گردن ما می اندازید. من می دانم که شما قصد تان از طرح این همه سوالات در هم و برهم و دروغین و تبلیغاتی جواب گرفتن نیست والا یکی یا دو تا را طرح غیر تبلیغاتی می کردید و جواب می گرفتید بنا براین نه من وقت جواب دادن به سوالات تبلیغی شما را دارم و نه شما گوشی برای شنیدن حقیقت بلکه حتی سوال کردن شما یک مبارزه میان کارگران با سرمایه داران و عوامل انهاست بنا براین به مبارزه می پردازیم سرمایه داری توانسته برای فریب توده کارگران که اکنون هر روز مبارزه اش بیشتر می شود یک کارگر را به الت دست خود تبدیل کند و شما آن را دارای استقلال می نامید و من او را آلت دست سرمایه داری علیه کارگران می دانم و از طرفی سرمایه داری تمام زورش را می زند که مبارزه میان سرمایه داری و کارگران را پنهان کرده و با عنوان همبستگی ملی تعریف کند و برای جا انداختن این فریب کاری از الت دست خودش استفاده می کند و ما کمونیست ها برای افشای نقشه سرمایه داری دست به افشای دست نشاده اش می زنیم و سرمایه داری برای مقابله اقدام به استفاده ابزاری و تبلیغاتی از موضوع حقوق شهروندی ، حق مدنی، دمکراسی و … و همچنین برای تحت پوشش و پنهان کاری قراردادن و تحت شعاع قرار دادن بحث های شفاف امروزی مبارزه میان کارگران و سرمایه داری اقدام به طرح سوالاتی می کنید که حقانیتشان تا زمانی که سرمایه داری سرنگون نشده است روشن نخواهند شد، اگر شما ذره ای صداقت دارید به جای خلط مبحث و طرح سوالات تبلیغی بیاید فقط در مورد مبارزه امروزی بین سرمایه داران و کارگران و سرمایه داران چه به شکل جهانیش و چه به شکل جمهوری اسلامیش در مورد اینکه اسلانلو در کجا قراردارد و آیا او به سود کارگران کار می کند یا سرمایه داران بحث را پیش ببریم و اگر سرمایه داری واقعا” همبستگی ملی را دنبال می کند ابزار های تبلیغتی و رسانه هایش را بطور مساوی در اختیار کارگران نیز قرار بدهد آنگاه معلوم می شود که در مورد همبستگی ملی راست حرف می زند نه اینکه با پول های چپاول شده از کار کارگران هزاران رسانه در دست دارد و از همان رسانه ها که پولش از غارت کارگران تامین شده بر علیه کارگران تبلیغ بکند و در نهایت بگوید همبستگی ملی را می خواهیم این همان دروغی است که شما هم می گویید  اما کارگران حق استفاده از آن رسانه ها برای گفتن حرف مستقل خودشان را نداشته باشند اینجا باید شعر میرزاده عشقی را اورد که می گوید براین پدر و ملت و تاج و تخت و همبستگی ملی و … باید …

این است آن سعادتی که برای خلق میخواهید؟!اگر دشمنی و کشت و کشتاری که شما سرمایه داران و طرفداران سرمایه داری با مواردی که در بالا گفته شد نبود، البته خلقها می توانند سعادت برای خودشان  به بار بیاورند و احتیاجی به ما ندارند ولی جنایت ها ، استثمار و فریب کاری شما سرمایه داران و عوامل سرمایه داری آنقدر فراوان و وحشتناک است  هر خلقی که بر می خیزد تا خود را نجات بدهد چنان به جنایت و قتل و کشتار دست می زنید که هاج واج می مانند مانند سوریه ، عراق ، افغانستان ، اکنون اکراین و…

دوباره میپرسم کمونیست های عزیز شما چرا به جای روسیه،کره شمالی،کوبا،ونزولا،بولیوی،اکوادور و … کشورهای سرمایه داری غرب را برای زندگی انتخاب کردید؟! و حتی بسیاری از شما به کشورهای سرمایه دار غربی پناهنده شدید؟!

قضاوت با شماست.

محمد رستگار
چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۳