در عراق چه اتفاقی افتاده است!

در عراق چه اتفاقی افتاده است!

ماجرا از این قرار بود که پس از گُل کردن اثرات بحران سالهای اخیر اقتصاد نئولیبرالیستی و سقوط چند دیکتاتور در شمال افریقا و خاورمیانه و روی کار آمدن مورسی در مصر و مدل شدن اسلام اردوغانی در منطقه ، طیپ اردغان ماموریت کنترل خیزشهای توده ای در خاورمیانه و چنج کردن حکومتها در این کشورها را با مدل حکومتی خود از جانب آمریکا دریافت کرد و با پشتیبانی غرب و در راس آن آمریکا پرونده ارتش آزاد سوریه را در آنکارا تشکیل داد.
در همان آغاز تشکیل این پرونده عبدالله گل در سفری به ایران در زمان احمدی نژاد به منظور متوجه کردن مقامات ایرانی به این که خطر تا چه اندازه همه آنها را تهدید می کند، این پیام را به آنها داد که کشورهای منطقه مانند خانه های چوبی هستند که اگر یکی آتش بگیرد به سرعت شعله های این آتش تمام این کلبه ها کاغذی را خواهد سوزاند! تا شاید مقامات ایرانی به سقوط اسد رضایت دهند که از همان ابتدا بعید به نظر می رسید.
در مقابل تداخل ترکیه در سوریه که خط قرمز ایران است در یک توافق اعلام نشده نیروهای وابسته به حزب کارگران کردستان ترکیه در سوریه به عنوان مرزبانهای اسد در قبال تحویل گرفتن بی جنگ و خونریزی کردستان سوریه به خدمت گرفته شد و بدین ترتیب یه پ گه قمر سوری پ ک ک دارای قلمروی در مرز ترکیه شد که این برای ترکیه خطری جدی و غیر قابل تحمل بود.
از آن به بعد بود که مجالی برای حضور عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج که از رقبای منطقه ای و دیرینه جمهوری اسلامی است دست داد و دید که از طرفی اسد و قاسم سلیمانی در میدان سوریه در حالت به شدت تدافعی و موقعیتی بسیار شکننده و از طرف دیگر اپوزوسیون آن، ارتش آزاد که از طرف آنکارا تجهیز می شد در شرایط بدتری قرار گرفته است لذا ضمینه برای تجهیز و فرستادن ارتجاعی ترین گروه های جهادی به آنجا و تقدیم درخواست سهمی از کیک سوریه را به قدرتهای فرا منطقه ای فراهم دید.
گروه های جهادی نظیر داعش کمی بعد از ورود بدونه اجازه بزرگترها به سوریه توانست به وزنه ای در معادلات این کشور تبدیل شود و به همین اعتبار جا برای ارتش آزاد تنگتر از گذشته شد. این شرایط در ابتدا موجب خرسندی بیشتر اسد و فرماندهی سپاه قدس شد.
البته این رضایت زیاد طول نکشید و از اینجا به بعد دولت آنکارا به دلیل دارا بودن مرز مشترک زمینی با سویه و نیاز حیاتی جبهه تندروهای سنی به پشت جبهه و راهی برای ورود جهادگرانی که از سرتاسر دنیا از جمله جنگجویانی که کشورهای اروپایی می آمدند، توانست خود را به عنوان شریک به عربستان سعودی تحمیل کند که این در آن مقطع بدون توافق و تفاهم با آمریکا صورت گرفت و موجبات ناخرسندی دولت اباما را فراهم کرد.
جریانات چپ و سوسیالیست در ترکیه که بعد از کودتا و سرکوبهای سال ١٩٨٣ تا حدودی فرصت بیرون آمدن از زیر آوار کودتاهای پی در پی و سازماندهی مجدد را پیدا کرده بود در مقیاس های نه چندان وسیع در دانشگاه ها و تشکلهای معلمان و در محلات فقیر نشین شهرهای بزرگ عرض اندام می کرد و در هر فرصتی اعتراضاتی بر علیه دخالت آک پ در سوریه را سازمان می داد. همین باعث شد دولت تصمیم به تخریب یکی از پارک هایی را بگیرد که برای این نیروها از ازش سمبلیک فراوانی برخوردار بود که با مقاومت پیش بینی نشده نیروهای چپ مواجه شد و حتی آنها را هرچه بیشتر به هم نزدیکتر کرد.
از طرفی دیگر احزاب راست و آتاتورکچی که از قدرت رانده شده بودند نیز در چنین شرایطی فرصت یافتند که در این میدان برای مدتی دوباره خود نمائی کنند.
با ورود نیروهای ناسیونالیست ترک شخصیت مرموز آقای گلن ساکن ایالات متحده که (بعضی از رسانه ها او را در تبعید خود خوانده می نامند که حداقل من مفهوم این واژه را نتوانسته ام بفهمم!) در به قدرت رساندن اردوغان و آک پارتی نقش بسیار تعیین کننده ای ایفا کرده بود اینبار دست به مخالفت و افشاگری علیه اردغان و دولت و حزبش زد و سعی کرد که بحران سیاسی این کشور را تعمیق دهد. گویی می خواهد انتقام خارج شدن آقای اردوغان را در این مورد مشخص(سوریه) از اوامر آمریکا را به این شکل بگیرد و به این واسطه او را به تمکین وادار کند.
همه اینها نیروهای چپ را وادار به همکاریهای عملی بیشتری کرد و نهایتاً تا کنون توانسته اند مهر خود را به آرامی به درجاتی به اعتراضات توده ای بچسپاند. همین خود سبب شد جریانات ناسیونالیست تورک یواش یواش و بدونه سرو صدا این میدان اعتراض را تخلیه کنند و همچنین آقای گلن و طرفدارانش که جماعت خطاب می شوند هم از هراس اینکه مبادا کنترل اوضاع از دستشان خارج شود! به مقدار قابل توجهی از فشارهای خود بر دوست و همکار سابقشان بکاهند.
در متن این اوضاع اردوغان هم سعی کرد ضمن سرکوب شدیداً خشن معترضان در خیابان و با پیش کشیدن طرح آشتی با پ ک ک و دیالوگ با رهبر زندانی این جریان مخالفان کُرد را از مرکز اعتراضات کاملا ً دور کند.
از طرفی هم باید به قدرتها جهانی هم نشان می داد که هنوز هم می تواند نقش سابقش را در سوریه همچنان ایفا کند. بنا براین دست به همان اپراسیونی زد که از طرف ایران و سوریه علیه خودش عملی شده بود و در این راستا حکومت محلی کردستان که قبلا ً تابویی بود و نامش به زبان ترکی ادا نمی شد تبدیل به حکومتی مشروع و بارزانی با شرکت جسد متحرک ابراهیم تاتلی سِس و شوان پرور در حضور اردوغان رقصانده شد. حتی در همان شبنشینی اردغان نامزد خرید نفت کردستان شد.
بازار مصرف کردستان که تا کمی قبلتر از آن مقطع در انحصار سپاه پاسداران بود اما بنا به شرایط و بحران عمیق اقتصادی که جمهوری اسلامی در آن گرفتار بود این بازار آهسته و آرام از دست سپاه بیرون و به تسخیر شرکتهای ترکی در آمده بود با یک قرار داد نفتی پروسه این تسخیر به نقطه کمال می رسید.
ادامه دارد…
آرمان پویا