نگاهی به نمودهای بحران روابط زن و مرد در ایران / سمین مجد و سعید صالحی نیا

نگاهی به نمودهای  بحران روابط زن و مرد در ایران

از: سمین مجد  و  سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۷ ژوئن ۲۰۱۴

مقدمه:

وقتی می گوئیم بحران، چه منظوری داریم؟ بحرانها وضعیت معینی یا دوره ای از حیات همه  موجودات زنده هستند. دوره هائی که می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد. می تواند حاد باشد یا ازمان پیدا کند.یعنی دوره ای که تضادهای درونی پدیده در ارتباط با محیطش تشدید شده و کلیت هویت پدیده را زیر سوال می برد. بردار ناشی از بحران لزوما به نفی پدیده منجر نمی شود. گاها بحرانها به عقبگرد می انجامند، گاها پدیده را کیفیتا متحول می کنند و به جلو میرانند.

نظام سرمایه داری دینامیزم گسترش و تعمیق بحران را در روابط انسانی، چه در سطح بین المللی، چه در سطح منطقه ای، چه بین حکومتها و مردم و چه درون مردم و طبقات اجتماعی تشدید کرده است. عرصه ای از روابط انسانی نیست که بحران در آن یافت نشود. انسان زیر فشار فقر به حاشیه کشیده شده، بی افق وبی آینده می شود و منابع زندگی ازاو بیشتر و بیشتر دریغ می شود. در چنین شرایطی روابط انسانی تاثیر میپذیرد، تنشها افزون می گردند، رقابتها تشدید می شود، انسان بیشتر به گرگ همنوعش و طبیعت تبدیل می شود، نظامهای ارزشی فرومی ریزند، نهیلیزم و نفی ارزشهای انسانی جان میگیرد، بربریت “مدرن” سر می کشد و “مذهب” نوینی پا می گیرد که توجیهی است به دریدن هم، نابود کردن هم، نفی دیگری و توجیه فردیتی که مسموم.است.

بحران سرمایه داری در ازمان خود فرهنگهای منطقه ای را فرومی ریزد، اما توان ساختن فرهنگ جهانی شده و انسانگرا را بطور همزمان زیر سوال می برد. هدفش اتمیزه کردن انسان است تا بشود انسان را به نیروی کار ارزانتر تبدیل کرد.انسانی که نه تنها خانواده ندارد بلکه اساسا وابستگی ندارد! اینجور انسان اتمیزه را راحت تر می شود خرید و فروش کرد، کمتر نیاز به “حمایت” مالی دارد، بیمه اش کمتر خرج دارد، برای “صاحبکار”! لازم نیست خرج بیماری خانواده و فرزندش را بدهد و راحت تر می شود جابجایش کرد! برای زمینه سازی روانی چنین انسانی، طبعا فرهنگی معین را توسعه می دهند و اسمش را “مدرنیزم” و “پست مدرنیزم” می گذارند! مدعی می شوند که “منتهای آزادی” را یافته اند! مدیای جهانی و ماهواره ای را بکار می گیرند تا این انسان اتمیزه شده و “آزاد” را تبلیغ کنند که کوله پشتی ساده ای را حمل می کند و قادر است با کامپیوتر جیبی اش توی استارباکس هر محله ای توی هر جامعه ای بچرخد و بلولد و بدون “بستگی” به دیگران ، “ازادانه” توی گوشه خانه اش ، نیروی کارش را بفروشد! اینست دنیای “آزادی” که نظام جهانی سرمایه داری تبلیغ می کند!

بحران روابط زن و مرد بخشی از بحران سراسری روابط دوران معاصر است. وقتی نظام سرمایه جهانی به جامعه ای وارد می شود همان الگوهای عمومی رفتاری و ارزشی را وارد ان جامعه می کند. بین الگوهای وارداتی و الگوهای سنتی درگیری شروع می شود، نظامهای اقتصادی اجتماعی و قوانین حکومتی هم درگیر نظامهای ارزشی وارداتی می شوند و فشار را بر جامعه و مردم بالا می برند، گرایشات متضاد رفتاری و ارزشی تقویت می شوند و بحران رشد را به وضعیتی پیچیده تر می کشانند.

جامعه سنتی نظام خانواده را که با بندهای عرفی مذهبی و قانونی تقویت شده نمایندگی می کند. با ورود نظام رقیب جهانی به جامعه سنتی، پاسخهای دیگر در مقابل نیازهای جامعه قرار می گیرند . فشار مادی و فقر از یکسو و شکستن مبانی ارزشهای سنتی منجمله ارزشهای مردسالار و مذهبی و رشد درک برابری طلب از سوی دیگر ، نیروی گریز از مرکز را تقویت می کند. زن و مرد خصوصا در طبقات میانی و شهرنشین متوجه می شوند که لازم نیست درون ظرف خانواده به هم برسند. اختلافات خود را تحمل کنند و در نتیجه؟ گرایش به زندگی مشترک بیرون خانواده، طلاق و زندگی “مجردی” رشد می کنند.

صحنه جامعه ایران در حال حاضر احکام بالا را تایید می کند. جامعه بجران زده ایران در وجه روابط زن و مرد هم دچار بحران است و مولفه های حاکم بر نظم جهانی سرمایه دارد درون جامعه ایران تکرار می شوند.

در این مقاله کوتاه ، ما تلاش می کنیم نگاهی داشته باشیم به گرایشات جدید در موضوع معین روابط زن و مرد در ایران. می خواهم روشن کنم که تحولات در این عرصه در ادامه گرایشات کاملا مشابه در جوامع غربی هستند و بن بستها و معضلات جوامع غربی را در سطحی بالاتر دارند بازتاب می دهند:

(۱)گرایشات متضاد در حال رشد در روابط زن و مرد در ایران در چه بستری؟

همانطور که در بالا توضیح دادیم بستر مادی بحران کنونی روابط در ایران ناشی از رشد مناسبات سرمایه داری و الحاق تدریجی نظام ایران به نظام جهانی سرمایه، که به سبب نظام ایدئولوژیک حکومتی الحاقی بسیار متناقض هم هست و مسبب توسعه فقر، بیکاری، بی آیندگی حضور قوانین عقب مانده مذهبی، نظام عرفی مردسالار و هجوم فرهنگ غرب که خود ملغمه ای از فرهنگهای متناقض است میباشد. فرهنگ غربی که از سوئی عقلانیت و برابری طلبی را تقویت می کند و از سوئی سکسیزم و نهیلیزم و “اتمیزه شدن” انسان را. و در نتیجه اینها بردارهای متناقضی می سازند که جامعه را بیشتر دچار تنش می کند.تنشی که از علائم جوامع بحران زده و در حال گذار می باشند.

 جامعه سرمایه داری بدن انسان را کالا می کند و تن فروشی را در بستر فقر و رشد اعتیاد به پدیده ای گشترده تبدیل می کند. تضادها و شکافهای بین”نسلها”را تشدید می کند. پدرو مادرها کمتر زبان فرزندان را می فهمند و فرزندان کمتر و کمتر به والدین خود وابسته می شوند و در نتیجه این فاصله ها دوری میگزینند. اینها بسترهائی است که تحولات روابط میان “زن و مرد” درون آن شکل می گیرند:( ۳)

الف: کاهش آمار ازدواج

ب: افزایش آمار “زندگی مجرد” و ازدواج در سنین بالاتر

د:افزایش آمار طلاق

ه: بالا گرفتن آمار  شیوه زندگی مشترک  بیرون ازدواج. (ازدواج سفید)

و: گرایش به ازدواجهای موقت سنتی برای مثال صیغه. (معادل مذهبی زندگی مشترک کوتاه مدت)

ز: رشد “طلاق های عاطفی” (به مانند زندگی اجباری در کنار هم بدون وابستگی عاطفی) و ادامه زندگی مشترک به دلایل غیر عاطفی

 ح: افزایش آمار زندگی بین مرد با زن با سن بالاتر(اختلاف سنی معکوس)

بررسی گرایشات بالا در میان فعالین اجتماعی و محققین تازه شروع شده و نظرات بکلی متضادی هم در مورد تحولات اخیر در رابطه زن و مرد ارائه شده که مختصر به آن می پردازیم:

(۲) نظرات متضاد در مورد تغییرات رفتاری در روابط زن و مرد:

الف: عکس العمل بخش سنتی:

بخش سنتی جامعه همچنان شکست روابط سنتی زن و مرد را “خطر ” بر علیه اسلام می داند. این بخش هم درون حکومت و هم در بیرون آن حاضر است و هرنوع زندگی بیرون ازدواج را “حرام” می داند. دلایل مختلفی هم ارائه می دهد که لزوما چهره مذهبی ندارند. به معضلات زندگی مشترک بیرون ازدواج اشاره می کند که واقعیست. وقتی قوانین همه در جهت جمایت از یک شکل زندگی زن و مرد باشد طبعا سایر اشکال تحمل نمی شود و طبعات قانونی از یکسو و نبود حقوق شناخته شده برای سایرین ، معضل آفرین است.

ب: عکس العمل قشریون “مدرنیته خواه”!

جامعه ایران مرتب در حال بازتولید قشریگریست. این قشریگری فقط به شکل مذهبیش ظاهر نمی شود. قشریونی پیدا شده اند که ادعای مدرنیته دارند و در موضوع رشد گرایشات خارج خانواده خود را طرفدار “زندگی آزاد” می نامند. مدعی هستند که گرایش به زندگی بیرون از خانواده پاسخی مدرن به معضل روابط زن و مرد است. اینها نه قادر هستند که دلایل گرایش به زندگی بیرون خانواده را ببینند و نه معضلات متعدد چنین روابطی را بسنجند. مثل پزشکی می مانند که داروئی را بدون دانستن عوارض احتمالی آن تجویز می کند و بیمار را در معرض خطر ناشی از مصرف دارو قرار می دهد.

(۳)پاسخ علمی به این پدیده ها چه می تواند باشد؟

متد علمی، هر پدیده ای را در کانتکس شرایطش بررسی می کند. از تکرار اصالیب مطلق بدور است. جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و فردی، روانشناسی تکاملی را در سازمان کلی تر ساختار شناسی جامعه گذار لحاظ می کند و به پدیده ها و رفتارهای اجتماعی می پردازد.

نهادهائی که روابط زن و مرد را سازمان داده اند، چه در فضا و گفتمان سنتی و مذهبی و چه گفتمان مدرن، نگاه به آن باید در فضای مادی سیاسی و قانونی جامعه باشد. جامعه ایران یک جامعه در حال گذار است. قوانینش حامی روابط سنتی است و به انها سوبسید می دهد. تلاشهائی که برای گریز از ساختارهای قانونی انجام می شوند هم راه حلهای جامعه برای “ساده کردن” زندگی زن و مرد هستند و هم معضلات جدیدی می سازند .

زندگی بیرون از خانواده افزایش یافته بخاطر اینکه زندگی درون خانواده مشکل شده است. اما آیا این راه حل (در انواعش) با معضلات جدیدی روبرو نخواهد بود؟(۱). از دید من دو گروه معضل در مقابل راه حلهای بیرون از ازدواج هستند:

اول: معضل فرافرهنگی: یعنی معضلاتی که در کشورهای غرب هم متعاقب رشد زندگی بیرون ازدواج دچارش شده اند و به تنهائی انسان دامن است.

دوم: معضلات ناشی از مقاومت فرهنگ سنتی و حکومت مذهبی اسلامی

مشاهده گر مسلح به علم در موضوع روابط زن و مرد ، نمی تواند “حامی” یک عملکرد و انتخاب باشد، چرا که هر نوع انتخابی معضلات خودش را دارد. می تواند به جامعه هشدار دهد که تناقضات درونی خودش را از درون و بیرون بیابد و حل کند. دربستر جامعه نابرابر و در بستر فقر و بیکاری هیچگونه مدلی از روابط نمی توانند به نزدیکی انسانی روابط زن و مرد منجر شوند. عملکرد واقعی “ازدواج سفید” درون جامعه نابرابر حتما به نابرابری ختم می شود همانطور که نظام سنتی ازدواج. زن همچنان مظلوم زندگی بیرون از خانواده خواهد ماند همانطور که در نظام سنتی ازدواج مظلوم و سرکوب بود.

باید که سایه روشنها را نشان جامعه داد و بدنبال راه حلی اساسی در “لایه های مختلف” بطور همزمان بود.

آیا “الترناتیوهای ” ازدواج در بهبود روابط بین زن و مرد موفقتر هستند؟ سنجش های وسیع اجتماعی باید روشن کند که چه شرایطی واقعا روابط زن و مرد را بهبود می بخشند و تئوریها در محک تجربه سنجش شوند.

تلاش ما در این مقاله فقط ارائه تصویری کلی از معضل و بحران روابط زن و مرد در جامعه ایران و ارتباطش با بحران ساختاری عمومی جامعه ایران بود. امید است این بحثها با کمک دست اندرکاران و متخصصین علوم اجتماعی و روانشناسی هر روز غنی تر شود.

منابع دیگر:

(۱)ردیه ای بر ازدواج خاموش(شیوا گنجی)

https://khodnevis.org/article/58319#.U6DVwJAo-pp

(۲)رشد طلاق در ایران , جشن طلاق در تهران(سیاوش دانشور)

http://www.azadi-b.com/G/2014/06/post_2.html

(۳)برخی منابع در مورد ازدواج سفید در ایران:

 http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=75865

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=277565

https://khodnevis.org/article/57447#.U6DcL5Ao-po

http://www.radiofarda.com/content/f35_iran_marriage_mohammadi_com/25415965.html

(۴)مقالاتی از این نویسنده در موضوع روابط زن و مرد:

سوتی دیگر خانم آذر ماجدی در تحلیل مسئله تغییرات روابط زن و مرد در ایران!(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۱۳-سوتی-دیگر-خانم-آذر-ماجدی-در-تحلیل-مسئله-تغییرات-روابط-زن-و-مرد-در-ایران

آیا کمونیستها با خانواده مخالفند؟(سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۴۹-آیا-کمونیستها-با-خانواده-مخالفند؟