نعمت میرزازاده شاعری که ٣٠ سال در تبعید زیسته چرا به مصاحبه با خبرگزاری رژیم ایسنا تن میدهد؟

نوید اخگر
Nawid_Akhgar@gotmail.com

 

کلاس اول یا دوم دبیرستان بودم که از خانه پدر بزرگ که در کوچه حوض محمد علی خان در بالا خیابان مشهد قرار داشت به منزل جدید در ایستگاه سراب نقل مکان کردیم. در روبروی منزل ما در مشهد در محله ای بنام ایستگاه سراب در کوچه سراشیبی که کوچه  جهان نامیده میشد آقا علی عطار پدر خانم مهدی اخوان ثالث خانه داشت و مغازه عطاریش  هم سر نبش ایستگاه سراب واقع شده بود.

 روز هائی بود که حتی از شنیدن صدای سلام مهدی اخوان ثالث وقتی که از منزل خارج میشد و یا وارد کوچه میشد لذت میبردم و به خود میبالیدم  که در همسایگی او میزیم و زمانی بعد که سالیان در خارج کشور زیسته بودم و حکومت جمهوری اسلامی مستقر شده بود و اخوان به خارج و نیز به سوئد آمده بود هُرم توابیتی را که با خود حمل مینمود  چنان اشمئزازی در من انگیخته بود که نه تنها هیچگاه به دیدارش نرفتم که گفتارهایش را در مدح علی خامنه ای در همان زمان در نقدی که نوشتم ننگ تاریخ ادبیات ایران نام نهادم.
 
نمی دانم چرا خاطرات کوچه حوض محمد علی خان و آن داروخانه کوچک صحت که در آنطرف خیابان قرار داشت با دلاوری های شاعران خراسانی در قبل از حکومت اسلامی گره خورده بود،تصورم این است که چون هنوز مطبوعات و مدیا به درجه رشد امروزی نرسیده بود خیلی از خبر ها بهتر از مطبوعات و رادیو تلویزیونها از طریق سیستم دهان بدهان دست بدست میگشت و اگر شاعری شعری میسرود و در دسترس قرار میگرفت فورا در افکار عمومی حفظ میشد و سینه به سینه در شهر میگشت.

بهر روی خاطرات دلاوریهای آن روزهای مبارزان و مماشات نکردن ها با قدرت دولتی، سینه سپر کردن ها، حق گوئی ها و حق طلبی های و در کنار مردم ایستادن ها در شعر شاعران روحی بود در کالبد جامعه که به اقشار مختلف اجتماعی نیرو میبخشید.

برای من که شعر و ادبیات حرف زندگیم بود نعمت میرزازاده (م آزرم) شاعر همشهریم در آن دوران از این جایگاه ویژه در کنار شاعران سر شناس میهنم برخوردار بود.شاعری که تیغ سرخ بر کشیده از نیام  سخنش  بر پیکر بیداد و دیکتاتوری نان برشته هزار کودک را در صبح سیراب مهیا میکرد .

 پس از بر سر کار آمدن خمینی که ظلمت جهل و مذهب و خون و خنجر  صد چندان سینه مردم را درید تاریخ ایران که در هیچ برهه ای این همه جنایت را به خود ندیده بود با چشمانی چار چار مشاهده گر شاعرانی بود که ولی فقیه را رهبر مسلمین جهان میخواندند و برای گرفتن اذن دخول به خاک ایران به پایبوس رهبر با ذوق جمهوری اسلامی میشتافتند و هم زمان سعید سلطانپور را  خلع شعر مینمودند و وی را یک شعار دهنده سیاسی بیش نمی دانستند.
 نعمت میرزازاده در سخنانش اخیرش به خبرگزاری ایسنای رهبر مسلمین جهان متذکر شده  است که شاعران دو بار میمیرند یکی مرگ فیزیکی و دیگری مرگ هنری، ایشان توضیح نداده اند که  آیا چون ایشان به مرگ هنری رسیده اند به این ذلت تن سپرده و سر بر درگاه سید علی با ذوق میسایند و یا نه شروع توابیت از این دست در عرصه های هنری و فرهنگی خود جان تازه و دلیلی است به فیزیکی که سالیان است در عرصه سیاسی و فرهنگی مرده است و بوی مشمئز کننده مماشات ها و همدلی های اسلامی آن در لفافه ی حمایت از علی شریعتی و غیرو است که فضای هنری و فرهنگی ایران را این چنین میآلاید.

در گذشته نوشته باز هم تکرار میکنم که بستر فعالیت های فرهنگی رژیم برای دست یابی به بمب اتم و برای به گروگان گرفتن مردم ایران و جهان و ایجاد خلیفه گری هزار ساله اسلامی چه در عصر استحاله رفسنجانی ، چه در عهد گفتگوی فرهنگهای خاتمی و چه در زمان حکومت پاسدار نشان احمدی نژاد سوخته است و این نوع فعالیتهای فرهنگی برای رژیم و از کانال خبرگزاریهای رسمی رژیم ایسنا نه در سطح داخلی و نه در سطح بین المللی آبی برای علی خامنه ای و حکومت ترور اسلامی گرم نمی کند.

باید به یاد نعمت میرزازاده بیاورم که سالیان قبل که رژیم خبر چاپ کتابهایش را در ایران داده بود ایشان چنان برآشفته شده بود و طی بیانیه ای اظهار کرده بود که اساسا حاضر نیست کلامی از ایشان در عهد حکومت خون و جنون اسلامی به چاپ برسد حال چه شده است که این فیزیک با تغیر ۱۸۰ درجه ای موضع سیاسی تا جائی برده میشود که خبرنگار ایسنا از او میپرسد آیا با نامیدن شهریار که در مداحی برای علی خامنه ای هیچ کم نگذاشته به نام شاعر ملی چه نظری دارد؟

پیشنهاد من به نعمت میرزازاده این است:

افتخارات گذشته ادبی کسب شده ات را که با خون و رنج مردمان محروم و زحمتکشان و کارگران ایران و تمامی آنانی که ترکه دیکتاتوری روح و روان و جسمشان را شقه کرده حفظ کن و بیش از این در این سن و سال خودت را مضحکه مشتی آخوند و رمال و مفت خور آدمکش و آدمفروش اسلامی نکن

اگر فکر میکنی میتوانی با کشیدن زبان شعرت بر پیکر ارتجاع مذهبی و بر متعفن هیکل آخوند در رقابت با شهریار برخیری بدان که آب در هاون میکوبی و برای خود تف و لعنت تاریخ ادبیات ایران را خواهی خرید.

یاد آوری یک خاطره:

در طی چندین سال در همین کشور سوئد که مهد آزادی و دمکراسی لقب گرفته است و برای پیش برد خط استحاله رفسنجانی و گفتگوی فرهنگهای خاتمی و پیدا کرده جناح مدره  از درون رژیم و برای جلو گیری از سرنگونی البته برای پس زدن خط رادیکال و مترقی آلترناتیو بیش از ۲۶ بار من را بعنوان شاعری در تبعید به عناوین مختلفه به محاکمات قضائی کشیدند  در حالی که فرزند ۱۹ ساله ام را از دست دادم و هر آنچه داشتم را نیز به غارت برده بودند از جمله دادخواستهائی که ارائه شده بود یکی شرکت من در تظاهرات بر علیه رژیم و رهبری آن بود زمانی که معاون وزیر خارجه ایران همراه سفیر رژیم در جلسه ای در استکهلم شرکت کرده بودند.
در آن زمان که نعمت میرزازاده  از رهبران کانون نویسندگان به اصطلاح در تبعید بود و حتی یک بار هم که شده قلم برنداشت که بنویسد آخر به چه
خاطر نویسنده و شاعری را که تیغ تبعید قطعه قطعه اش کرده و حتی یک روز تن به سکوت نداده روزانه به محاکمه اش میکشد؟

 در یک جلسه در پالتاک یکی از یوزر ها از نعمت میرزازاده سئوال کرد که چرا در طی این همه محاکمات کانون نویسندگان از نوید اخگر به عنوان یک نویسنده تبعیدی حمایت نکرده است.
نعمت میرزازاده که امروز بطن و جوهره کارش یعنی دم خروسش از خبرگزاری ایسنا بیرون زده به آن یوزر پالتاکی به دروغ گفت که:
مینا اسدی و داریوش کارگر که رهبران کانون در سوئد بودند دست به این اقدام زده اند من که خود در آن جلسه پالتاک حضور داشتم از این دروغ شرم آور شوکه شدم و آنرا تکذیب کردم در حالی که میدانستم تضاد های من و ما با سیاست های مماشاتی که از طرف این افراد نسبت به رژیم صورت میگرفت اجازه چنین اقداماتی و نزدیک شدن به من را اساسا به آنان نمی دهد.
نعمت میرزازاده در همان جلسه مرتب عنوان می کرد که پیگیر این قضیه خواهد شد و تا هفته آینده که به سوئد میآید مایل بود با من دیدار نیز داشته باشد..

 در یک کلام اشمئزازی که از ورود مهدی اخوان ثالث به سوئد به من دست داده بود به کلیه اعمال و رفتار های قدیم و جدید نعمت میرزازاده نیز سرایت کرده است.
چه کسی میداند که اگر مهدی اخوان بیشتر زنده میماند میتوانست چه دسته گل های جدیدی را به نام فرهنگ و ادب ایران به آب دهد.
امید من اینست که مرگ هنری یک شاعر قبل از مرگ فیزیکی آن بوقوع نپیوندد ولی امید من کجا و واقعیات سر سخت سیاسی اجتماعی کجا.

طعمه های رژیم در چهار چوب فرهنگی چه کسانی هستند؟

الف:
هنرمندانی که در صحنه سیاسی علی العموم خاموشند یعنی اینکه استراتژی مبارزاتی را برسمیت نمی شناسند یعنی از اینکه مثلا بگویند نوع مبارزه با رژیم چگونه است یا چگونه باید باشد پرهیز میکنندو با دیدن سلاح در دست مردم به سکته ناقص مبتلا میگردند و قلمشان به یکباره به نفع قلدری ها و سرکوبگری های رژیم از کار میافتد.

ب:
هنرمندانی که زبان با جامعه جهانی در حلقوم فرو کرده و لام تا کام سخن نمی گویند یعنی اینکه وقتی شعار با ایران همچون آفریقای جنوبی زمان آپارتهاید رفتار کنید و ملایان را بایکوت اقتصادی سیاسی فرهنگی کنید را از دهان نوع دیگر فرهنگ ورزان میشنوند چین بر ابروی می اندازند و برای مردم محروم که این بایکوت کمرشان را خواهد شکست اشک تمساح میریزند

پ:
هنرمندانی که یکی از دو محور بالا را می پذیرند و محور دیگر را رد میکنند

ت"
تاریخ فرهنگی ایران در صد ساله اخیر بخوبی نشانگر افت و خیز های افرادی بوده که هر یک در مقاطعی به نام نویسنده ، شاعر و یا هنرمند در صحنه فرهنگ ایران ظاهر شده اند، اگر به لحاظ فرهنگی تنها بر عصر جمهوری اسلامی فوکوس کنیم باید متذکر شد که:
هنرمندانی که فاقد موضع گیریهای سیاسی استراتژیک فوق هستند بحث هایشان زمانی که بر علیه فردی در چهار چوب فرهنگی موضع گیری میکنند از جوهر و عنصر سیاسی تهی است و چون بدون پایگاه علمی سیاسی حرف میزنند با تغیر جهت باد هر روز میتوانند در یکی از چاله ها و گرداب های کنده شده در مسیر حرکت سیاسی جامعه فرو افتند همچنان که دیدیم چه آنان که در گودال حفر شده استحاله دفن شدند و چه آنان که گول گودال خاتمی و گفتگوی تمدنها را خوردند چه آنان که در قبال رفرندام خفقان گرفتند و از ترس از دست ندادن منافع لگد بر عنصر فرهنگ پیشتاز کوبیدند و چه آنان که مجیز گوی رفرندام شدند و چه آنان  که روزی برای اکبر گنجی روزی برای شیرین عبادی و دیگران یقه درانیدند ، چه آنان که با  مبارزات به اصطلاح ضد امپریالیستی مجیز گوی حسن نصرالله و ارتجاع هار مذهبی شدند حتما در  فردا ها در دامی دیگر اسیر خواهند شد ، چنگ زدن به دو عنصر قهر مردمی و بایکوت جهانی شاقول و میزان حرکت فردی در مبارزات سیاسی فرهنگی شناخته شده بر علیه رژیم جمهوری اسلامی تا زمان سرنگونی است.

تاریخ۲۴ جولای سال ۲۰۰۸ میلادی سوئد استکهلم
آدرس سامانه اینترنتی نوید اخگر

http://www.nawidakhgar.com/