استقلال کردستان عراق؛

استقلال کردستان عراق

جنبشی در کردستان برای حق تعین سرنوشت، دهها سال است در جریان است. این جنبش عادلانە، علیرغم شرایط دشوار، بە برکت حضور کمونیسم، بەکنترل ناسیونالیسم حاکم گردن ندادەاست.
جنبش کمونیستی-کارگری، هموارە این جنبش عادلانە را بەطرف رادیکالیسم هدایت کردە است. شعار استقلال کردستان عراق کە هموارە یک انتخاب محتمل بودە توسط منصور حکمت در سال ١٩٩۵ بە روشنی، در برابر جامعە قرار دادە شد.

درشرایط امروز، ماندن کردستان در چارچوب کشور عراق کە مخلوق امپریالیسم بریتانیا در دهەی ٢٠ سدەی گذشتە بودە؛ کشور تحت الحمایەئی کە در فردای جنگ اول جهانی و در تجدید تقسیم مناطق نفوذ امپریالیستها و در جریان چیدن خردە-کشورهای منطقە در برابر انقلاب نوپای اکتبر سرهم بندی شد، بی ربط تر شدەاست. راە برون-رفت و جهتگیری تاریخی امید بخش، پیش کشیدن عملی استقلال کردستان عراق است.
سازماندهی مردم مسلح در سایر مناطق عراق هم وظیفەی کمونیستهاست؛ گرچە، امکان عملی چنین مهمی نیاز بە دادە های مشخصتری دارد. در شرایط حاضر باید گوش بە زنگ تغیرات ناشی از سردرگمی نیروهای گوناگون امپریالیستی بود. جهنمی کە آنان در مسیر خود بپا میدارند بسیار سختتر خواهد شد اگر ما بە ابتکارات کمونیستی برای سازمانداندن مبارزات و حتی سازماندهی زندگی روزانەی مردم نپردازیم.

ما کمونیستها، همراە با نیروهای مترقی، میتوانیم با سازماندن شوراها، بنکەها، زنان، جوانان، روزنامەنگاران، با سازماندادن کمکهای مردمی و دخالت در امور اجتماعی، اسکان پناهندە و آوارە و استفادە از هر فرصتی برای مسلح کردن تودەهای کارگر و زحمتکش، جنبش را در کردستان، حول این خواست فوری استقلال کردستان عراق، متحد و رادیکالیزە کنیم. با هدایت چنین جنبشی در راستای سوسیالیسم کە در نهایت، طی یک رفراندوم دمکراتیک تعین تکلیف میشود، میتوان کاری کرد کە سوسیالیسم و آرمان کارگری دست بالا را داشتە باشد. این امر، لزوما بە معنی درگیری ناخواستە با نیروهای بورژوائی کردستان نیست. آن نیروهاهم در شرایطی نیستند کە بتوانند موانع جدی در این راە بەوجود آورند.
شوراها و بنکەهای مردمی مسلح میتواند نقطە عزیمت کارگران برای دخالتگری بیشتر کمونیستی و بەدست گرفتن سرنوشت سیاسی و اقتصادی باشند.

و در عوض، پاسیفیسم و انتظاری کە هم اکنون مشاهدە میشود، مقاومتی را در برابر جهنم سختتری کە سرمایە برای تودەهای مردم تدارک دیدەاست سازمان نمیدهد. چنین تحرکی، حتی اگر بە نتایج حداکثرش نرسد، آگاهی کمونیستی و تشکل و اعتماد بە نفسی بە تودەهای کارگر و زەحمتکشان میبخشد کە نتیجەی حفظ نسبی کرامت انسانی و چارچوب زندگی روزمرە خواهد بود کە در غیاب یک مبارزە ازهم خواهد پاشید میباشد. شاهد زندە، کردستان ایران و آگاهی نسبی و کرامت بهتر حفظ شدەایست کە بە برکت یک مبارزەی کم تا بیش آگاهانە و متشکل جریان داشتە و دارد. حاصل هر تاکتیک کمونیستی همین است کە تا چەاندازە بە آگاهی، تشکل و در نتیجە قدرتگیری کمونیستی مردم کارگر و زحمتکش و آزادیخوە، کمک میکند.

بە علاوە، چنانکە بالاتر هم اشارە شد،ابتکار عمل کمونیستی، گرچە در کردستان میسرتر مینماید، اما اصولا، منحصر بە کردستان نیست. مسالە اینست کە کمونیستها، در مناطق دیگر، عملا تا چە اندازە میتوانند این دخالتگری را سازمان دهند. چنین شرایطی کە اوضاع بە یکبارە تغیرات ناگهانی میکند و تغیر ناگهانی تاکتیکهارا طلب میکند، ممکن است بە ایران و سوریە هم سرایت کند. امروزە، در دیگر مناطق عراق هم خطوط اصلی این دخالتگری میتواند سازماندهی کمکهای مردمی، بنکەها و شوراهای محلەو محل کار، تلاش برای مسلح شدن هرجا کە بە نظر رهبران محلی ممکن و مناسب باشد؛ و در یک عبارت: سازماندهی زندگی و مبارزەی مردم، دست بردن بە قدرت و در نهایت بەزیرکشیدن سرمایەداری حاکم، میتواند واقعبینانە باشد.

این یک طرح اولیە است و در پیشرفت خود میتواند البتە دقیقتر شود.

Jm.rebwar@gmail.com
www.rebwar.nu