بررسی آسیب ها و مسائل اجتماعی(قسمت سوم)

اشاره:

قبل از اینکه به بررسی وضعیت آسیب ها و مسائل اجتماعی در جامعه کنونی ایران بپردازیم، لازم است بدانیم که اساسا برای بررسی علمی و همچنین برخورد صحیح با آسیب ها و مسائل اجتماعی توجه به چه نکات و جوانبی حائز اهمیت است.

جوانب و مشخصات آسیب ها و مسائل اجتماعی

اصولا برای برخورد صحیح با آسیب ها و مسائل اجتماعی نیازمند دستیابی به درک و شناخت علمی از آنها هستیم. از همین روی جهت دستیابی به شناخت علمی در باب آسیب ها و مسائل اجتماعی، بایستی به وجوه و جوانب این پدیده ها که حائز بیشترین اهمیت هستند توجه داشت. برجسته ترین این وجوه عبارتند از:

نخست اینکه آسیب ها و مسائل اجتماعی دارای خصلت اجتماعی هستند، بنابراین بایستی به وجه جمعی و اجتماعی آنها توجه داشت. به عبارت دیگر تاکید بر این است که آسیب های اجتماعی پدیده های غیر فردی می باشند. دیدگاهی وجود دارد که تلاش می کند تا آسیب ها و مسائل اجتماعی را به مثابه پدیده های فردی توصیف و معرفی کند. یعنی در بررسی آسیب ها و مسائل اجتماعی عمدتا بر فاکتورهای فردی نظیر نارسایی های رفتاری، اختلالات شخصیتی، ضعف ذهنی و فقدان رشد و خویشتنداری تاکید دارد. درست است که در توضیح بعضی از جوانب آسیب ها و مسائل اجتماعی این فاکتورها می توانند تا حدی مفید فایده واقع شوند اما کلیت پدیده را توضیح نمی دهند. بطور مثال هنگامی که یک رفتار اجتماعی که حالت نابهنجار به خود می گیرد و شدت پیدا می کند تبدیل به یک آسیب می شود و در ادامه در صورت حاد شدن مبدل به یک مسئله اجتماعی می گردد، دیگر صرفا با اتکا به خصایل فردی مثل ضعف ذهنی، نارسایی های رفتاری، اختلالات شخصیتی و غیره قابل توضیح و تبیین نیست، بلکه پژوهشگر بایستی ریشه های آن را در بستر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ـ فرهنگی جامعه ای که آسیب مفروض در آن بروز کرده، جستجو و بررسی نماید. به عبارت دیگر در این نقطه، ریشه ها و خاستگاه های اجتماعی و اقتصادی پدیده عمده می شوند.

در همین ارتباط یک دیدگاه غیر علمی وجود دارد که عموما صاحبان قدرت، توجیه کنندگان وضع موجود، نهادها و کارگزاران حکومتی از جمله مقامات رژیم جمهوری اسلامی در برخورد با آسیب ها و مسائل اجتماعی آن را نمایندگی می کنند، همانا عبارت است از اینکه مثلا وقتی سوال می شود چرا کارگر بیکار است، در پاسخ گفته می شود چون تنبل است، یا مثلا چرا فلان جوان به دام مواد مخدر افتاده، می گویند چون لذت گراست. چنانچه در این نمونه ها مشاهده می شود، اینگونه پاسخ ها، پاسخ های صرفا فردی می باشند و درصدد هستند تا مسئولیت نهادهای اجتماعی جرم خیز را در قبال آسیب ها و مسائل اجتماعی به دوش افراد و گروههای قربانی محول کنند، لذا صاحبان چنین دیدگاهی هیچ نوع مسئولیتی را در قبال بروز آسیب ها و مسائل اجتماعی به عهده نمی گیرند.

دوم آنکه آسیب ها و مسائل اجتماعی، پدیده هایی تاریخی هستند، بدین معنا که دفعتا و ناگهانی ظهور نمی یابند. به بیان دیگر آسیب ها و مسائل اجتماعی دارای یک روند تاریخی مشتمل بر ظهور، رشد و گسترش و پایان هستند. مثلا بیکاری به مثابه یک مسئله اجتماعی و یا اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک آسیب، دفعتا پا به عرصه ظهور و رشد نمی گذارند و چنانچه با مکانیزم های صحیح و متاثر از نتایج تحقیقات علمی و همچنین از منظری انساندوستانه با آنها برخورد شود، پایانی هم خواهند داشت.

سوم آنکه آسیب های اجتماعی، پدیده هایی واقعی هستند. شاید تعجب برانگیز باشد که چرا بر این جنبه بدیهی آسیب های اجتماعی تاکید می کنیم. علت این است که برخی دیدگاهها از جمله دیدگاه متعلق به صاحبان قدرت نظیر سران رژیم جمهوری اسلامی، وجود بعضی از آسیب های اجتماعی را در جامعه انکار می کنند. می دانیم که رژیم جمهوری اسلامی و کارگزارانش برای سالهای متمادی وجود برخی آسیب ها همچون تن فروشی را در جامعه ایران انکار می کردند تا آنکه این آسیب اجتماعی چنان گسترش یافت که ناگزیر به وجودش، آنهم تحت عنوان “زنان ویژه” اقرار نمودند و یا اینکه برخی از دست اندرکاران رژیم کماکان گسترش فاجعه آمیز اعتیاد به مواد مخدر را در ایران انکار می کنند. بطور نمونه مدتی پیش وزیر کشور رژیم به مناسبت “روز جهانی مبارزه با مواد مخدر” اعلام کرده بود که مسئله مواد مخدر در ایران مسئله کوچکی است. یعنی باز هم به نوعی درصدد کوچک نشان دادن چنین پدیده آسیب شناختی در ایران هستند. لیکن اکنون و بعد از گذشت سالها انکار، زیر فشار گسترش این آسیب و رسیدن آن به مرز انفجار بناگزیر به وجود گسترده آن در جامعه اقرار می کنند.

لیکن براستی چه دیدگاهی در پس انکار پدیده های آسیب شناسانه در ایران وجود دارد؟ اصولا رژیم جمهوری اسلامی تلاش می کند تا با منزه جلوه دادن جامعه، خود را به مثابه یک رژیم ایدئولوژیک مذهبی منزه نشان دهد. از همین روی تا آنجا که امکان دارد وجود نابسامانی های اجتماعی را انکار می کند و اگر هم انکار چنین پدیده هایی امکانپذیر نباشد، سعی می کند تا آنها را تقلیل داده، کوچک نشان دهد. در همین ارتباط وقتی در برخورد با آسیب های اجتماعی از ابزار سرکوب بهره می برد، هنگامی که دار و درفش و شلاق به راه می اندازد، در حقیقت در تلاش است تا به جای پاسخ گفتن به مسئله، صورت مسئله را انکار و پاک نماید.

چهارم آنکه آسیب ها و مسائل اجتماعی قانونمند و چند لایه هستند. در حال حاضر آسیب های اجتماعی به طور خاص در جامعه ایران چند لایه می باشند. بدین معنا که بین پدیده های آسیب شناختی رابطه متقابل مشخصی وجود دارد، یعنی بر هم اثر می گذارند و از یکدیگر اثر می پذیرند و در یک کنش و واکنش متقابل با هم قرار دارند، مثلا بیکاری موجب بروز و گسترش برخی دیگر از آسیب ها و مسائل اجتماعی مثل اعتیاد به مواد مخدر، تن فروشی و پدیده کودکان کار شده است. از سوی دیگر آسیب های اجتماعی نیز همدیگر را تشدید می کنند و آسیب های موجود به آسیب های اجتماعی جدید دامن می زنند. این یکی از جوانب اینگونه پدیده ها است که بایستی بدان توجه شود.

در جامعه ایران ویژگی چند لایه بودن آسیب های اجتماعی خیلی بارز است یعنی آنکه فقط با آسیب های اجتماعی منفرد و بسیط روبرو نیستیم، مثلا اعتیاد به مواد مخدر با انواع دیگر آسیب های اجتماعی درتنیده و درآمیخته است. بطور نمونه گرایش به استعمال مواد مخدر، فاز ماقبل اعتیاد به مواد مخدر است و بعد از افتادن شخص به دام مواد مخدر، فازها و آسیب های بعدی نظیر تن فروشی شروع می گردند. از همین روی در شناخت و برخورد با آسیب های اجتماعی بایستی به چند لایه بودن آنها دقت داشت. علاوه بر این آسیب های اجتماعی، متغیر، نسبی و نیز قانونمند هستند. این ویژگی به نوبه خود امکان کنترل پذیری آنها را نیز ممکن ساخته است، بدین معنا که از رهگذر بررسی و شناخت قانونمندی های حاکم بر چنین پدیده هایی، می توان آنها را کنترل و خنثی نمود.

وضعیت جامعه ایران به لحاظ آسیب ها و مسائل اجتماعی

در یک نگاه کلی وضعیت کنونی جامعه ایران به لحاظ آسیب ها و مسائل اجتماعی فاجعه بار است. با استناد به آمار و اطلاعات، در حال حاضر آسیب ها و مسائل اجتماعی گریبان تمامی گروههای سنی، جنسی و شغلی جامعه ایران را گرفته و کلیه گروهها و طبقات اجتماعی بلااستثناء درگیر انواع مختلف مسائل و پدیده های آسیب شناختی هستند و از ناحیه آنها رنج می برند. گذشته از این جامعه حال حاضر ایران با دامنه وسیع و متنوعی از آسیب ها و مسائل اجتماعی از بیکاری و فقر گرفته تا اعتیاد به مواد مخدر، تن فروشی، قتل، خودکشی، کودک آزاری، خشونت علیه زنان، نزاع های خیابانی، کودکان کار و خیابان و غیره روبرو است. همچنین نه تنها بر شدت و دامنه آسیب های اجتماعی در جامعه ایران بسیار افزوده شده بلکه بسیاری از آسیب ها به سطح مسائل اجتماعی رسیده اند. قبلا اشاره کردیم که هرگاه آسیبی شدت یابد و آثارش بر کلیت جامعه عیان گردد به مسئله اجتماعی تبدیل می شود. اکنون در جامعه ایران با این پدیده روبرو هستیم. گذشته از این در جامعه کنونی ایران، مسائل اجتماعی آنقدر شدت پیدا کرده که زمینه و بستر لازم برای بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی جدید را مهیا ساخته اند. به عبارت دیگر در حال حاضر یک سیکل تبدیل و تبادل بین آسیب های اجتماعی و مسائل اجتماعی در جامعه ایران در جریان است.

مهمترین علل و عوامل گسترش آسیب ها و مسائل اجتماعی در ایران

اصولا علل و عوامل بروز آسیب ها و مسائل اجتماعی مرکب و پیچیده و درهم تنیده هستند، لیکن در بحث نظری جهت توضیح و تبیین موضوع، ناگزیر از تفکیک آنها از یکدیگر خواهیم بود. با این توصیف در جامعه کنونی ایران که ۳۵ سال تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به سر می برد، عمدتا عامل اقتصادی و در کنار آن عامل سیاسی بسیار تعیین کننده هستند.

وجود سرمایه داری لجام گسیخته که تنها به دنبال تامین منافع مادی، انحصارات اقتصادی و تضمین سود سرمایه عمل می کند و با بیرحمانه ترین مکانیزم ها و سیاست ها سفره کارگران و توده های زحمتکش ایران را خالی کرده و به بیکاری و فقر در سطح بسیار وسیع و میلیونی دامن زده، سبب بروز و ظهور مسائل و آسیب های عدیده اجتماعی گردیده است. تحت تاثیر نابسامانی ها و مشکلات اقتصادی است که از دید جامعه شناسان عمده ترین فاکتور بروز آسیب های اجتماعی در ایران کنونی عوامل و مسائل اقتصادی بشمار می روند.

در کنار این، عامل سیاسی نیز به نوبه عمل کرده و می کند، بدین معنا که خفقان سیاسی و سرکوب های همه جانبه اجتماعی و فرهنگی، شرایطی را در جامعه ایران به وجود آورده که متاثر از آن، امواج عظیمی از سرخوردگی های عمیق روانی و اجتماعی ظهور یافته است. رژیم جمهوری اسلامی به مثابه ابزار سیاسی طبقه حاکم برای اعمال سلطه خود بر گروهها و طبقات تحت سلطه، در طول حیات خویش با سرکوب مضاعف پیشروان کارگری، نیروهای کمونیست و چپ که در نظر و عمل دارای این پتانسیل بودند که بنیان یک جامعه آزاد و برابر، مرفه و انسانی را پی ریزی کنند، به اضافه تحمیل زورمدارانه افکار واپسمانده و باورهای ارتجاعی و برآمده از قرون تاریک تاریخ بر توده های مردم به ویژه جوانان و همچنین تعرض به خصوصی ترین زوایای زندگی مردم، امنیت خاطر را از اعضا و گروههای اجتماعی بازستانده و روحیه نشاط و شادابی را از اعضای جامعه گرفته و با اعمال خشونت زایدالوصف به طور روزانه در خیابان های شهرهای ایران، موج عظیمی از سرخوردگی های روانی و اجتماعی را در جامعه ایجاد نموده است. از منظر علمی پرواضح است که هرگاه امواج عظیم سرخوردگی های عمیق روانی و اجتماعی توده های مردم به ویژه جوانان را درهم بکوبد، زمینه ها و بسترهای لازم برای بروز آسیب های اجتماعی مهیا می گردد.

با توجه به این توضیحات، به نظر می رسد که در جامعه کنونی ایران دو عامل اقتصادی و سیاسی در زمره تعیین کننده ترین عوامل بروز آسیب ها و مسائل اجتماعی و فوران آنها در حال حاضر هستند. خلاصه آنکه عامل اقتصادی دست در دست عامل سیاسی باعث شده تا آسیب ها و مسائل اجتماعی در جامعه کنونی ایران در حد انفجار رشد و گسترش یابند.

حادترین آسیب ها و مسائل اجتماعی جامعه کنونی ایران

با توجه به حاکمیت سرمایه داری لجام گسیخته در ایران که در چارچوب طرح های دیکته شده صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی و ریاضت کشی از جمله هدفمندسازی یارانه ها و یا حذف سوبسیدها و در نتیجه فشار کمرشکنی را بر کارگران و مزدبگیران و توده های مردم تحمیل کرده و به موج بیکاری و به تبع آن فقر و گرسنگی به شدت دامن زده است، در حوزه مسائل اجتماعی عمده ترین و حادترین معضلات، بیکاری و فقر هستند؛ لیکن در حوزه آسیب های اجتماعی حتی با استناد به آمار و شواهدی که توسط خود دستگاههای دولتی انتشار می یابد، اعتیاد به مواد مخدر حادترین آسیب اجتماعی در جامعه کنونی ایران بشمار می رود که بهداشت روانی و تعادل اجتماعی اعضا و گروههای جامعه به ویژه جوانان را به شدت تهدید می کند.

لازم است تنها به این نمونه آمار اشاره داشته باشیم که بنا به اذعان آمار دولتی و رسمی دو میلیون معتاد در جامعه ایران وجود دارد. روشن است که رژیم جمهوری اسلامی هرگز آمار مربوط به آسیب ها و مسائل اجتماعی را به صورت واقعی منتشر نمی سازد، به همین دلیل محققان در روش پژوهش های اجتماعی آموخته اند که آمار دولتی را دو برابر کنند تا به واقعیت نزدیک تر شوند. بر این اساس در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی دستکم چهار میلیون فرد معتاد به مواد مخدر وجود دارد. چنانچه در نظر گرفته شود که هر خانوار ایرانی به طور متوسط چهار عضو داشته باشد و این چهار نفر را در آن چهار میلیون معتاد ضرب کنیم، برحسب حاصل ضرب این دو رقم، در حال حاضر شانزده میلیون ایرانی درگیر مسئله اعتیاد می باشند که از این میان هشت میلیون آنان کودک هستند و روزانه مسائل و مشکلات خود را به مدارس منتقل می سازند. از همین روی در حوزه آسیب های اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر برای جامعه کنونی ایران به آسیبی بسیار جدی تبدیل شده است.

ادامه دارد …

خردادماه ۱۳۹۳