زندگی کولبران: نان گرانتر از جان

کولبری “شغلی” از سر ناچاری است که کارگران بیکار و مردم ساکن مرزها بویژه مرز ایران و عراق برای تامین حداقل امرار معاش به آن تن داده اند. در اصطلاح دولتی به آن کار قاچاق گفته میشود. این اصطلاح قاچاق در میان مردم هم مرسوم شده است.
اما طبق اخبار منتشر شده حمل و نقل کالا از مرز ایران و عراق تا کنون بیشترین تلفات انسانی داشته است. البته تلفات حتی محدود به کولبران نیست. اسبهایی که برای بارکشی از آن استفاده میکنند هم به انحا مختلف از طرف نیروهای مسلح دولتی به گلوله بسته شده و تا کنون صدها راس از آنها را کشته اند.
نیروهای مسلح رژیم اسلامی مستقر در مرز دستور شلیک دارند و تا کنون صدها کولبر را کشته و زخمی کرده اند و تا کنون هیچ کسی از قاتلان و نیروهای مسلح مقصر اعلام نشده اند. در مقابل شکایت مردم منطقه همیشه پاسخ مقامات قضایی رژیم این بوده است که قتل غیر عمد بوده. حتی اسبهایی که لاقل در دو مورد دسته جمعی دهها راس کشته شده اند و مستقیم به سر آنها شلیک شده است به عنوان امری غیر قابل پیگیری اعلام شده است.
این توحش اسلامی علیه مردم کولبر در مرزها که ناچار به تامین حداقل امرار معاش از این راه هستند از جانب مقامات دولتی به عنوان امری عادی تلقی شده است. مقامات دولتی میگویند برای مقابله با اشرار و یا مقابله با قانون شکنی است.! میگویند دولت و نیروهای مسلحش وظیفه خود را انجام داده اند. با این تفسیر وظیفه دولت و نیروهای مسلحش کشتار مردم میباشد.
این “شغل” در طول تاریخ مرز کشی، از جنگ جهانی اول به بعد در مرزهای کردستان ایران و عراق همیشه ادامه داشته است. اما در واقعیت امر کار کولبری تابعی از وضع معیشتی مردم این منطقه بوده است. ابعاد و گستردگی آن ربط مستقیمی به تامین معیشت مردم داشته است. به هر نسبتی که مردم توانسته اند از راههای معمولی کسب درآمد کنند و یا شغل مناسبی در جامعه داشته باشند از ابعاد آن کاسته و هر دوره ای داشتن شغل مناسب کم و یا محدود بوده است این کار ابعاد گسترده تری داشته است.
با قدرتگیری جمهوری اسلامی و بحران اقتصادی مزمن در ایران که بیش از سه دهه ادامه داشته است امروز ابعاد این “شغل” خطرناک بیش از همیشه گسترش یافته است. پاسخ جمهوری اسلامی هم همیشه گلوله و کشتار بیرحمانه بوده است. تصور کنید کارگر بیکاری که هیچ منبع درآمدی ندارد و از بیمه بیکاری هم محروم است، نمیتواند شاهد گرسنگی خانواده خود باشد. این شرایط سخت که جمهوری اسلامی با اعمال فقر و نداری به مردم تحمیل کرده است هزاران نفر را به کاری وادار کرده است که برای پیدا کردن لقمه نانی حاضر هستند جان خود را این چنین به خطر بیندازند. چنانچه بسیاری از مردم این منطقه میگویند این نان گرانتر از جان است.
فقط در سال ١٣٩٢ طبق آمار منتشر شده ٨٣ نفر کولبر با شلیک مستقیم گلوله نیروهای مسلح کشته شده و ١٠٩ نفر زخمی شده اند. قطعا این رقم همه آمار نیست و فقط آن مواردی را شامل میشود که خبر کشتار مردم به رسانه ها راه پیدا کرده است. این آمار شامل کسانی نمیشود که ناچار شده اند از راه خطرناک و مین گذاری شده عبور کنند و بر اثر انفجار مین زخمی و یا جانشان را از دست داده اند.علاوه بر این شامل کسانی نمیشود که بر اثر سنگینی باری که حمل کرده اند فلج و یا از بیراهه ها عبور کرده و دست و پایشان شکسته و یا فشار کار آنها را از پا در آورده است و یا از سنگلاخها و سخره ها عبور کرده و سقوط کرده اند. با احتساب همه این موارد آمار تلفات این کار سر به صدها نفر در سال میزند.
اکنون بحث این است در مقابل کشتار این کارگران کولبر باید کاری کرد. در مقابل کشتار اسبهای این کولبران باید کاری کرد. باید مانع این کشتارهای بیرحمانه مردم به دست نیروهای مسلح رژیم شد. باید مردم و خود این کارگران بیکار در مقابل ادارات دولتی و مقامات دولتی خواهان تامین حداقل تامین معیشت و یا تامین امنیت برای این کار بشوند. نمیتوان فقط به انتشار خبر کسته شدن و زخمی شدن این انسانهای زحمتکش اکتفا کرد. فراخوان ما این است که همه احزاب سیاسی و همه جریانات مدافع حقوق انسانی و همه جریانات مدافع حقوق حیوانات باید جمهوری اسلامی را به خاطر این جنایات و قتل و کشتار محکوم کنند و صدای این مردم را به جهانیان برسانند.
همه مردم ساکن شهرهای مرزی و همه کسانی که ناچار به ادامه این شغل هستند باید دولت را ناچار کنند یا حمل و نقل کالا از مرز را قانونی اعلام کند و مانع مردم نشود یا حداقل تامین معیشت این مردم را به عهده بگیرد.