یادداشت های جنبش کارگری: مخاطرات نقش جدید منصور اسانلو

یادداشت های جنبش کارگری:
مخاطرات نقش جدید منصور اسانلو
یک سال و نیم پیش منصور اسانلو وارد زد و بند با جریان فوق ارتجاعی موج سبز امیر حسین جهانشاهی شد. این مساله بلافاصله مورد برخورد فعالین کارگری مستقل و چپ قرار گرفت و ایشان فورا عقب نشست.(۱) آن زد و بند آشکارا حالتی مافیایی داشت، اما منصور اسانلو گفت که اشتباهی لپی بوده است. علی رغم تردید جدی در صداقت آن عقب نشینی اما همان نیز به فال نیک گرفته شد به این امید که فرصتی باشد تا شاید ایشان در چنین سیاستی تجدید نظر کند.

اکنون اما در مضحکه «کارگری» تلویزیون اندیشه شاهدیم که منصور اسانلو توسط سرمایه داران خون آشام ایران زمین پول باران می شود و با چشمانی اشک آلود به پاس اینهمه «انسانیت» سر تعظیم فرود می آورد و مبارزه طبقاتی را به طاق نسیان می کوبد. او اینبار وارد زد و بند با یک جریان فوق ارتجاعی دیگر یعنی طیف بورژوازی نزدیک به رضا پهلوی و «شورای ملی ایران» شده است.

بنابراین پیوستن ایشان به اپوزیسیون بورژوایی ایران که همچون کل این طبقه تا مغز استخوان ضد کارگری و ضد دمکراتیک و ارتجاعی است نه اشتباه و ندانم کاری و یا فریب خوردگی، که سیاستی کار شده و تصمیمی جا افتاده از طرف اوست. بلاهت محض است که محتوی سیاست و جهتگیری امروز اسانلو را به سندیکالیسم و رفرمیسم مربوط کنیم و از آن جنس بدانیم. محتوی این سیاست چیزی جز افق ایجاد تحول سیاسی کلان در ایران و عمدتا سرنگونی رژیم با اتکا به نیروی مالی و لجستیکی و افق سیاسی و اجتماعی اپوزیسیون بورژوایی نیست. بنابراین اکنون نه با اسانلوی سندیکالیست و رفرومیست دیروز که به نوبه خود ارزش شایانی برای مبارزات کارگری داشت، که با یک اسانلوی جدید که پرچم اپوزیسیون ارتجاعی بورژوازی ایران را بر دوش دارد مواجه ایم.

فاکتورهای سیاسی دخیل در سیر تحولات ایران نشان می دهند که اینگونه پروژه ها به جایی نخواهند رسید و حاصلی جز بی آبرویی بیشتر برای حاملین آن نخواهند داشت. اما این مانع نمی شود که گردانندگان و بازیگران این پروژه ها و در این مورد مشخصا منصور اسانلو تابع این فاکتورهای منفی باشند و منفعل بمانند. تا آنجا که به نقش اسانلو برمی گردد او باید بتواند بخش هایی از جنبش کارگری را بدنبال این پروژه ها بکشاند و برای اپوزیسیون بورژوایی بازوی کارگری فراهم سازد.

با توجه به اینکه شخص اسانلو برای پیش بردن این پروژه که خود آنرا «همبستگی ملی» می نامد سر از پا نمی شناسد، و با توجه به اینکه در نگاه امروزی وی (برخلاف سابق که در نظرش آگاهگری و سازماندهی و اتحاد نقش تعیین کننده در مبارزه کارگری داشتند) پول حرف اول و آخر را در مبارزه کارگری می زند، و نیز با توجه به اینکه از نظر منابع مالی به دریا وصل شده است، زمینه و امکانات انجام اقدامات ماجراجویانه و خطرناک در جنبش کارگری برایش فراهم شده است.

طبعا اسانلو و گروه اش می کوشند طرح و نقشه شان را ابتدا از طریق فعالین کنونی جنبش مستقل کارگری پیش ببرند. اما چنین تلاشی فی الحال با نامه رضا شهابی و شاهرخ زمانی و محمد جراحی در محکومیت حرکت کنونی اسانلو با دیوار سنگی مواجه شده است. سپس آنها با سرخوردگی از این تلاش اولیه خواهند کوشید با دور زدن جنبش مستقل کارگری و اجیر نمودن افرادی برای خود مستقیما سراغ اعتصابات و اعتراضات کارگری بروند و اعتراضات آنان را به زعم خود گسترش داده و علیه رژیم سوق دهند. به این ترتیب فعالیت شان بسرعت خصلت کنترایی و پژاک کارگری پیدا خواهد کرد و در خدمت ایجاد تحریکات هدفمند در جنبش کارگری و تبدیل نمودن مبارزات کارگری به ابزار سیاسی نیرویی ارتجاعی علیه رژیم ارتجاعی خواهد بود.

این تلاش ها و تحرکات در صورت برخورداری از امکان عملی شدن و در صورت وقوع، مخاطرات بسیار جدی از ایجاد انحرافات تباه کننده در جنبش کارگری، و کنترل بخش هایی از آن توسط نیروهای ارتجاعی، تا زمینه سازی سرکوب بیشتر توسط رژیم را به جنبش ما تحمیل خواهد کرد.

اهمیت این مخاطرات هنگامی بیشتر قابل درک می شود که به این توجه شود که جنبش مستقل کارگری ایران علی رغم همه محدودیت های اعمال شده به آن اما قویا از اندیشه های سوسیالیستی متاثر است و به سنت های مبارزاتی رادیکال و به آگاهی و اتحاد و نیروی طبقاتی خود متکی است. این خصوصیات جنبش ما را بالقوه برای ایفای نقش تاریخی – طبقاتی برای سرنگونی رژیم حاکم و رهبری انقلاب توده ای علیه آن و مرتبط نمودن ایندو به انقلاب زیر و رو کننده کارگری علیه بنیادهای نظام سرمایه داری مستعد نموده است. تحول اساسی که بدون وقوع آن هیچ بهبودی واقعی در زندگی کارگران رخ نخواهد داد. اینجاست که پا گرفتن پروژه های سرنگونی طلبانه ارتجاعی علیه رژیم که حتی تنها به بخش کوچکی از جنبش کارگری متکی باشد، این توان بالقوه جنبش ما را در تحولات رهایی بخش بطور جدی تضعیف خواهد نمود.

بنابراین هوشیاری نسبت به پروژه ضدکارگری و ارتجاعی « همبستگی ملی » منصور اسانلو و افشای آن و خنثی نمودن تحرکات احتمالی آن از ضروریات این دوره مبارزه طبقاتی است. ضرورتی که باید بتوان واقع بینانه و بدون بزرگنمایی و جنجال سازی حول آن، اما بی تزلزل و پیگیر، در کنار بستر اصلی مبارزات کارگری علیه رژیم و کارفرمایان به آن پرداخت.

امیر پیام
۲۱ خرداد ۱۹۹۳
۱۱ جون ۲۰۱۴
amirpayam.wordpress.com

زیر نویس:
۱- در این مورد می توان مقاله « در باره پیوستن منصور اسانلو به اپوزیسیون بورژوایی » از همین نگارنده را در این لینک ملاحظه نمود: http://tinyurl.com/m7k67wk
*********************************************