کمونیستها از بورژواها و حکومتها کمک نگرفتند پس اسانلو محکوم است!

کمونیستها از بورژواها و حکومتها کمک نگرفتند پس اسانلو محکوم است!

“رطب خورده منع رطب کی کند؟”

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۹ ژوئن ۲۰۱۴

مقدمه:

قبلا در مقاله ای جداگانه متد تخریب شخصیت اسانلو را که توسط بخشی از چپ و کمونیزم ایرانی از سر بی پرنسیبی ادامه یافته و خصوصا از زمان بیرون امدنش در ایران ، نقد کرده ام.دوره ای این “کمونیستها” کنار اتهامات شخصی بر علیه اسانلو جمع شدند و احراج او را از سندیکای شرکت واحد بخاطر “بیرون رفتنش از ایران” امری منطقی دانستند. عموما همانها حالا دارند او را بخاطر پذیرش مبلغ ۱۰۰ هزار دلار از سرمایه دار ایرانی مقیم امریکا که از قول محمود قزوینی اخیرا “میلیونرهای ایرانی” لقب گرفته (۱) به “دست بدست شدن از طبقه کارگر به طبقه سرمایه دار” متهم و مفتخر کرده اند!

این قبیله را که من می بینم بیشتر یاد اون مثل “رطب خورده منع رطب می کند” افتادم! اگر همان سرمایه دار به اینها یواشکی بیشتر هم می داد و یا بدهد ایا اینها خودشانرا افشا می کنند؟ کلاه بوقی سرخودشان می گذارند؟!

این قبیله شاید فکر می کنند مخاطبان اینها دیروز بدنیا امده اند و ذره ای به صداقت اینها باور دارند! محق هستند اینجوری فکر کنند! اما من اینجا چند نکته بایت یاداوری و پاسخ به این متدهای زشت “افشاگری” بنویسم تا گوشی بیشتر دست نسل جوانتر بیاید تا ببینند این قلیبه چگونه هرچه از دستشان بر بیاید برای ترور شخصیت اسانلو کرده اند و می کنند.

توضیح دادم و تاکیید می کنم که اسانلو را حتما باید از سر سیاستهایش بعنوان نماینده جناح راست جنبش کارگری نقد کرد.نشان داد که درک سندیکالیستی و رفرمیستی دارد. نشان داد که به رغم نفوذ این درک درون بخشی از طبقه کارگر ایران، مبارزه درون چهارچوبهای قانونی و نظام سرمایه داری به رغم لازم بودنش اصلا کافی نیست.

منصور اسانلو را چپ ایران از نظرگاه و خواستهای سیاسیش و افق محدود او باید نقد کرد.اینکه از کی پول گرفته انهم جلوی دوربین تلویزیونها متد درستی نیست. اینجا من چند نکته اضافه می کنم:

 

(۱)آیا لنین و بلشویکها و تروتسکی از “دشمن طبقاتی” کمک مالی نگرفتند؟

 

ماجرای اتهامات حکومت کرنسکی بر علیه لنین و بلشویکها در مورد گرفتن کمک مالی از حکومت المان یکی از پرونده های داغی است که مجدد باید بررسی شود.لنین و هوادارانش تاکیید کرده اند که این اتهامات دروغ است. اسناد دولت المان و بررسیهای بعدی این احتمال را نفی نمی کند که این کمک گیری واقعا اتفاق افتاده.هم از جهت مالی و هم از جهت تدارکاتی چه حکومت المان و چه سرمایه داران حامی لنین چه در المان چه در امریکا چه قبل از به حکومت رسیدن او و چه بعد از به قدرت رسیدن.

تروتسکی در خاطرات خود می نویسد که در سال ۱۹۰۷ از یک سرمایه گذار انگلیسی برای سرنگونی تزار یک قرض بزرگ گرفته است.آرسن گولویچ در جریان این معامله شاهد بود و اعلام کرد که مبلغ ۲۱ میلیون روبل توسط لرد آلفرد میلنر برای انقلاب روسیه سرمایه گذاری شد. او در کمک مالی به بلشویکها تنها نبود. فرد دیگر سر جودج بوکانن نام داشت که در آنزمان سفیر انگلستان در روسیه بود.(کتاب گولویچ بنام تزاریزم و انقلاب چاپ فرانسه سال ۱۹۶۲، صفحه ۲۲۴ تا ۲۳۰)

هنوز معلوم نیست که مثلا تروتسکی چگونه در امریکا و بعد مکزیک زندگی می کرد و کی ها پشتوانه مالی او بودند؟ خودش خداقل در خاطراتش از “دکتر ام” در نیویورک و شوفر شخصیش می گوید و در مکزیک هم که مهمان طبقه کارگر نبود! هم حکومت مکزیک و هم “هنرمندان” پولدار مکزیکی ایشان را تر و خشک می کردند! ظاهرا اسناد دولتی انگلیس نشان می دهد که ایشان در حین برگشت به روسیه مبالغ هنگفتی (۱۰ هزار دلار) با خود حمل می کرده که بعید است اینها از چیب “طبقه کارگر” روسیه باشد! از ماجرای همراه داشتن ۱۱ میلیون دلار پول و قطار دربست به روسیه در هنگام برگشت لنین هم حرفها نوشته اند هر چند که هنوز در پرده ابهام است!

منطق حکم می کند که سازماندهی حزب بلشویک و مسلح کردنش و انتشار وسیع نشریات و خلاصه سازماندهی انقلاب پول لازم داشته باشد و پول هم منابعی باید داشته باشد! هنوز سوال اینست که واقعا منابع مالی انقلاب اکتبر از کجا تامین شده. انکارهای رسمی لنین و دوستانش فقط یک سوی داستانست!

منطق حکم می کند که برخی دولتها و حکومتها و طبقات از سرنگونی تزاریزم و بیرون رفتن ارتش عظیم روسیه در زمان جنگ اول جهانی سود می برده اند! سیاست اینست! “دشمن دشمن من” گاهی دوست حساب می شده و می شود! بورژوازی حداقل اینرا بخوبی نشان داده که دنبال نظامهای “اخلاقی” نیست.ماکیاولیزم در وصف این حکومتها تعریف شده!

 

(۲)سابقه جریانات اپوزسیون چپ ایرانی و گرفتن کمکهای مالی و لجستیک از حکومتها!

 

هر کسی که تاریخ گرایشات چپ و کمونیست را خصوصا انها که “فاز نظامی” بازی کرده اند بشناسد می تواند براحتی تاریخ گرفتن کمکهای مالی اینها را بیاد اورد! چه در زمان شاه که اولین نسل کمونیستهای ایرانی رسما از روسیه کمک مالی و لجستیک می گرفتند (توده ایها) و چه بعدش فدائیها (چه از داخل و چه از “جنبشهای برادر مثل عرفات و اون یکی ها” که افتخار هم می کردند و بعد انقلاب که تمام ابواب جمعی مستفر در کردستان از مقطع انقلاب ۵۷ تا حمله امریکا به صدام از صدام حسین انواع کمکها را دریافت کرده اند!

ظاهرا اون کمکها “بورژوازی” و امپریالیستی” و غیره نبوده که احتمالا اگر جمعش کنید بسیار بیشتر از این ۱۰۰ هزار دلار است که حالا جیغ بعضی را در آورده!

 

(۳)بی پرنسیبی اخلاقی “کمونیستها” تا به کجا؟!

 

نمونه های بالا را بگذارید یکسو و این جیغ و داد افشاگری بر علیه اسانلو را از سوی برخی “کمونیستها” بگذارید طرف مقابل! سکوت تاریخی اینها در مقابل “گرفتن کمکها” وقتی به خودیهاشان است را اونطرفتر! ایا مشمئز کننده نیست؟ باور بفرمائید این متدها بخشی از همان مهملیزمی است که کمونیزم ایرانی بهش مبتلاست! تازه ناراحت هم هستند که جامعه ایران و خصوصا طبقه کارگر برای اینها تره هم خورد نمی کند! شب و روزشان شده افشاگری !

 

(۴)برخورد درست چیست؟

 

چند نکته را ابتدا توضیح دهم:

اولا: این احتمال همیشه هست که دشمن حکومت خودی چه سرمایه دار باشد چه حکومت ارتجاعی رقیب بخواهد به مخالفین این حکومت کمک کند. سیاست اخلاق نمی شناسد خصوصا سیاستهای بورژوازی!

دوما: جریانات و نیروهائی که برای سرنگونی حکومتی می جنگند احتیاج به کمک مالی دارند و بدون کمکهای مالی هنگفت امروزه مبارزه سیاسی بسیار مشکل است.حتی نگه داشتن یک تلویزیون ماهواره ای سالایانه حداقل نیم ملیون دلار لازم دارد بگذریم که حتی همین هم اصلا کافی نیست چرا که انقلاب ماهواره ای خیلی امتحان کردند و نشد!

سوما: اینکه کمک می شود گرفت خودش غلط نیست.مهم تاثیری است که اون کمک هدف قرار می دهد. اگر اون کمک کننده بخواهد سیاست اپوزسیون را دیکته کند نباید کمک گرفت و اگر کمک سیاست اپوزسیون را مشروط نکند و علنی اعلام شود رو به جامعه اصلا ایراد ندارد! مشکل اینست که اینها در بسیاری مواقع نمی پذیرند!

چهارم: در شرایط رشد جنبشهای مبارزاتی و توده ای شدن نیروهای اپوزسیون عموما سروکله این کمک دندگان خودی و غیر خودی بیشتر پیدا می شود.اینهم تاریخا همه دیده اند! مهم اینست که کمک مالی یا لجستیگ گرفتن تابو نشود بهه زیر فرش نرود. جامعه ببیند و بتواند نظارت کند.

 

پنجم: ایا ممکن نیست سرمایه داری باوجدان پیدا شود و بخواهد به کمونیستها کمک کند؟ اگر امکان ندارد چگونه انگلس پیدایش شد؟ چگونه مارکس از انگلس و تعدادی دیگر سرمایه دار خیر کمک گرفت؟ این “کمونیستهای ایرانی” چرا ساکت هستند؟ نوبت اسانلو که شد مرغ همسایه غاز است؟!

 

اینها را گفتم تا خوانندگان به تناقض و استیصال این عده که بقول ایرج فرزاد “پول حلال و حرام” بازی در می آورند و سرشان را توی برف کرده اند بیشتر روشن شود.پرنسیب این روزها در میان کمونیزم شکست خورده و منزوی ایرانی کمیاب است! ادعایش هست خودش نیست!

 

منابع بیشتر:

(۱)برخی موضع گیریهای اخیر در مورد “پول گرفتن اسانلو از بورژوازی!”

تخریب شخصیت اسانلو، دسته گل جدید گروه “گرایش مارکسیست انقلابی”!(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۴۳-تخریب-شخصیت-اسانلو،-دسته-گل-جدید-گروه-گرایش-مارکسیست-انقلابی

صندوق همبستگی سرمایه داران در حمایت از کارگران!(بازی دیگری با برگ اسانلو)محمود قزوینی

http://www.azadi-b.com/J/2014/06/post_128.html

پول حرام و حلال(ایرج فرزاد)

http://www.azadi-b.com/J/2014/06/post_100.html

دست‌به‌دست شدنِ اسانلو. گفتگوی سهند ریاحی با علی خدری، رضا مقدم و محمد‌حسین مهرزاد

http://www.azadi-b.com/J/2014/06/post_99.html

منصور، هنوز دیر نشده، از صف کارگران جدا نشو!!! / شاهرخ زمانى , رضا شهابى و محمد جراحى

http://www.azadi-b.com/J/2014/06/post_92.html

(۲)کی به لنین و تروتسکی کمک مالی  کرد؟

http://www.wildboar.net/multilingual/easterneuropean/russian/literature/articles/whofinanced/whofinancedleninandtrotsky.html

(۳)مدارک دولتی آلمان در مورد ارتباط با بلشویکها(گوئورگی کاتکوف)

http://www.yamaguchy.com/library/pearson/katkov.html