جمهوری اسلامی و تشدید سرکوب

نوید مینائی

www.navidminai.wordpress.com

در حالیکه فقر و فلاکت، نابسامانی اقتصادی، حقوق های معوقه، تورم سرسام آور و …. گریبان مردم را گرفته و اکثریت قریب به اتفاق مردم از این مشکلات در عذاب و هستند و اعتراض می کنند، طرح سرکوب گسترده جامعه در تمامی جهات در دستور کار حکومت اسلامی قرار دارد.

 افزایش اعدام ها و این بار اعدام فعالین عرصه های اجتماعی، احکام اعدام برای معلمین( معلم ها به عنوان یکی از محبوب ترین و زحمت کش ترین بخش های جامعه و البته با اعتراضات گسترده شان )، همچنین طرح امنیت اجتماعی و به اصطلاح جمع آوری اوباش و اراذل که جمهوری اسلامی  از اردیبهشت سال گذشته شروع کرده بود به عنوان بخش کوچکی از این طرح کلی روزهای گذشته با شدت بیشتری ادامه دارد و مرحله جدید را شروع کرد. در این مرحله سردار رادان از طرف پلیس و قاضی مرتضوی از طرف قوه قضائیه در راس این مرحله از هجوم حکومت اسلامی به مردم قرار دارند. پلیس کاملا آزاد است که وارد خانه مردم شود و جوانان و مردم را دستگیر کند و به زندان ببرد. ضابط قضائی هم در محل حضور دارد، در واقع در این مرحله جدید جمهوری اسلامی دادگاه و پلیس را وارد خانه مردم کرده و حمله را تشدید کرده است.

چرا جمهوری اسلامی در این شرایط با شدت بیشتری اقدام به سرکوب مردم و به خصوص جوانان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه می کند مسئله ایست که به شرایط داخلی و یین المللی جمهوری اسلامی بر می گردد.

بحران حکومتی در داخل

از لحاظ داخلی جمهوری اسلامی با یک بحران لاعلاج حکومتی روبه روست. یعنی بحرانی همه جانبه که از فرهنگ و سیاست و گرفته تا اقتصاد را در بر می گیرد. جمهوری اسلامی برای حاکم کردن سیاست های خود در هر کدام از این زمینه ها باید به زور و پلیس و اعدام شکنجه متوصل شود. در زمینه فرهنگ و روابط اجتماعی با یک جنبش عظیم خلاصی فرهنگی روبه روست. زنان و جوانان، فرهنگ شرقی-اسلامی عقب افتاده ای که حکومت می خواهد به جامعه تحمیل کند را نپذیرفته اند و هر روزه در مقابلش می ایستند. از مهمانی های مختلط گرفته تا روزه خواری و مسخره کردن  مذهب و رعایت نکردن حجاب و غیره، یعنی همه آن ارزش هایی که حکومت اسلامی می خواهد به جامعه تحمیل کند، دیگر جزء رفتارهای طبیعی جوانان و زنان در جامعه شده. به همین خاطر حکومت مجبور است در هر ماه صدها هزار تذکر به مردم بدهد و دستگیرشان کند و جریمه شان کند، واحد های پلیس و امر به معروف و نهی از منکر راه بیندازد و اوباش و ارذلش را برای سرکوب مردمی که این فرهنگ را نپذیرفته اند تجهیز کند. در عرصه اقتصاد نیز حکومت با عظیم ترین مشکلات ممکن روبه روست. قادر به حل مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه نیست. تورم روزافزون و وحشت حکومت از شورش های احتمالی از دیگر نگرانی های حکومت اسلامی ست. بار اصلی این ناتوانی جمهوری اسلامی از تامین اقتصادی جامعه بر روی دوش طبقه کارگر است. کارگران هم با اعتراض و اعتصابات وقفه ناپذیرشان حکومت را به مصاف می طلبند. اعتراضات کارگری درهفت تپه، لاستیک البرز، ایران خودرو و نساجی ها از نمونه های آخر اعتراضات کارگری ست که حکومت با آنها مثل سایر اعتراضات به خشن ترین شکل ممکن برخورد می کند. در عرصه سیاسی هم هیچ کدام از سیاست هایشان در داخل نمی تواند موفق شود. چشم اندازهای خامنه ای برای ایران و اوامری که برای پیشرقت جامعه فرموده بودند!!، سیاست های توسعه پنج ساله و چشم انداز بیست ساله شان به هیچ کجا نرسید و طبق آمار خودشان شکست خورده است. ناتوانی در کنترل تورم و بیکاری، به این ها وعده وعید های دروغین انتخاباتی احمدی نژاد را اضافه کنید، همه و همه شکست سیاست های جمهوری اسلامی را نشان می دهند.

ناتوانی حکومت از تامین نیازهای جامعه و پذیرفته نشدنش از طرف مردم در نمونه های جنبش های اعتراضی کاملا مشهود است و همین اعتراضات کارگران و دانشجویان و زنان و سایر فعالین اجتماعی، علیرغم همه فضای سرکوب و خشونتی که حکومت اسلامی راه انداخته نشان می دهد حکومت در داخل با بحرانی لاعلاج مواجه است و نمی تواند خود را به مردم به عنوان حکومت مشروع و ماندنی بقبولاند و نتیجه اینکه مردم همواره به دنبال یافتن آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی هستند. با همه خشونت و وحشی گری حکومت، با همه تجهیزات و سیاست های سرکوبگرانه حکومتی، رشد و پیشرفت و چپ شدن و بالا رفتن درجه سازمانیافتگی اعتراضات در ایران در عرض چند سال گذشته ، شکست طرح هایی مثل اصلاحات و غیره و اینکه مردم دیگر کاملا می دانند تا وقتی جمهوری اسلامی هست به کوچکترین خواسته هاشان نمی رسند، دلایل دیگر بحران حکومتی جمهوری اسلامی هستند. همه این ها باعث شده زنده ماندن حکومت در گرو سرکوب بماند.

بحران در سطح بین المللی

از طرفی خصلت اسلامی و ضد آمریکایی گری جمهوری اسلامی که انقلاب ۵۷ به آن تحمیل کرد، و در نهایت نقش و جایگاه آن در جنبش اسلام سیاسی در سطح جهانی، باعث ایجاد مشکلات عدیده و لاینحلی برای حکومت اسلامی به عنوان یک حکومت سرمایه داری شده است. جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت سرمایه داری  نمی تواند با ضدیت با آمریکا و مظاهر غرب در سیستم جهانی پذیرفته شود. از طرفی سهم خواهی جمهوری اسلامی (به عنوان یک محور جنبش اسلام سیاسی) و مقابله غرب بر سر این سهم خواهی و نا امنی سرمایه گذاری در ایران باعث بروز مشکلات جدی برای سرمایه داری در ایران شده است.

سیاست های ضد آمریکایی گری و اسلام سیاسی (که یکی از موانع پذیرفته شدن جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت متعارف سرمایه داری در سطح جهانی ست) و سهم خواهی حکومت اسلامی باعث بروز تنش های جدی میان ایران و غرب شده است. از احتمال بروز جنگ گرفته تا اعمال تحریم های شدید علیه جمهوری اسلامی، که در زمین بازی غنی سازی اورانیوم پی