مصاحبه‌ نوشتارى با فرخنده‌ آشنا پیرامون شرایط زندگى و مبارزات زنان کارگر

س: شرایط کار و موقعیت اجتماعى زنان در ایران را چطور مى بینید؟

ج: مى دانید که‌ بیرون کردن زنان از محیط کار از جمله‌ اقداماتى بود که‌ رژیم ج.اسلامى در بعد از به‌ قدرت رسیدن به‌ آن مبادرت کرد. قوانین تبعیض آمیز توسط دولتى با اندیشه‌ و افکار بغایت ارتجاعى، سعى کرده‌ زنان را حتى در در چھار دیواره‌ خانه‌ ھم به‌ جنس دوم و فرودست سوق دھد. تقسیم کار بر مبناى جنسیت در سیستم اجتماعى ایران که‌ کاملا عیان است. اخراج زنان از محیط ھاى کار و سرازیر شدن آنھا به‌ بازار غیر رسمى کار امرى کاملا عادى شده‌ است.

 در حال حاضر تعداد بسیار کمى از زنان در کارخانه جات بزرگ به‌ کار مشغولند و ھر روز ھم تعدادشان کمتر مى شود. کارفرمایان تمایلى به‌ بکار گیرى زنان ندارند. چرا که‌ به‌ زعم آنھا زنان باردار مى شوند و به‌ مرخصى زایمان احتیاج پیدا مى کنند. به‌ مھد کودک نیاز دارند و یا کودکانشان بیمار مى شوند. در شیفت شب ھم کار براى زنان دشوارتر است. ھمه‌ى اینھا باعث کاھش تعداد زنان کارگر در این بخش ھاست. ضمن اینکه‌ در اخراج ھا زنان مقدم تر از مردان کارگر  ھستند.

اکنون بخش عظیمى از زنان کارگر در کارگاھھاى کوچک تولیدى ( کارگاھائى که‌ از شمول قانون کار یعنى از ھمان حداقل حمایت قانونى ھم خارج شده‌اند) در اعماق بى حقوقى کار مى کنند. و اغلب این زنان تک سر پرست خانواده‌ ھستند. مھد کودکى در کار نیست و مرخصى ھم معنى ندارد. حقوقشان بسیار نازل و باورد نکردنى است. بخش دیگرى از زنان را زنان کارگر خانگى ( منظورم کار خانه‌دارى به‌ تنھائى نیست) تشکیل مى دھند. زنانى که‌ با کار تولیدى مانند قطعه‌ سازى، مونتاژ کارى، بسته‌ بندى، جوراب بافى و … در خانه‌ھا امرار معاش مى کنند. و کارشان به‌ رسمیت شناخته‌ نمى شود. و ھیچ آمار و ارقام دقیقى ھم از این زنان در دست نیست ولى تعدادشان روز به‌ روز به‌ دلیل فلاکت اقتصادى رو به‌ افزایش است. وقتى خانه‌ تبدیل به‌ کارگاه‌ شد، کودکان ھم از عوارض زندگى در این خانه‌ کارگاه‌ ھم در امان نمانده‌اند. حوادث ناشى از بلعیدن قطعات کار، استنشاق پرزھاى پارچه‌ معلق در ھوا و … ھر روزه‌ اتناق مى افتند.

حال بعد از این ھم جان کندن براى مزدى ناچیز، تازه‌ با پایمال کار و کارفرمائى روبرئى که‌ حقوقت را به‌ صورت چکى مى پردازد. که‌ موجودى ندارد. از آنجا که‌ منفرد و تنھائى نمى توانى اعتراض جمعى سازمان بدھى. و گیر دلالان دادگسترى مى افتى که‌ از پیش ھویت طبقاطى تو را نفى کرده‌اند. و چک تو را به‌ یک چھارم موجودى اش برایت نقد مى کنند. و تاسف انگیزتر اینکه‌ یک معضل اجتماعى از مقوله‌ طبقاتى ( عدم پرداخت حقوق ) را تنزل مى دھند به‌ یک رابطه‌ و مشکل فردى طلبکار و بدھکار!

. س: با نگاھى مختصر روشن مى شود که‌ اساسى ترین مطالبات زنان در جنبش کارگرى نھفته‌ است. با وجود این زنان جنبش مستقل خود را اعلام کرده‌اند. تمایز این دو جنبش در چیست؟

ج: اساسى ترین مطالبات زنان در کجاى جنبش کارگرى مطرح شده‌ است؟ ما با نھفتگى مطالبات کارى نداریم بلکه‌ با خواست و طرح  مطالبات و برنامه‌ ریزى براى پیشبرد و کسب آن کار داریم. تا حالا که‌ جنبش مردانه‌ کارگرى بر علیه‌ ستم مضاعف بر زنان شانه‌ بالا انداخته‌ است. در چنین شرایطى چه‌ خوب که‌ زنان جبھه‌اى خاص بر علیه‌ ستم مضاعف بر زنان در جنبش کارگرى باز کنند، منظورم در ھمکارى با جنبش کارگرى. اما تشکل مستقل که‌ زنان را فقط بخاطر مطالبه‌ ویژه‌اى که‌ آن را در اتحاد و ھمکارى با جنبش مطرح نکند و زنان را در محدوده‌ مطالبه‌ ویژه‌ نیروى زنان را سازمان دھد به‌ محاصره‌ در آورده‌ است و به‌ شاه‌ راه‌ مبارزاتى راھى نیست. جنبش زنانى که‌ شما از آن نام مى برید فاصله‌ زیادى با مبارزه‌ ریشه‌اى با نابرابرى ھا دارند و توده‌ وسیع زنان محروم به‌ آن نگرویده‌اند. اما مبارزه‌ و پیشبرد مبارزه‌ بر سر مسئله‌ ویژه‌ زنان نیرو گذاشتن بر سر اصلى ترین مسئله‌ مبارزه‌ براى برابرى انسانى است در تمام جوامع.

. س: اکثر فعالین کارگرى بر این باورند که‌ پیدا کردن اشتغال (شغل) براى زنان دشوارتر از مردان است. آیا علل این گرفتارى از دیدگاه‌ مرد سالارى نشات مى گیرد یا عوامل دیگرى در تشدید این پدیده‌ دخیل است؟

ج: در حکومت اسلامى ایران با قوانین فوق ارتجاعى، طبیعتا شرایط براى زنان دشوارتر از ھر لحاظ است. قوانین اسلامى رژیم در قانون کارش ھم یافته‌ و موانع جدى براى استخدام زنان بوجود آورده‌. زنان بسیارى از کارھا را در جمھورى اسلامى نمى توانند انجام دھند. از جمله‌ رانندگى اتوبوس شرکت واحد، جوشکارى، یا کار در معادن و … در عین حال رژیم مى خواھد با کم ارزش جلوه‌ دادن کارھاى زنان مزد ناچیزى به‌ آنھا بپردازد. چرا که‌ طبق قوانین حاکم، زن وابسته‌ به‌ جنس مذکر است و یک نیروى مستقل اقتصادى به‌ حساب نمى آید.

گرچه‌ اشتغال زنان در کارھاى رسمى دشوارتر از مردان است ولى آنھا را در حوزه‌ ھاى کار پست، بیکارى بعنوان نیروى مفت و ارزان سازماندھى مى کنند! و این علاوه‌ بر بیکارى آنھا در خانه‌ ھاست! در واقع زنان ھیچ وقت بیکار نیستند اما کار اکثر آنھا از طرف سیستم سرمایه‌دارى حاکم به‌ رسمیت شناخته‌ نمى شود. و این آن بخشى است که‌ به‌ اعماق بى حقوقى جامعه‌ بى حقوق پرتاب شده‌ است.

. سوال: اگر توجه‌ کرده‌ باشید در سطح نظرى و حتى در عرصه‌ مبارزه‌ علنى تعداد چھره‌ھاى زنان در قیاس با مردان کارگر کمتر بنظر مى رسد، علت این برترى در چیست؟

ج: در جمھورى اسلامى سرکوب زنان قانونى است. و زنان مجبورند براى دفاع از ھویت انسانى زن بودنشان مبارزه‌ کنند. در جمھورى اسلامى ایران زنان دستشان از حداقل امکانات اجتماعى ھم کوتاه‌ است و طبیعى است که‌ در چنین شرایطى زنان بمراتب در وضعیت عقب مانده‌تر و دشوارىترى قرار گیرند و نسبت به‌ پیشبرد مبارزه‌اش نقش فعالى نداشته‌ باشد.

در جنبش کارگرى که‌ مردانه‌
باشد، زنان وقتى به‌ صحنه‌ رانده‌ مى شوند که‌ شوھرانشان در صف مبارزه‌ قرار گیرند. (ھمان اندک چھره‌ھا را مى گویم) و آنگاه‌ پشت سر شوھرانشان و به‌ حمایت از آنھا بر مى خیزند. در چنین صف بندى طبقه‌ کارگر، طرح مطالبه‌ ویژه‌ زنان ھم جائى نخواھد داشت. ھیچ شرایطى فراھم نشده‌ تا زنان کارگر در جنبش طرح شود. مسئله‌ مرد سالارى یکى از شکاف ھاى درونى جنبش کارگرى است و پیامدھاى مردسالارى یکى از علت ھاى حضور اندک زنان است. این خیلى مسئله‌ رنج آورى است که‌ طبقه‌ کارگر در اعتراض روزمره‌اش در واقع نیمى از ھم طبقه‌اى اش را به‌ شکل فعال ھمراه‌ خود ندارد. ما نیازمند مبارزه‌ مشترک زنان و مردان کارگر ھستیم بر علیه‌ ستم جنسى به‌ زنان و خصوصا  به‌ چالش کشیدن آن در درون جنبش کارگرى. در واقع تلاش از جانب فعالین کارگرى مرد براى آگاھى و کنار زدن موانع حضور زنان صورت نگرفته‌ است. باید این موانع را مورد بررسى و پژوھش قرار دھیم و براى رفع این شکاف برنامه‌ ارائه‌ شود که‌ نیازمند بحثھاى طولانى تر مى باشد.

. سوال: روز ٨ مارس زنان به‌ دو شیفتگى کار یعنى کار طاقت فرسا در محیط کار و استثمار توسط کارفرما و از سوى دیگر با نا عدالتى و تحمیل کار در چھار چوب خانه‌ اعتراض کرده‌ و در این رابطه‌ خواھان عدالت شدند. در این رابطه‌ چطور فکر مى کنید؟

ج: سرمایه‌دارھا نمى خواھند کارھاى را که‌ زنان در خانه‌ انجام مى دھند بعنوان کار به‌ رسمیت بشناسند و بابت آن مزد پرداخت نمى کنند. کار مفت صد در صد سود است که‌ بخاطر جنسیت شان این وظایف را به‌ دوششان انداخته‌ اند. اینھا تقسیم کارى است که‌ بر مبناى جنسیت در جامعه‌ نمایان است. در حالى که‌ حساسیت جامعه‌ در مورد این نفع کار ( در واقع بیگارى) در حد ھیچ است.

تلاش بسیار زیادى لازم است که‌ تا زنان کارگر از فشار مربوط به‌ تحمیل ھاى جنسى رھا شوند. زنان در دو جبھه‌ مى جنگند ھم با نظام نابرابر و نا عدلانه‌ سرمایه‌دارى و ھم با پدیده‌ مردسالارى. یکى از مسایل اسف بار، نادیده‌ گرفتن نقش مردان کارگر و سھم آنھا در باز تولید سلطه‌گرى فرھنگ سرمایه‌دارى در نقش مردسالارى است و نتیجه‌اش این است که‌ زنان کارگر با صرف نیروى مضاعف قادر به‌ اجراى نقش خود در طبقه‌ خود نیستند و با وجود جنبش مردانه‌ کارگرى به‌ حاشیه‌ رانده‌ مى شوند. این نیرو که‌ ما زنان بطور مضاعف بعد از کار بیرون براى کار خانه‌دارى صرف مى کنیم نیروى مان را تحلیل مى برد و تقلیل مى دھد. این آوار ستم مضاعف بر زن است که‌ دست و پاى او را براى فعالیت بسته‌ است. در مورد این حاشیه‌ رانده‌ شدن زنان ھم مى گویند که‌ خود زنان علاقه‌ به‌ فعالیت نشان نمى دھند! نمى توان نیمى از نیروى کار را به‌ میدان آورد بدون آنکه‌ ابتدائا این تبعیض جنسى و نا برابرى زن و مرد را در درون جنبش کارگرى در ھم شکسته‌ باشیم. امیدوار کننده‌ خواھد بود که‌ اگر به‌ ناعدالتى و تحمیل کار در چھار چوب خانه‌ اعتراض بعمل بیاید.

 . سوال: شما سالھا در ایران کارگرى کرده‌اید چه‌ خاطره‌ و تجربه‌ تلخ و شیرینى را بیاد دارید که‌ براى نسل جدید طبقه‌ کارگر مفید باشد؟

ج: من به‌ قدرت طبقه‌ کارگر زمانى باور کردم که‌ توانستم شوراھا را در دوره‌ قیام تشکیل دھیم. و نیروى مان را بعنوان یک طبقه‌ قدرتمند حس کنم. یادم ھست فرد روحانى ئى از طرف صنایع و معادن که‌ بعد از انقلاب اداره‌ کارخانه‌ را بعھده‌ گرفت براى نماز جماعت به‌ کارخانه‌ مى آمد، در سخنرانى ھایش مى گفت: ” قشر کارگر باید دست در دست طبقه‌ روحانى بگذارد و تا مملکت را آباد کنیم” ما در نماز جماعت شرکت نمى کردیم و از طریق بلندگوى قسمتھا، حرفھاى او را مى شنیدیم و خنده‌مان مى گرفت. کارگران شده‌ بودند قشر و روحانیون تبدیل به‌ شده‌ بودند به‌ طبقه‌!

اما خاطره‌ تلخى که‌ یادم است، زمانى بود که‌ “خمینى” گفت: “سود ویژه‌ حرام است. وقتى این خبر را از بلندگوى قسمت شنیدم، خشم و نفرت تمام وجود کارگران را فرا گرفت. یکى از ھم کارانم به‌ من گفت: “وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته‌. وقتى پرسیدم چرا؟ گفت: این ھمه‌ وقاحت در برخورد با دست رنج ما بقول خودشان پابرھنه‌ھا. طولى نخواھد کشید که‌ ما شورائى ھا را با شمشیر “على” سر خواھند برید. اجراى عدالت اینھا ھمین است” و به‌ زودى ھمین اتفاق افتاد.

تشکیل شوراھا و تجربه‌اى که‌ از سر گذراندیم، بنظرم براى بسیارى از فعالین آن دوره‌، دل چسب و آگاه‌گرانه‌ بود. وقتى از وضعیت فلاکت بار زندگى ات در رنجى و در فکر و آرزوى تغییر آن ھستى،انقلاب ۵٧ روى مى دھد و شوراى کارگران تشکیل مى شود. این شوراھا با ھمه‌ اشکالات و عیبھایش که‌ آن روزھا متوجه‌اش نبودیم، مانند چراغ دریائى بود که‌ مرا به‌ ساحل نجات رھنمون مى کرد. این بود که‌ آنقدر در روشن ماندن این چراغ پاى فشردیم تا به‌ تاریکى زندان انداختیم.

. سوال: اکنون شما عضو اتحاد بین المللى براى دفاع از کارگران ایران – سوئد ھستید، بنظر شما اینگونه‌ فعالیت در خارج کشور مى تواند براى داخل مفید باشد؟

ج: پیش رفت تکنولوژى جھان را به‌ یک دھکده‌ تبدیل کرده‌ است. اکنون امکانات وسیعى براى ارتباط سریع با اقصى نقاط جھان فراھم است. ھر چند رژیم ایران با تمام ترفندھا مى خواھد مانع آن شود ولى با اینحال بنظرم مشکل ارتباط داخل و خارج حل شده‌ است. و
بعد جغرافیائى از بین رفته‌ است. اما آنچه‌ مى ماند این است که‌ در خارج از کشور فعالیت ھا بر خواسته‌ از یک تفکر طبقاتى نیست و مبارزات حقوق بشرى است. و ھنگامى ھم که‌ دفاع از کارگران پیش مى آید، صرفا تکیه‌ مى شود به‌ نھادھاى حقوق بشرى نه‌ حمایت و ھمبستگى طبقاتى که‌ لازمه‌ پیوند واقعى و پشتیبانى کارگران از ھم است. از طرفى ھم براى حمایت از کارگران ایران احتیاج به‌ شناخت عینى و درست از وضعیت طبقه‌ کارگر در ایران است تا بتوانیم ھمراه‌ آنھا و بنا بر ضرورت ھا و خواستھا عمل کنیم. بى تردید براى دفاع از کارگران ایران و ایجاد ھمبستگى جھانى ما نیاز به‌ یک صف بندى طبقاتى و روشن و شفاف داریم با اھداف طبقاتى ، الگوى عمل و راھى نقشه‌مند.

آنطور که‌ من مى دانم اتحاد یک تشکل فراگرایشى است و ما براى حمایت از جنبش کارگرى و حمایت از مبارزات در سطح ھمبستگى بین المللى به‌ توافق رسیده‌ایم. کسانى مى توانند با این تشکل کار کنند که‌ به‌ اھداف احترام بگذارند و عمل کنند. پیشنھاد من این است که‌ به‌ سازماندھى حول اھداف طبقه‌ کارگر در درون اتحاد بیشتر توجه‌ شود، منافع طبقه‌ کارگر را مقدم قرار دھد و با درک انقلابى از سازماندھى، نیروى عظیم و پراکنده‌ را گرد ھم آورد. حمایت کار آمد و سازمانده‌ از طبقه‌ کارگر ایران مستلزم درگیر مبارزه‌ شدن بخش قابل ملاحظه‌اى از انسانھاى برابرى طلب است که‌ ھدفشان سوسیالیزم است. بنظرم باید مبارزه‌ واقعى جاى دعواھاى سیاسى را بگیرد تا کینه‌ توزىھاى بیمورد و سخنان بى انصاافانه‌ به‌ دلسردى فعالینش نیانجامد.

گذشت زمان و تجربه‌ کوتاه‌ مدت در خارج کشور بودن به‌ من آموخته‌ که‌ دلسرد نشوم و براى آرزوھاى طبقاتى خودم در حد توان تلاش کنم. خستگى به‌ خود راه‌ ندھم و سعى کنم با مبارزات کارگران ایران و ھمینطور در سطح وسیعترى با کارگران جھان ھمراه‌ شوم. من اتحاد بین المللى را با این اھداف ھمراه‌ مى بینم. ھر چند که‌ سایه‌ھایى دارد اما امیدوارم رو به‌ روشنائى و شفافیت بیشتر حرکت کند.

. سوال: اگر آزادى کامل زنان در گرو موفقیت جنبش کارگرى است پس چرا بعضى از زنان روى این جنبش سرمایه‌گذارى نمى کنند؟

ج: جنبش کارگرى در ھماھنگى وسیع با دیگر جنبش ھاى اجتماعى است که‌ قدرت مى گیرد و مردم ھم از مطالبات روزمره‌ و ملموس خودشان است که‌ به‌ مبارزه‌ رو مى آورند. متاسفانه‌ تشکل ھاى سیاسى چپ به‌ انتظارات بر حق زنان در مورد طرح مطالبات ویژه‌ زنان و پى گیرى آن تلاش ننموده‌اند. بى توجھى به‌ رنج مضاعف میلیون ھا زن که‌ ناشى از نابرابرى جنسى است با لاپوشانى منشاء واقعى ستم بر زنان ( ھمان ستم ویژه‌اى که‌ فقط زنان بخاطر زن بودن متحمل مى شوند و مردان ھم بخشى از این ستم را تحمیل مى کنند) یکى از دلائل عدیده‌اى است که‌ جنبش کارگرى با عدم طرح مطالبه‌ ملموس زنان روى نیمى از نیرویش حساب باز نمى کند و از طرفى ھم زنان بخاطر عدم طرح مطالبه‌ شان نمى توانند روى این جنبش سرمایه‌ گذارى کنند. در چنین شرایطى ضرورى بنظر مى رسد که‌ زنان جبھه‌اى خاص بر علیه‌ این مضاعف بر زنان در درون جنبش کارگرى باز کنند.

٢٠ ژوئیه‌ ٢٠٠٨