دیوارنامرئی

دیوارنامرئی
وقتی
حصار می کشی
دور افکارت
همانند اجدادت
از ترس حمله ی دشمن
نمی دانی که
خود این حصار است
دشمن تو
چرا که
جدا می شوی
از همه دانستی های
ودر دایره ای بسته
هم چون
اسب ها حصاری
که از صبح تا شام
با چشم های بسته
دور می زنند
دایره ی کوچکی را
با آن تصور
که طی می کنند
راههای جدید را
باز کن
چشم های قشنگ ت را
وبردار
حصار را
از افکارت
اگر که می خواهی
زشتی وزیبائی زندگی را
تجربه کنی.
اکبر یگانه ۲۰۱۴٫۰۳٫۳۰