” آزادی یواشکی ” یا بردگی آشکار!

کوتاه در مورد جنب و جوش های عده یی سطحی اندیش در خفا!

مدتی است که عده یی انسان سرگردان با انتشار عکس های خود، بدون روسری در فیس بوک، عکس هایی که در بیرون شهرها و در مناطق متروکه یا در کنار دریا گرفته شده است، تلاش می کنند ، خود را نماینده ی ” جنبش” ی !! یا حرکتی به اسم ” ازادی یواشکی ” معرفی کنند!!!

قبل از هر چیز اعلام می کنم که انسانی که ذره یی شعور سیاسی و اجتماعی داشته باشد و برای آزادی مبارزه کند، با هر تعبیری که ممکن است از آزادی داشته باشد، برای آن نه “یواشکی”، شرمگینانه و در خفای خود، بلکه راسخانه مبارزه خواهد کرد و حاضر هست برای رسیدن به ان هم مایه بگذارد.

کسانی که مدعی تبلیغ جنب و جوش لمپنیستی آزادی یواشکی هستند، عملا به مردم می گویند که بردگی آشکار را برگزینند! به عبارت دیگر این پیام را به مردم می دهند که شما در خفای خود آزاد باشید هر چی می پوشید، هر جور زندگی می کنید، با هر کسی رابطه دارید، اما در فضای اجتماعی و عمومی، خفه خون بگیرید و در مقابل جنایت پیشگی و سرکوب آزادی های اجتماعی از جانب جمهوری اسلامی ،سکوت پیشه کنید!

در شرایط فعلی و حتی بر اساس آمارهایی که حتی سایت های مختلف از جمله دویچه وله که یک سایت دست راستی آلمانی است منتشر کرده است، می توان دید، که بخش وسیعی از جوانان در ایران بدون ازدواج در یک رابطه ی دوستی یا عشقی هستند و در خفا از تمام “آزادی” هایی که در غرب وجود دارد استفاده می کنند!! اما آِیا این نوع از ” آزادی ” یا معاشرت انسان را به موجودی بی خاصیت و دوشخصیتی و ریاکار تبدیل نمی کند که مداوم دو تا شخصیت متناقض را با خودش حمل کند!؟
ایا شخص ناچار نیست، در منزل ادعای مدرن بودن و آزادی خواه بودنش گوش فلک را پاره کند و در بیرون ادای یک بسیج مخلص نظام را دراورد؟! ایا این بزرگترین تناقض “خوددرونی” انسان با “خود برونی “او را نشان نمی دهد؟! ایا این تعارض های روانی را در فرد در پی نخواهد داشت؟ ایا فرد دائم از خود خجالت نمی کشد!؟

کسی که در طولانی مدت شکل زندگی یک انسان دو شخصیتی را اختیار کند، یا تبدیل به انسانی تیمار می شود، یا یک تبهکار خواهد شد!

مدافعین ” آزادی یواشکی ” حداقل کسانی که در راس این حرکت هستند، ممکن است روانی نباشند، اما بی شک تبهکارانی هستند که با شکل فعالیت خود بزرگترین خدمت را به ماندگاری جمهوری اسلامی کرده و حتی خود بخشی از بدنه ی جمهوری اسلامی یا بیرون رانده شدگان از حوزه ی قدرت در رژیم اسلامی هستند که هر گونه تغییر انقلابی رژیم را ” خشونت ” می نامند و قتل عام های گسترده مخالفنین سیاسی توسط رژیم جمهوری اسلامی در طول حیات این نظام را به همراه بیشترین اعدام ها در دوره ی ریاست جمهوی روحانی جنایتکار را توجیه می کنند.

باید در مقابل این تحرکات لمپن مائابه و احمقانه، که چیزی جز فراخوان به بردگی آشکار زنان ، قبول وضع موجود با تمام سرکوب ها و تن دادن به خفت و خاری نیست، ایستاد و در مقابل از مبارزه ی رادیکال زنان برای رسیدن به وسیع ترین آزادی های اجتماعی در ایران دفاع کرد و با مطالبه ی پایان دادن به بردگی زن در نظام سرمایه داری اسلامی ، به میدان آمد.

حسن معارفی پور
هایدلبرگ ۲۹٫۰۵٫۲۰۱۴