نگاهی به منطق مخالفت شیوا گنجی با “کمپین آزادی یواشکی

نگاهی به منطق  مخالفت شیوا گنجی با “کمپین آزادی یواشکی

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۶ می ۲۰۱۴

مقدمه:

در مقاله حمایتی خودم در موضوع دفاع از کمپین آزادی یواشکی(۲) توضیح دادم که این کمپین را نه باید با یک فرد لزوما یکسان دانست و نه حتی از طریق انالیز اسمش و تناقض درونی این اسم به رد کمپین رسید.هیچکدام از اینها در تبیین واقعی ماهیت این حرکت کارساز نیست.نه این داستان بلکه بسیاری از فعالیتهائی که در ایران در جریانست همین خصلت را دارند.پیچیدگی مبارزه با رژیم توتالیتر و پلیسی و سرکوبهای مکرری که نسل بعد از نسل در مبارزه تحمل کرده اند ، ضعف سازماندهی جنبش بوسط فعالین چپ از سوی دیگر، نبود یک الترناتیو عملی که بتواند به بسیاری از پرسشتهای عملی فعالین داخل کشور پاسخ درستی بدهد و از چهارچوب شعارهای عمومی خارج شود ، باعث می شود که تجربه مبارزه با رژیم مرتب از مجبور شوند متدهائی را امتحان کنند از پروسه ازمایش و خطا عبور کنند و در بسیاری مواقع راههائی را بروند که تاریخا رفته نشده. این می شود که خصوصا در خارج کشور فعالین سیاسی بخاطر دور بودن از روانشناسی اجتماعی مبارزه سیاسی در ایران دچار مشکل در دیدن می شوند و یا زیادی تایید می کنند یا زیادی محکوم! این پدیده از جمله علائم سرگیجه اپوزسیون خارج کشوریست.

از این مقدمه بگذرم ، مقاله خانم شیوا گنجی (۱) توجهم را جلب کرد.از اینجهت که ایشان جوانی از نسل بعد از انقلاب ۵۷ است و با تجربه خودش وارد مبارزه بر علیه رژیم اسلامی شده و در سطح فعالیت ژورنالیستی و برابری طلب و آزادیخواه به نسل ما پیوسته است.رابطی است بین ما قدیمی ترها و جوانان مبارزی که بعد از ما وارد فعالیت مبارزاتی شده اند.قدم ایشان و زحمات ایشان را مبارک می دارم و در این مقاله مروری می کنم به منطق ایشان در مخالفت با کمپین آزادی یواشکی.

از دید من خانم شیوا گنجی متد تحلیلش نادرست است.حتی مهم نیست نتیجه گیریش چیست. مشکل من با ایشان متد فرمولندی و طرح مسئله است که طبعا مشکل می کند فر فردی که با آن مقدمات بخواهد به نتیجه درستی برسد.از آنجا که ایرادات منطق ایشان توسط سایر فعالین هم ممکنست تکرار شود مقاله ایشان را انتخاب کردم و مجدد درود می فرستم به ایشان برای همه زحماتش و از خودگذشتگی هایش:

(۱)منطق خانم گنجی چیست؟(۱)

در اینجا من کوشش می کنم ابتدا مبانی منطق خانم گنجی را از میان مقاله اش که تیتر بندی وندارد (که امیدوارم بعدا داشته باشد) جدا می کنم ایشان می فرماید:

الف: آزادی یواشکی یعنی پنهان و بدور از چشم همه.”پس؟ آزادی نیست!

ب:برخی فقط خواهان آزادی یواشکی برای خودشان هستند؟ بنابر این آزادی یواشکی غلط است.و “آزادی دائمی” درست است.

ج:چه کسانی از آزادی یواشکی حمایت می کنند؟ چه کسانی مخالفت؟ بخشی از سر مخالفت با حجاب و برخی جوانان موافق این حرکت هستند و جمهوری اسلامی هم می خواهد که اینها “انرژیهاشان صرف این حرکت شود”. مخالفان این حرکت “موافقان جدی مخالفت با حجاب هستند و مخالف سیاستهای نیم بند ملی اسلامیها هستند.

د: حجاب تنها مسئله و معضل جامعه ایران و زنان نیست! “چیزهای دیگر هم هست” ” اما با این حرکت سیاستی تعقیب میشود که مبارزه گسترده زنان علیه جمهوری اسلامی را قالب بزند. “

ه:” نداشتن حجاب جزء آزادی نیست، حق طبیعی و بدیهی هر انسان آزادی خواه است“(مگر نمی شود چیزی جزء آزادی باشد و حق طبیعی هم باشد؟ مگر اصولا آزادی با حقوق انسان بی ارتباط است؟!)

ز: “”آزادی یواشکی” یک مساله فردی‌ست.اولین اعتراض به حجاب اجباری در شبکه‌های اجتماعی توسط گروه دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران در سال ۲۰۱۲-۲۰۱۳ مطرح شد”

پس؟

” آزادی یواشکی نه آزادی آشکارا حق طبیعی هر انسانی همه با هم به دنبال آزادی آشکار و دایمی باشیم.”

(۲)چند پاسخ به منطق خانم گنجی:

اولا: تا همینجا عکسها و فیلمهائی که از ایران در فیسبوک هست نشان می دهد که خانمها هر جا توانسته اند این حرکت را در مقابل جامعه در رهگذرها و میان مردم برده اند.(۳) لذا این حرکت در حد توان هر فرد و شرایط انجام می شود و با شناخت از منطقه و توان امنیتی رژیم فعالین برابری طلب و ضد حجاب اجباری عمل کرده اند.

دوما: آزادی لزوما جلوی چشم همه نیست! بسیاری از آزادیها در حوزه فردی هستند و متاسفانه حکومتها دخالت می کنند.مثلا آزادی داشتن روابط جنسی بین هر دو نفر انسان بالغ یا آزادی داشتن فکر و اعتقاد بدون دخالت دولت و جامعه. اساسا بخش مهمی از آزادیها مواردش بیرون کردن عرصه جامعه و نظارت جامعه از زندگی خصوصی است. لذا بفرض که این آزادی پوشش را عده ای بخواهند و به فرض محال هم در خفات بخواهند از تعریف آزادی خارج نمی شود!

سوما: این حرکت دارد پیامی می دهد که زن و مرد باید بتوانند آزادی پوشش را پراتیک کنند انهم در جامعه.تلاش فعالین این کمپین اینست که هر چه ممکنست بیشتر درون جامعه اینکار را بکنند.البته بسته به توان هر فعال و شرایط دارد.باید این پیام مرگزی را همانطور که هست گرفت و در ذهن تغییرش نداد!

چهارم: آزادی “دائمی” یا “آزادی برای خودشان” کلماتی مبهم هستند.آزادی وقتی بتواند اجتماعی پراتیک شود هرگز برای چند نفر نیست.آزادیها هم همیشه در حال گسترش هستند و مرزهاشان تغییر می کند.چیزی که امروز مرز آزادیست فردا کهنه است و بدور انداخته می شود.این بخشی از تکامل انسانست به جلو

پنجم: اینکه چه کسانی با چه انگیزه هائی یک حرکت سیاسی را شروع می کنند نمی تواند تعیین کننده تاثیرات و دامنه اون حرکت باشد.خصوصا در شرایط ایران! تجربه سال ۸۸ چه بود؟ عده ای فکر کردند که قیام مردم را می شود با هویت موسوی و کروبی توضیح داد! این نادرست بود.جامعه از فضای ایجاد شده استفاده کرد و پایش را گذاشت وسط درد حکومت اسلامی و تمامی حکومت به ارزه افتاد.کمونیستها همانجا گفتند که این حرکت ماهیت موسوی و کروبی ندارد.حرکت “آزادی یواشکی” هم همینطور است.با تلاشهای رفرمیستها نمی شود انرا معادل دانست.جلوی حرکات و ابتکارات دیگر هم نایستاده ! به خلاف نظر خانم گنجی “قالب” نمی زند به فعالیتها بلکه بخشی از هزاران هزار ابتکاریست که باید زده شود!

ششم:خانم گنجی بعد از تکرار این حکم که “ازادی یواشکی ازادی فردیست” آنرا تحویل لیبرالها می دهد و مدعی می شود که لیبرالها بودند که در چند سال اخیر مسئله آزادی پوشش را مطرح کردند! این نشناختن تاریخ مبارزه با پوشش اجباریست که برمی گردد به بدو حکومت اسلامی و تلاشهای چپ جامعه برای نفی اون اجبار! جنبش کمونیزم کارگری از ابتدای انقلاب ۵۷ همین شعار را مطرح کرده و در همان برنامه نیم بند “دنیای بهتر” هم لغو پوشش اجباری قید شده است.لیبرالها سالها و سالها از جنبش چپ در مورد مسئله زن عقب بوده اند همانطور که در مبارزه اجتماعی بر علیه مجازات اعدام و حبس ابد و سنگسار و سایر عرصه های اجتماعی عقب هستند.خانم کنجی به نادرستی این تاج مخالفت با پوشش اجباری را سر لیبرالها می گذارد.اونها در چس قافله حرکت کرده اند و برخی خواستهای جنبش چپ ایران در مورد مسئله زن را تکرار کرده اند!

هفتم: تمام اشکال ازادی چه انواع فردیش چعه انواع اجتماعیش حق طبیعی انسانهاست به فرض متعلق دانستن ازادی به عرصه فردی نمی شود اون ازادی را حق طبیعی انسانها ندانست!

هشتم: اینکه مسئله پوشش اجباری (نه فقط حجاب) از معضلات اصلی جامعه ایرانست و رژیم اسلامی همواره روی مرکزی بودن آن تاکیید داشته و سرکوبهای دوره ای را حول آن انجام داده چرا مورد دقت خانم گنجی نیست؟ چرا حتی اگر هزاران مسئله “دیگر” در ایران باشد باید بخاطر آنها این مسئله محوری را کنار گذاشت؟ منطق این عقب انداختن خواست جامعه برای نفی پوشش اجباری چرا؟!

خلاصه:

خانم گنجی با مقدماتی متناقض و مورد شبهه به نتیجه گیری رسیده.”آزادی یواشکی” به جهت مفهوم لفظی ترکیبی متناقض است.آزادی یواشکی اساسا نمی شود.همین کمپین آزادی یواشکی هم بسیار اجتماعی شده و سروصدا کرده! توی بخشی مهم از جامعه قابل تکرار است و قابل فهم.مخاطبش را به سرعت می یابد و امر مبارزه با پوشش اجباری را فراخوان می دهد.روحیه سرکوب شده و گاها مایوس جامعه را نشانه می گیرد.رژیم و دستگاه امنیتش را به چالش می کشد.

کمپین “آزادی یواشکی” به رغم پیچشی که در تعریف تحت الفظی این ترکیب هست نه تلاشی است برای “قالب زدن” و محدود کردن مبارزات برابری طلب و نه سایر اشکال و ابتکارات را محدود می کند.این روش یکی از هازران ابتکاریست که جامعه زده و باید تمرین کند.امید من اینست که هزاران ابتکار عملی بهتر از سوی فعالینی مثل خانم گنجی ارائه شود تا پل ارتباطی و حلقه مفقوده بین خواست سرنگونی کامل رژیم اسلامی با مطالبات هر روزه جامعه کامل گردد. اینجوری باید با ابتکار “آزادی یواشکی ” نگاه کرد. راه سرنگونی رژیم اسلامی راه همواری نیست.تجربه تاریخی سرنگونی این مدل حکومتها را هم ادمها ندارند.دوران تزار و محمد رضا شاه نیست! فرمولهای قدیمی ناکامل هستند و عمل نکرده اند.باید راهکارهای متعدد را در سطح مختلف امتحان کرد.جامعه همه در یک صف نایستاده و تجارب مختلف دارد همه یک سطح پیگیر هم نیستند.همه اماده شهادت هم نیستند.اینست مبنای ما.عزیزان مبارزه و برابری طلب بفرمایند بهتر بزنند ما تشویقشان کنیم!

منابع دیگر:

(۱)“آزادی یواشکی” چرا؟(شیوا گنجی)

http://www.azadi-b.com/G/2014/05/post_526.html

(۲)ابتکار “آزادی یواشکی” و بحران اپوزسیون(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۴۵-ابتکار-آزادی-یواشکی-و-بحران-اپوزسیون

(۳)کلیپ پائین کشیدن حجاب در محل گذر مردم

https://www.facebook.com/irajshin2/posts/487961227971959?notif_t=story_reshare