افزایش جمعیت ٬ افزایش بحران

در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرای برنامه کنترل جمعیت نتایج مثبتی در زندگی شهروندان داشته ٬ رهبر جمهوری اسلامی خواستار کنار گذاردن این سیاست شده ٬ در  ماههای اخیر خامنه یی بارها و به تناوب در مناسبت های مختلف و در سخنرانی های خود بارها بر این موضوع اصرار نموده که  « من معتقد به کثرت جمعیتم » « افزایش جمعیت تا ۱۵۰ میلیون نفر راهکار مطلوب است و سیاست کنترل جمعیت میتواند پس از این افزایش دنبال گردد » .  با نگاهی به اوضاع بد اقتصادی و بحران های اسف بار اجتماعی در کشور میتوان گفت که افزایش جمعیت آن گونه که مورد اشاره رهبر جمهوری اسلامی و روحانیت حاکم ست  بی شک به سیه روزی بیشتر مردم ایران بدل خواهد گردید و به موازات آن شاخص های اجتماعی افت شدیدتری خواهد نمود.

در حالی که مدیریت کشور قادر به کنترل و سر و سامان دادن به اوضاع از هم گسیخته کنونی نبوده و تحریم های دامنه دار ٬ صنایع داخلی را با ورشکستگی و کاهش شدید تولید مواجه ساخته و پیامد آن به اخراج و بیکاری گسترده کارگران دامن زده  و فساد گسترده حاکمیت  بخش عظیمی از منابع ملی را به هدر داده  و به سبب نبود امنیت و بحران آفرینی های دیوانه وار رژیم سرمایه گذاران داخلی و خارجی رغبتی برای سرمایه گذاری نداشته و وحشت آفرینی های مدام رژیم  در کوی و برزن جامعه را بیمار و افسرده نموده و اخلاق و ارزش های اجتماعی را به نیستی کشانده و امکان زندگی حداقلی و آبرومند را برای همین جمعیت امروز به کل زائل نموده ٬ می توان تصور نمود با پیگیری این سیاست در سال های آتی فاجعه انسانی با توجه به این خواست گسترده تر گردد.

در کشورهای توسعه یافته زمینه های بسیاری برای بکارگیری این سیاست وجود دارد. رفاه عمومی ٬ آزادی های اجتماعی ٬ مراقبت های درمانی ٬ آموزش پیشرفته ٬ محیط زیست مساعد ٬ کالا و خدمات ارزان و در دسترس و میزان پائین جرائم در جامعه ٬ و همه این ها شرایط را برای گسترش جمعیت مساعد نموده است . با این همه اما سیاست جبارانه ٬ دستوری و از بالا به پایینی برای اعمال این برنامه وجود ندارد ٬ و همه چیز منوط به تصمیم گیری شخصی خانواده در باب افزایش فرزندان ست. شرایط در ایران ملازده اما کاملا عکس آن سیاستی ست که در کشورهای توسعه یافته دنبال می گردد.

با توجه به افزایش فقر و رشد منفی اقتصاد کشور ٬ بیکاری و معضلات و ناهنجاری های  بی سابقه در کشور و با افزوده شدن جمعیت میلیونی فارغ التحصیلان دانشگاهی به شمار بیکاران در سال های پیش رو٬ می توان تصور نمود که بحران های اجتماعی نیز گسترده تر گردیده و گسترش بحران ها به خروج بیشتر سرمایه از کشور به نسبت پیش از آن منجر گردد . با توجه به این که بدون جمعیت فارغ التحصیل دانشگاهی و سرمایه در گردش نمی توان برای خیل عظیم بیکاران فرصت شغلی فراهم نمود ٬ بنابراین می توان گفت که سیاست کثرت جمعیت در نبود حداقل ها ٬ آن چنان که در کشورهای توسعه یافته زمینه های آن فراهم ست ٬ برنامه جدید حاکمیت برای بیشتر زمین گیر نمودن توده های مردم می باشد. ملتی که زمین گیر باشد قادر به ایستادگی در برابر چپاولگران و استیفای حق خود نیست .

 مردم ایده آل برای جمهوری اسلامی مردمانی هستند که بدون زور رهبری شوند ٬ مردمانی ضعیف که صف تجمعات حکومتی را پر نمایند ٬ در پشت کاروان مقامات بدوند و داوطلب خدمت در دستگاه سرکوب رژیم باشند. بنابراین جمعیت حیران و در مانده ٬ فقیر و بیکار زمین مساعد برای به بندگی کشاندن و افزایش اطاعت از دستگاه قدرت است.

حاصل عملکرد رژیم امروزه روز جامعه یی ست درمانده و فقیر و جمهوری اسلامی می خواهد  با رشد دوبرابری جمعیت به موازات عدم توسعه اقتصادی ٬ اجتماعی و فرهنگی  ٬ درماندگی و فلاکت را برای سال های آینده نیز تضمین نماید . برای جمهوری اسلامی اساسا اهمیتی ندارد که اگر شاخص های توسعه اجتماعی رشد منفی داشته باشد یا نه و یا احترام و آبروی ملت ایران در برابر سایر ملت ها زائل گردد یا نه  ٬ آنان تنها به ایدئولوژی فریب کارانه و قرون وسطایی خود به مثابه ابزاری برای  جاه طلبی و  چپاول  بیشتر می اندیشند.

محمود رضا کاظمی فر