دو شعر از م شکیب

دو شعر از م شکیب
…………………………………………………..
ممنوع ترین حرف های جهان را
بر زبان بیاور,
بگو,
از کنار لب های تو که بگذرد
کبوتری است که لانه
در قلبهای عاشقان دارد !چون شیر مادر بر دهان کودک!حرف بزن
بی نام ترین حرف ها
که پنهان کرده ای!هیچ چیز بر لب های تو ممنوع نیست
تکه های حقیقت است ,
هنوز دیر نیست
دوباره می توان از آزادی گفت
آب رفته به جوی باز می گردد
و عشق پرنده ای می شود
بر شانه های ما…
شکست مانع رفتن نیست!
قلبهایمان برنده تر,و راه های مهجور
با حضور یک نگاه عاشقانه
پر رونق تر,تا بست زنیم
شکست های کهنه را
با قلبهای
نوین
ما اندیشه های نوین را…
بست خواهیم زد.

م شکیب

…………………………………….
دارها
دار ها را بدار می آویزم
و حسهایی را که سد راهند,
و به زندگی ادامه می دهم …
من هرگز از خود شکست نخواهم خورد……
گرچه زندگی آسان نیست!
عشق بهترین چیز است
عشق
در گسل دستانت
لانه کرده است!
ویرانش مکن!
در زندگی گاهی
نه روز ست
نه شب
برای دوست داشتن اما,
برای عشق ورزیدن اما,
همیشه یک نفر هست!
م شکیب
۲۰۱۴