“سپیده دم”
شعری از: فدریکو گارسیا لورکا
ترجمۀ زهره مهرجو
۱۳ ماه مه ۲۰۱۴
“سپیده دم در نیویورک
چهار ستون گِلی دارد
و طوفانی از کبوتران سیاه
در آبهای متعفن غوطه ور اند.
سپیده دم در نیویورک
بر گریزگاههای عظیم آتش
می خروشد ..
و در کناره ها
گیاهانِ خشم را جستجو می کند.
سپیده دم از راه می رسد
و هیچکس از آن تغذیه نمی کند –
زیرا صبح و امید
در اینجا نامیسٌر اند:
گاهی سیل سهمگین سکه ها
بسان مته می شکافد
و کودکان رها شده را می بلعد.
آنان که زود بیرون می روند
در وجود خویش آگاهند
که هیچ بهشت یا عشقی
شکوفه نخواهد کرد ..
و نخواهد مرد:
می دانند که در اعداد و قانونها
غرق خواهند گشت –
در بازیهای احمقانه؛
کارهای بی حاصل.
نور،
در تلاش گستاخانۀ علمِ بی ریشه
در زیر زنجیرها و صداها –
مدفون شده است ..
و جمعیت بی خواب
در میان شهر سرگردانند؛
گویی ز کِشتی شکسته ای از خون
گریخته اند ..!”
سایر منابع:
لینک شعر به زبان انگلیسی:
http://www.poemhunter.com/poem/dawn-86/
“پیش از سپیده دم، شعری از: فدریکو گارسیا لورکا” – ترجمۀ زهره مهرجو
http://pejvakmag.blogspot.co.uk/2014/05/11-2014.html
ترانۀ اولین خواهش – لورکا، زندگی و شعر” از زهره مهرجو:
http://pejvakmag.blogspot.co.uk/2014/04/03-2014.html