شکایت «اتحاد سوسیالیستی کارگری» از بهرام رحمانی؟!

بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu

کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری، ۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، به دلیل این که من در دو نوشته اخیر خود به آن ها نیز انتقاد کرده بودم که موقعیت امنیتی دانشجویان دستگیر شده به خطر انداخته اند از من به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران، شکایت کرده است. (متن این شکایت نامه ضمیمه است)

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران، ۱ ژوئیه ۲۰۰۸، جواب شکایت نامه گروه «ایرج آذرین و رضا مقدم» را داده و این شکایت نامه و جواب خود را نیز به من ارسال کرده است. من جواب خودم را به جوابیه کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران به اتحاد سوسیالیستی کارگری را در مورخه بیست و یکم تیر ۱۳۸۷ –  یازدهم ژوئیه ۲۰۰۸، به کمیته اجرایی حزب فرستادم.

اما در تاریخ ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۸، نخست در سایت «آزادی بیان» و سپس در سایت گروه سوسیالیستی کارگری «بارو» دیدم که این شکایت نامه درونی را علنی کرده اند بدون این که جواب کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران را نیز هم زمان با این شکایت نامه خود منتشر کنند. در حالی که اتحاد سوسیالیستی جواب کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران را ۱۱ روز پیش، یعنی در تاریخ ۱ ژوئیه دریافت کرده و شکایت نامه خود را در تاریخ ۱۲ ژوئیه در سایت خود قرار داده بود.

امروز که من این مطلب را می نویسم حدود یک هفته از انتشار این شکایت نامه در سایت آزادی بیان و بارو می گذرد. در این مدت، قصد نداشتم چیزی در این مورد بنویسم و حداقل انتظارم این بود که کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران و جواب من به آن را به دنبال انتشار علنی شکایت نامه اتحاد سوسیالیستی کارگری منتشر کند؛ یا عکس العمل دیگری نشان دهد اما متاسفانه گویا این انتظار من بی خود بود و کماکان قرار است این واقعه شامل مرور زمان و فراموشی شود، شاید در این «مصلحت گرایی» حکمتی تهفته است؟! بنابراین، این چند سطر را اجبارا آن هم صرفا برای روشنگری ماجرا و جلوگیری از هرگونه اهداف پشت پرده و سوء استفاده گروه اتحاد سوسیالیستی کارگری و انبوه سئوالاتی که از طریق تلفن، امیل و… در این مورد از این می شود،  می نویسم.

بدین ترتیب، در این جا قصد ندارم به نقد سیاست های گروه «ایرج آذرین و رضا مقدم» بپردازم. زیرا در دو مطلبی که اخیرا در میان جار و جنجال و هیاهویی که به دنبال مطلب بی نام و نشان «وبلاگ مارکسیسم» از وضعیت جنبش دانشجویی راه انداختند ایرج آذرین، رضا مقدم و مطلبی که به نام علی خدری از اعضای این گروه منتشر کردند همان خط و مضمون مطلب بی نام و نشان این وبلاگ دنبال شد و مطلب بدون نام منتشر شده در «وبلاگ مارکسیسم»، جدا از این که تحلیل غلط و یا درستی از موقعیت کنونی جنبش دانشجویی و دستگیری فعالین این جنبش در مقطع ۱۶ آذر سال گذشته دارد یا نه، اساسا زیاد مورد اصلی بحث من نبود. مساله مهم برای من در این مطلب، از این زاویه بود که در آن به اصطلاح خط قرمز شناخته شده در میان نیروهای سیاسی مبنی بر رعایت موازین امنیتی فعالین سیاسی زیر پا گذاشته شده بود. در این نوشته، که به نوعی ایرج آذرین، جوهر اصلی و مضمون آن را در جواب کسانی که این مطلب را به وی نسبت داده بودند تکرار کرد، موقعیت امنیتی تنی چند از این دانشجویان دستگیر شده در مقطع ۱۶ آذر سال گذشته، رعایت نشده بود. می دانیم که سازمان های جاسویسی و اطلاعاتی حکومت اسلامی، شبانه روز به دنبال تعقیب و تهدید فعالین سیاسی شناخته شده و پاپوش دوزی برای آن ها هستند و از هر گفته و نوشته ای که به ویژه از سوی اپوزیسیون بیان شود را با دقت و حسایت خاصی دنبال می کنند تا از آن ها نیز در پیش برد اهداف غیرانسانی شان علیه فعالین سیاسی جنبش های اجتماعی بهره گیرند. هر چند که این اطلاعات، از نوع اطلاعاتی سوخته هم باشند مورد بهره برداری ارگان های جاسوسی و پلیسی حکومت اسلامی قرار می گیرند و هیچ کس و جریانی حق ندارد با توجیه این که مثلا فلان اطلاعات علنی شده است آن را تکرار کند. بنابراین، هیچ فعال سیاسی و سازمان و حزبی نباید به خودش اجازه دهد که برای پیش برد سیاست های فرقه گرایانه خود، موقعیت فعالین سیاسی حتی اگر صدردرصد مخالف شان هم باشد به خطر بیاندازند. هر کسی و جریانی مرتکب چنین اعمالی شود همان سرنوشتی را در جامعه پیدا می کند که طیف توده ای – اکثریتی پیدا کرده است. هر کسی و هر سازمانی اگر طوری حرکت نماید که موقعیت امنیتی فعالین خود و یا سازمان های دیگر را به خطر بیاندازد تاریخ آن را نخواهد بخشید!

دادگاه های ارتجاعی حکومت اسلامی، همواره برای هر فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دستگیر می کنند او را به اپوزیسیون سرنگونی طلب و به خطر انداختن «امنیت نظام» متهم می کنند و با این نوع توجیهات ساختگی وی را زیر شکنجه های خونین قرار می دهند و یا به جوخه های مرگ می سپارند.

دو مطلب اخیر من که گروه ایرج آذرین و رضا مقام را آن چنان خشمگین کرده است که از من به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران شکایت کرده اند، اولی به نام «نقش احزاب و سازمان های سیاسی در جنبش های اجتماعی؟! مورخه بیست و پنجم خرداد ۱۳۸۷ – ۱۴ ژوئن ۲۰۰۸»، و دومی «دست فرقه گرایان از جنبش های اجتماعی کوتاه! پانزدهم تیر ۱۳۸۷ –  پنجم ژوئیه ۲۰۰۸» است.

در مورد شکایت نامه ایرج آذرین و رضا مقدم از من، به نظرم اشاره به یکی دو نقطه ضروری است. نخست باید دید که این ها با علنی کردن شکایت نامه درونی خود به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران، چه هدفی را دنبال می کنند؟ چرا جواب حزب کمونیست ایران را که به نفع آن ها هم هست هنوز علنی نکرده اند؟ اگر این ها قصد داشتند این نامه درونی را علنی کنند چرا شکایت نامه سرگشاده ننوشتند؟

گروه اتحاد سوسیالیستی کارگری، در پایان شکایت نامه خود اعلام کرده است که کلیه روابط رسمی و سیاسی خود را با حزب کمونیست ایران را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درمی آورد اما هی